□ بازتعریف و بازنگری سینمای افراط نوین فرانسه سینما، نظریه و | apparatus_channel
□ بازتعریف و بازنگری سینمای افراط نوین فرانسه سینما، نظریه و میانجیگری مائورو رسمینی ترجمهی معین رسولی
افشاگری: فیلم با وعدهای آغاز میشود – وعدهی لمس واقعیتی فراتر از تصویر، دیدن حقیقتِ درون چشم. در یک آزمایشگاه پر از نور درخشانِ آسپتیک(نوری مخصوص اتاق جراحی)، دوربین جسد زنی را نشان میدهد که زندهزنده پوستش را کندهاند و به دستگاه فلزی وصفناپذیری زنجیرش کردهاند. پس از آن، برشی از تصویر کلوزآپ صورت او، با چشمانی کاملاً باز نشان داده میشود و چهرهی اسرارآمیزش بین حالت خلسه و سکون کرخت پا در هوا مانده است. دوربین روی یکی از چشمان او متمرکز میشود و بهتدریج رنگ قرمز خونآلود بدن نابودشده و مثلهشدهی او از صفحهی نمایش خارج میگردد. نگاه ممتد دوربین به حرکت خود ادامه داده، به عنبیه و مردمک چشم او فرو رفته و به سمت یک درخشندگی خیرهکننده حرکت میکند و همراه با آن صداهای غرشمانند غیرطبیعی به گوش میرسد. قاب فیلم غرقِ نور شده؛ هیچ شکل واقعیای قابل تشخیص نیست. دوربین به آرامی عقب میرود و از این ورطهی درخشنده و از چشم تا نمای نزدیک چهرهی زن با همان حالت درکناپذیر منجمد عقبنشینی میکند. قربانی این فیلم، آنا (موریانا آلاوی)، قهرمان فیلم پاسکال لوژیه یعنی شهدا (۲۰۰۸، فرانسه) است. او یکی از سوژههای آزمایشهای یک سازمان مخفی است که در پی کشف رمز و رازهای زندگی پس از مرگ است. روشهای این آزمایش بیرحمانه است: اعمال تحقیرآمیز و شکنجهی وصفناپذیر به قربانیان تحمیل میشود با این اعتقاد که رنج قربانیان منجر به بینشی متعالی از جهان فراتر از این جهان خواهد شد(در خلسهی درد ناشی از کندهشدن پوست، آنا ماورای بزرگ را میبیند). آنا که همزمان عارف و قربانی است، تصویر مبهم جنسیت را در فیلم به تصویر میکشد: بدن زنانه نهتنها با قطع عضو عینیت مییابد و به نگاه وحشتزده و مسحور تماشاگر عرضه میشود بلکه بهعنوان مکانی از دانش برتر خیالپردازی میشود. بدن زنانه در شهدا که میان افراط تحقیر و تخریب از یکسو و ایدهآلسازی و آرمانیسازی از سوی دیگر گیر افتاده، همچون وسیلهای برای رسیدن به هدف در نظر گرفته میشود و در مسیر رسیدن به درک کاملتر از امر استعلایی، به مانعی کاهش مییابد.