مقدمهی ترجمه: رادیکالترین شکل هنر انتزاعی [آبستره] در تاریخ نقاشی ــچنانکه عموم میپندارندــ نه حاصل کار مدرنیستهای متأخر، که محصول شیوهی مواجههی منحصربهفرد جمعی از دانشمندان پاراسلسوسی با مفهوم هستی است. عالِمانی که یقین داشتند حکمت واقعی را باید در نوشتههای جادوگران بالفطره جست، آنها که مؤمنانه حتی علومی همچون ریاضیات و شیمی را ازجملهی استعدادهای نیروهای غیبی میدانستند. در این میان، انجیل یگانه نقطهی اتکا بود. کتابی که در آن عدد سه اساسیترین شکل وجودی قلمداد میشد: تثلیث مقدس، عددی که در واقع قادر بود [همپا با تثلیث] یک بدن مطلوب بسازد، امری که در نهایت به انسان و زمین اجازه میداد تا به قلمرو نامتناهی خداوند نزدیک شوند و، با همراهی آن، گسترهای جهانشمول و فراگیر تشکیل دهند.
رابرت فلاد (پزشک، فیزیکدان، کیهانشناس و عارف مرموز انگلیسی که خوشبختانه نقاش نیز بود) از مشهورترین دانشمندان پاراسلسوسی تاریخ است. کتاب او، تاریخ متافیزیکی و فیزیکی و تکنیکی دو جهان، کلان و نیز خُرد، شامل مجموعهای از طرحهای غریب اوست که ایدههای او را در باب منشأ کیهان (نسبت مابین ماکروکاسم و میکروکاسم) به تصویر کشیدهاند. او در یکی از این طرحها کیهانِ(؟) متولدناشده [یعنی هستیِ پیشامداخلهی نور الهی (دومین اصل بنیادین فلاد)] را در قالب یک مربع سیاه نقاشی کرده است که قرابت غریبی با یکی از مشهورترین آثار هنر مفهومی قرن بیستم دارد: مربع سیاه اثر کازیمیر مالِویچ. اثری که فلاد میگوید بازنماییکنندهی نیستی پیش از پروسهی خلقت کیهان است، یعنی پیش از آنکه خورشید روح را بهواسطهی پرتوهایش به زمین برساند، داخل و اطراف آن بچرخاند، و در نهایت به همهچیز حیات ببخشد. درهرحال سیاه بر سیاه شرح مواجههی یک فیلسوف بدبین است با اثر فلاد.
[ ادامه ] ■ www.apparatuss.com ■ @apparatus_channel ■ instagram.com/apparatus.insta