□ هدایت: افیون ترجمه و خلق خاطرهی ناممکن صالح نجفی والتر بن | apparatus_channel
□ هدایت: افیون ترجمه و خلق خاطرهی ناممکن صالح نجفی
والتر بنیامین در سال ۱۹۲۹، در مقالهی سوررئالیسم میکوشد تجربهی اکل حشیش یا کشیدن تریاک و مصرف دیگر مواد مخدر را وسیلهای برای راهیابی به عرصهای معرفی کند که آن را «اشراق دنیوی» میخواند و بدینسان پای در قلمرو سنتی بگذارد که مخدرشناسان ادبی، از بودلر تا هرمان هسه، بدان تعلق دارند. بنیامین تأملات خود را در باب مواد مخدر در چارچوب کوشش مادامالعمرش برای بسط مفهوم تجربه و غلبه بر «فقر تجربه»، صورت اصلی فقر در جهان مدرن بهویژه پس از جنگ اول، پیش برد. به اعتقاد او، تأثیر مواد مخدر میتواند زمان و مکان را جداناشدنی سازد. تجربهها بدینسان چندلایه و پرطنین میشوند: ما در بیش از یک سطح زمان سکنی داریم. بنیامین فرق میگذارد بین «پرشورترین تحقیق دربارهی سرخوشی ناشی از حشیش» و «اشراق دنیویِ تفکر دربارهی این سرخوشی». او از illuminati، اهل اشراق یا روشنضمیران، سخن میگوید: «خواننده، متفکر، شخصی که انتظار میکشد، فلانور» ــ اینان انواع گونهگون اهل اشراق دنیویاند، درست همانطورکه افیونخوار، رؤیابین، و شخص سرخوش (the ecstatic)، هرچند دستهی اول، به باور او، دنیویترند. مصرف مواد مخدر، از این منظر، تلاشی است برای گشودن فضایی جهت تجربهی اشراق دنیوی و نوشتن مهمترین ابزار برای ثبت آن تجربه. این پیوند مدرن میان نوشتن و افیون در جوامعی که مدرنتیه را از طریق غیاب آن و طی فرایندهای مدرنیزاسیون تجربه میکنند لاجرم از راه ترجمه حاصل میآید. ترجمه، از این منظر، همواره در حد فاصل یا ملتقای اشراق دینی و دنیوی روی میدهد. متنی که ترجمه میشود ناگزیر خصلتی چون متنهای مقدس برای مترجم مییابد هرچند فرایند ترجمه به شیوههای گوناگون و در سطحهای مختلف از متن مبدأ حرمتزدایی میکند: مترجم که جایگاهش به تعبیری از تلفیق هر چهار تمثال اشراق دنیوی مورد نظر بنیامین قوام میپذیرد در همان حال درگیر تجربهی رؤیابینی و سرخوشی ناشی از افیون است. صادق هدایت در تاریخ ادبیات فارسی جامعِ همهی تمثالهای مذکور است: هدایت هم خواننده است و مترجم، هم متفکر است و رؤیابین، هم شخص سرخوشی است که انتظار میکشد، مدام پرسه میزند، در متن-خیابانهای غربی… [ ادامه ]