2022-10-22 22:41:24
سخن گفتن در اعصار ظلمانی
محمد خیرآبادی
وقتی از گفتوگو سخن به میان میآید، گوشهایی که به کلیشه خو کردهاند، همان چیزهایی را میشنوند که پیشتر به مبتذلترین شکل ممکن به آنها تحویل دادهاند. برای بسیاری از افراد گفتوگو چیزی بیشتر از همین بحثهای روزمره و مناظره و مجادله و متقاعد کردن رقیب نیست. به همین دلیل تا از گفتوگو حرف میزنیم، ارجاعمان میدهند به سخنان فلان مقام سیاسی که حرف از گفتوگو زد و چیزی جز ژست سیاسی و فریبکاری نبود و از آن هیچ ثمری به جامعه نرسید. یا میگویند گفتوگو ابزار کسی است که دارد شکست میخورد و میخواهد با متوسل شدن به گفتمان، فرو ریختن خود را به تعویق بیندازد. بله حتی فرق گفتوگو و گفتمان را نمیدانند.
در بد زمانهای زندگی میکنیم؛ کلمات زیر دست و پا ریختهاند و مفاهیم از معنا تهی شدهاند. چه باید گفت و چه باید کرد وقتی که فهم ما از گفتوگو به میزگرد تلویزیونی و سخن فلان مقام حکومتی تقلیل یافته است؟ چگونه باید توضیح داد که مراد گفتوگو با حاکمان نیست، شهروند در برابر حکومت در جایگاه مطالبهگر است و از او به رسمیت شناخته شدن خود را میطلبد، این پیشنیاز گفتوگوست. ما از گفتوگو با خود، با جامعه، با آن "دیگری" کنار دست خود، با شهروندانی که در دردها و مشکلات ما شریکند و با انسانهایی از جنس خود حرف میزنیم. ما از "گفتوگو به منزله یک فرهنگ" صحبت میکنیم نه به منزله یک تاکتیک سیاسی. ما از انسان سخن میگوییم و اینکه انسانها با سخن، گفتوگو و روایتگری به هم پیوند مییابند و امکان ایجاد تغییر پیدا میکنند.
دوستان من! ما به تفکر نیاز داریم، به پرسش، به عمق بخشیدن به مسائل، به پیچیده دیدن، به بررسی زوایای مختلف یک موضوع، به تامل و به گفتوگو. آیا آرمان شما هم عدالت و آزادی و توسعه است؟ چگونه میشود به اینها رسید بدون گفتوگو؟ بدون گفتوگو که در وهله اول مترادف است با به رسمیت شناختن دیگری، چگونه میشود دموکراسی را محقق کرد و به توسعه رسید؟ گفتوگو اساس تفکر است و نیز اساس کنش؛ چه بخواهیم فکر کنیم و برای جامعه خود ارمغانی از جنس فکر و ایده و نظر بیاوریم و چه بخواهیم عمل کنیم و کنشگرانه دست به اقدام بزنیم، در هر دو حال چارهای و راهی جز گفتوگو نداریم. ما وظیفه داریم چراغی را روشن نگه داریم که زیر نور آن بشود قدمی برداشت؛ چراغ ما سخن است.
هانا آرنت میگوید: "جهان مشترک، تا وقتی که انسانها به طور مداوم درباره آن سخن نگویند، به معنای واژگانی کلمه «غیرانسانی» میماند. جهان صرفا به خاطر اینکه صدای انسانی در آن شنیده میشود، انسانی نمیشود. جهان تنها هنگامی انسانی میشود که موضوع گفتوگو قرار گیرد. هرچقدر ما از امور جهان اثر بپذیریم، هر اندازه این امور ما را به ژرفی برانگیزند و الهام ببخشند، باز این امور تنها هنگامی برای ما انسانی میشوند که با همنوعان خود درباره آنها سخن بگوییم. هر چیزی که نمیتواند موضوع گفتوگو شود -اموری که واقعا متعالی، خوفانگیز یا مرموزند- چه بسا آوایی انسانی بیابند و پژواک آنها از طریق آن آوا در جهان بپیچد، ولی این به معنای دقیق کلمه، آنها را انسانی نمیکند.
ما آنچه را در جهان و در درونمان میگذرد، تنها از راه سخن گفتن درباره آنها انسانی میکنیم و در جریان سخنگفتن از آنها انسان بودن را میآموزیم".
#هانا_آرنت
مقاله "انسان در اعصار ظلمانی"
http://t.me/yaddasht_kheyrabadi
12.1K views19:41