Get Mystery Box with random crypto!

بسیج دانشجویی دانشکده توانبخشی

لوگوی کانال تلگرام basij_rehab — بسیج دانشجویی دانشکده توانبخشی ب
لوگوی کانال تلگرام basij_rehab — بسیج دانشجویی دانشکده توانبخشی
آدرس کانال: @basij_rehab
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 203
توضیحات از کانال

⚜️کانال بسیج دانشجویی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران⚜️
✍️انتقادات و پیشنهادات:
برادران: @smatin80
خواهران: @MusaviiNasab

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-01 20:26:55 #صوتی | #واحد

کوه اراده‌ای با اقتدار پشت حسین ایستاده‌ای...
حاج‌محمود #کریمی

ویژهٔ #چهارم_محرم

کانال مداحی اهل‌بیت‌مدیا
@AhleBeytMedia
Www.AhleBeytMedia.ir
13 views17:26
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 20:26:39 امام به حر اجازۀ جنگیدن داد او هم جنگ نمایانی نمود تا اینکه تعداد زیادی از دلاوران و پهلوانان دشمن را به درک واصل نمود و در نهایت خود نیز به شهادت رسید، پیکر پاکش را نزد اباعبدللّه ع بردند، آن حضرت در حالی که با دستان خویش خاک و غبار از چهره حر پاک می کرد فرمود: «تو آزاده ای همانگونه که مادرت تو را حر و آزاده نام نهاد، تو آزاده ای در دنیا و آخرت».
@basij_rehab
13 views17:26
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 20:26:39 راوی میگوید: امام حسین ع هم چنان به راه خود ادامه داد تا به دو فرسخی کوفه که رسید به حر بن یزید که هزار سوار او را همراهی می کردند برخورد نمود.
اباعبداللّه ع به حر فرمودند: با مایی یا علیه ما هستی؟
حر عرض کرد: علیه تو یا اباعبداللّه.
آن حضرت فرمود:«لا حول و لا قُوّة الّا باللّه العلیّ العظیم».
بعد از آن سخنان بین آن دو رد و بدل شد تا اینکه امام حسین ع به حر فرمود: «اگر موضع شما برخلاف آن چیزی است که در نامه هایتان برایم آمده و فرستادگانتان به من گفته اند من هم به همان جایی که بودم بر می‌گردم».
حر و لشکریانش مانع از بازگشت امام ع شدند و حر گفت: ای فرزند رسول خدا اجازه بازگشت نداری ولی راهی را در پیش بگیر که نه وارد کوفه شوی و نه به مدینه برسی تا من برای ابن زیاد عذر بیاورم که تو، راهت را از من کج کردی.
امام حسین به سمت چپ حرکت نمود تا به سرزمین «عذیب و هجانات» رسید.
راوی می‌‌گوید نامه‌ای به عبیداللّه بن زیاد به دست حر رسید که در آن حر را به خاطر [رفتار نرمش با] امام حسین ع سرزنش کرده و به او دستور داده بود تا بر آن حضرت سختگیری نماید. حر نیز با سپاهیانش جلوی حرکت امام ع را گرفته و راه را بر او بستند.
امام حسین به حر فرمودند: «مگر تو به ما نگفتی از راهی که می‌رفتیم خارج شویم؟».
حر گفت: آری ولی نامه‌ای از امیر،عبیداللّه بن زیاد به دستم رسیده که در آن به من امر کرده تا بر شما سختگیری نمایم و بر من جاسوس گمارده که مراقبم باشد تا من دستور او را انجام دهم.
راوی میگوید: امام حسین ع برای ایراد خطبه در میان یارانش ایستاد و پس از حمد و ثنای پروردگار متعال، از جدش رسول خدا یاد کرده و بر او درود و رحمت فرستاد آنگاه فرمود:
«برای ما حادثه‌ای پیش آمده است که می بینید، همانا دنیا رو برگردانده و دگرگون شده و خوبیهایش واژگون گشته و جدایی [از آن] ادامه یافته و چیزی از آن باقی نمانده مگر به قدرته ماندۀ کاسه ای و زندگی ناچیزی، چون چراگاهی خشکیده، آیا به حق نمی نگرید که بدان عمل نمی شود و به باطل نمی نگرید که از آن نهی نمی کنند، مؤمن حقیقتا باید مشتاق لقای پروردگار باشد. همانا من مرگ را چیزی جز سعادت و خوشبختی و زندگی با ظالمین را چیزی جز ملامت و بدبختی نمیدانم».
حضرت بعد از خطبه و سخن یاران سوار بر مرکب شد و از هر راهی که می رفت جلویش را می گرفتند و یا مسیرش را تغییر می دادند تا اینکه روز دوم محرم به کربلا رسید.
حر و سپاهیانش نیز در گوشه ای دیگر فرود آمدند.
تا ششم محرم تعداد سربازان عمربن سعد به بیست هزار نفر رسید.
توبه حر:
راوی میگوید: امام حسین فریاد برآورد: «آیا فریادرسی نیست که به خاطر خدا به فریاد ما برسد؟ آیا مدافعی نیست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟».
در این هنگام حر بن یزید ریاحی رو به عمر بن سعد کرده و گفت: آیا تو میخواهی با این مرد بجنگی؟
عمر بن سعد گفت: آری، به خدا سوگند جنگی خواهم کرد که کمترین نتیجه آن پریدن سرها و پراکنده شدن دستها باشد.
حر با شنیدن این سخنان رفت و در حالی که بند بند بدنش به لرزه درآمده بود، در کنار یارانش ایستاد. مهاجربن اوس با دیدن بدن لرزان حر گفت: به خدا سوگند که وضع تو مشکوک است، اگر زمانی سؤال میشد شجاع ترین فرد کوفه کیست؟ کسی غیر از تو نبود. این چه حالتی است که در تو میبینم؟
حر گفت: به خدا سوگند من خود را میان بهشت و آتش جهنم مخیر ساختم، اما به خدا قسم چیزی را بر بهشت ترجیح نمی دهم اگرچه تکه تکه شده و سوزانده شوم. سپس اسبش را به سوی امام حسین راند و در حالی که دستش را به علامت تسلیم بر سرش نهاده بود، گفت: خدایا من به سوی تو بازگشتم توبه مرا بپذیر که دلهای دوستانت و فرزندان دختر پیامبرت را به وحشت انداختم. سپس به امام حسین عرض کرد: فدایت شوم، من همان کسی هستم که به همراه شما آمدم و مانع از بازگشت شما به مدینه شدم و بر شما سختگیری کردم.
به خدا سوگند گمان نمی کردم اینها آنچه را اکنون می بینم بر سر شما بیاورند، من اینک به سوی خدا توبه میکنم، آیا به نظر شما توبه من پذیرفته می شود؟
حضرت فرمودند: «آری خداوند توبه تو را می پذیرد پیاده شو».
حر عرض کرد: من سوار باشم برای شما سودمندتر است تا پیاده چرا که سرانجام از اسب خواهم افتاد.
بعد از آن عرض کرد: از آنجایی که من اولین کسی بودم که در برابر تو ایستادم اجازه بده اولین کسی باشم که در پیشگاه تو به شهادت میرسد، شاید من هم فردای قیامت جزء کسانی باشم که جدت حضرت محمد را در آغوش گرفته و با او معانقه میکنند.
(سید بن طاووس: منظور از حر از اولین شهید بودن، اولین شهید از آن به بعد بود زیرا تعدادی از یاران اباعبدالله ع قبل از حر به شهادت رسیده بودند.)
14 views17:26
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 20:26:12
شب چهارم #محرم
حربن یزید ریاحی
سیدبن طاووس - لهوف
@basij_rehab
15 viewsedited  17:26
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 12:43:39
بسم الله الرحمن الرحیم

وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ
و آنها که در راه ما جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است. [سوره عنکبوت؛ آیه ۶۹]

فراخوان چهارمین اردوی جهادی درمانی داخل استان تهران

حیطه های فعالیت:
ویزیت دندان پزشکی تخصصی
ویزیت پزشک
داروخانه
برای ثبت نام فرم قرار داده شده در لینک زیر را تکمیل فرمایید.
https://formaloo.com/qnact

در صورت وجود هرگونه سوال از طریق آی‌دی‌ارتباطی زیر اقدام بفرمایید:
@rezashojaeian78

بیایید دست به دست هم دهیم تا گره ای باز کنیم ....
#اردوی_جهادی
@jbtums
23 views09:43
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 20:46:40 #صوتی | #زمینه

آیا می‌آید؟ امشب برای دیدنم، بابا می‌آید...
حاج‌محمود #کریمی

ویژهٔ #سوم_محرم

کانال مداحی اهل‌بیت‌مدیا
@AhleBeytMedia
32 views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 20:46:23 دختر خردسالِ امام حسین(ع) در دمشق
برخی مقاتل حکایتی در مورد شهادت دختری خردسال از امام(ع) در زمان اقامت اُسرای اهل‌بیت(ع) در شهر شام گزارش کرده‌اند. قدیمی‌ترین گزارش از حسن‌بن علی طَبری‌ست که از شهادت دختری ۴ ساله بدون ذکر نامی از او، یاد کرده است.

او گزارش را از کتاب «الحاویة فی مَذمّات المعاویة» که نسخه‌ای از آن بجا نمانده نقل کرده و می‌نویسد: زنان خاندان پیامبر(ص) حالِ مردانی که شهید شده بودند را از کودکان پنهان داشته و به آنها وعده می‌دادند که، پدر تو به فلان سفر رفته و باز می‌گردد.

در میان ایشان، دختری چهارساله/سه‌ساله بود.
شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدرم حسین(ع) کجاست؟ الان او را در خواب دیدم که سخت پریشان بود. زنان و کودکان به گریه افتادند و صدای ایشان بلند شد.
یزید از خواب پرید و جویای ماجرا شد.

به او خبر دادند که جریان ازین قرار است...
آن ملعون گفت: سر پدرش را برایش ببرید و در کنار او قرار دهید. سر مطهر امام(ع) را در کنار آن دختر چهارساله قرار دادند. کودک پرسید: این چیست؟!
گفتند: سر پدر توست. کودک ترسید و فریاد زد، رنجور شد و پس از چند روز از دنیا رفت.(طبری،ج۲،ص۱۷۹)

نوشته‌اند وقتی زن غسّاله برای غسل این طفل آمد، از شستن بدن کودک امتناع کرد و پرسید: او به چه مرضی از دنیا رفته که تمام بدنش کبود است؟! حضرت زینب(س) فرمود: اين لكّه‌هاى كبود و پوست نيلگون، اثر تازيانه‌ى دشمن است كه در راه کوفه و شام به او مى‌زدند.(الوقایع والحوادث،ج۵،ص۸۱)

محلّ اقامت حضرت رقيه و ساير اسيران در شام، خرابه‌اى بود كه یزید به قصد زير آوار ماندن و كشتن اهل‌ بيت(ع) ایشان را در آن، جاى داده بود. (وقایع کربلا،ص۲۰۳)

شیخ صدوق (ره) مى‌گويد: اين بازداشت‌گاه، زندانى بود كه اسيران در آن از سرما و گرما آزار مى‌ديدند، به‌طورى كه صورت‌هاى‌ مبارکشان پوست انداخته بود.(امالی،ص۲۳۱)

@basij_rehab
33 views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 20:42:50
شب سوم #محرم
رقیه بنت حسین (س)
طاها عسکری
@basij_rehab
31 views17:42
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 13:26:22
#گزارش_تصویری

سیاه‌پوشی نمازخانه و محوطه دانشکده توانبخشی
#محرم_۱۴۴۴
@basij_rehab
50 viewsedited  10:26
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 21:25:46 #صوتی | #زمینه

ای ساربان آهسته ران...
حاج‌سیدمجید #بنی_فاطمه

ویژهٔ #دوم_محرم

کانال مداحی اهل‌بیت‌مدیا
@AhleBeytMedia
42 views18:25
باز کردن / نظر دهید