Get Mystery Box with random crypto!

BLCKPINK_BTS-BNR

لوگوی کانال تلگرام blackpink_bts_bnr — BLCKPINK_BTS-BNR B
لوگوی کانال تلگرام blackpink_bts_bnr — BLCKPINK_BTS-BNR
آدرس کانال: @blackpink_bts_bnr
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 3

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-09-09 00:39:54
-به هـرچـیزی که میپـرسـتی قسـم... دسـت جونگـکوک به من نخورده جیمین گـوش کن بهـم! لـطفا... 𓍢
مرد بی‌اعـتنا تیشرت خودش را با یک حـرکت از تنش خارج کرد و لـباس حـریر دختر را در تنش پـاره کرد. 𓂃
-جونگکووک!
و اسمـی که نباید، بالـاخره از دهانش با صدای بلـندی خارج شد...
با سیلـی که طرف راستـش فـرود اومـد نفـسش برید! 𓍼
-دلـت برای عشقـت تـنگ شده؟ ولـی من جـیمـینم!!
بار دیگه بلـند‌تر داد کشید و صدای مـردانش بین دیوارهای اتـاق خفـه شد.
-چیشـده؟ با من حـال نمیکنی؟ اون عوضـی بهتر از من بهت حال میداد؟
دست برد و بند سوتین مشـکی رنگ دختر را با خشـونت باز کرد. 𓍢
با نـمـایان شدن سینـه های برجسته و سفـیدش به او حمـله‌ور شد و جای جایش را با مـارک های ارغـوانـی رنـگ تزئـین کرد.
صـدای جیغ دخترک هر لـحظه بلـند تر میشد زمانی که مرد گـاز میگـرفت و چنگ میزد اشکانش با سرعـت بیشتری راه خود را به گـونه هایش باز میکردند. 𓏲࣪
𝐉𝐢𝐫𝐨𝐬𝐞
⿻ 𝐔𝐧𝐥𝐮𝐜𝐤𝐲 𝐩𝐢𝐭
╰https://t.me/+ynMMD4gYye5kYjk0

╰https://t.me/+ynMMD4gYye5kYjk0
6.4K views21:39
باز کردن / نظر دهید
2022-09-08 19:04:07
تهیونگ با شل کردن کرواتش تک‌خندی زد و روبه جنی گفت:
-آخر این شیطونیات کار دستت میده..
جنی نزدیکش شد و روی پاهاش روبه روی تهیونگ نشست و لبشو به گوش تهیونگ رسوند و مک آرومی به حلال گوشش زد.
با لحن هورنی کننده ای لب زد:
+فعلا که کار دست تو داده..! ᧙

،،𝑦𝑜𝑢 𝑎𝑟𝑒 𝑚𝑖𝑛𝑒٬٬
‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌𝘗 𝘰 𝘳 𝘯 𝘧 𝘢 𝘯 𝘧 𝘪 𝘤

- ᎓ https://t.me/+ynMMD4gYye5kYjk0
𝗝𝗢𝗜𝗡
<لیـنــک محـدودیـت داره‌ــه>
- ᎓ https://t.me/+ynMMD4gYye5kYjk0
4.5K views16:04
باز کردن / نظر دهید
2022-09-08 17:25:15
‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌─‌‌‌‌‌─‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌───𓄼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⦇𝑩𝑳𝑨𝑪𝑲𝑻𝑨𝑵 𝘧𝘪𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯⦈𓄹─‌‌‌‌‌─‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌──‌‌‌‌‌─
╯ بـهتـریـن و تنـهاتریـن چنلــی که میتونی از بلــکتــن پیدا کنی
╯ کمـیـک،وانـشـات،سنـاریـو
╯ دنـیـای خاص آرمـی‌بلینـکا
╯ منبع خفــن‌تریـن پـست‌هـای بلــکتــن
3.7K views14:25
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 17:30:37
︙﹢فکر کردی میتونی فرمانده ضلع شمالی رو دور بزنی مانوبان؟ 𓍼
بار دیگه باید بهت یادآوری کنم سرپیچی از یه ومپایر اصیل چه عواقبی داره؟ ᧙
روباه انسان‌نما بعد از خرناس کوتاهی بخاطر نزدیکی زیادشون و بوسه‌هایی که روی گردنش کاشته میشد جواب داد :
دیگه چجوری باید بهت بفهونم به اون عواقب لعنت شده نیاز دارم؟
با یک حرکت روی شکم خون‌آشام اصیل‌زاده نشست و اینبار خودش بود که سر در گردن مرد پنهان میکرد 𓌓
همین الان منو برای خودت میکنی جئون جونگکوک لعنتی!
وگرنه خودم چیزی که میخوامو میگیرم
! 𓄹࣪
𝙬𝙚𝙧𝙚𝙬𝙤𝙡𝙛 𝙜𝙞𝙧𝙡 𝙭 𝙫𝙖𝙢𝙥𝙞𝙧𝙚 𝙗𝙤𝙮 𝘐𝘵 𝘤𝘢𝘯 𝘣𝘦 𝘵𝘩𝘦 𝘴𝘦𝘹𝘪𝘦𝘴𝘵 𝘤𝘰𝘮𝘣𝘪𝘯𝘢𝘵𝘪𝘰𝘯 𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨 𝘺𝘰𝘶 𝘤𝘢𝘯 𝘪𝘮𝘢𝘨𝘪𝘯𝘦 ぅ
𝐋𝘐𝘚𝘈 𝘹 𝘑𝐊
𖡋 https://t.me/+ynMMD4gYye5kYjk0
𖡋https://t.me/+ynMMD4gYye5kYjk0 𝙹 𝙾 𝙸 𝙽
╰─
3 views14:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-06 10:40:41
-تنــها‌ترین چنــل بلــکتــنـــ‌
منــبع #وانشــات ، #دوشاتی ، ادیت و فن‌فیک از بلکتن!
𓏔𝘏𝘢𝘵𝘦𝘳 𓄹
𓏔𝘋𝘦𝘱𝘵𝘩𝘴𓏲
𓏔𝘉𝘭𝘰𝘰𝘥𝘺 𝘱𝘢𝘴𝘵 𓄹
𓏔𝘜𝘯𝘭𝘶𝘤𝘬𝘺 𝘱𝘪𝘵𓏲
𓏔𝘠𝘰𝘶 𝘢𝘳𝘦 𝘮𝘪𝘯𝘦𓄹

‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌╰𝘽 𝙡 𝙖 𝙘 𝙠 𝙩 𝙖 𝙣 𝙛 𝙖 𝙣 𝙛 𝙞 𝙘‌‌ ₊˚ ִֶָ╮
69 views07:40
باز کردن / نظر دهید
2021-12-03 13:29:30
╴پــیچـیده در دل پـارچه های سُـرخ ، زمانــی که دو فرد یکی میشونـد 𖧁
شـهوت از پشت ماسـک‌های بالماســکه شعله میکشد و اَشعــه‌ی آن با رایحــه‌ای عاشـقانه در فضا می‌پیچد ఇ
در بر ماسک حیوانــی چهار‌پا و فریــب‌دهنده‌ای چون گربـه ᭝
چشمانــی گیرا پنهان شده به رنـگ عســل... ៸៸
و در بر ماسک‌ ‌حیوانــی‌زیـرک
چون خرگــوش، چهره‌ای پنهان شده زیــبا با پوستـی به سـفیدی‌برف... ৶
این شـروع یک رابطـه گربـه و خرگــوش به اشتباه بود... ଓ˖
7.9K views10:29
باز کردن / نظر دهید
2021-12-02 19:19:33
فــکم رو بین انــگشتـاش گذاشت و لــباشـو رو لبــام قرار داد و محکــم گاز میگرفت ७
هق‌هقام نفســی برام نزاشته بود!
دستشو روی رون پام قرار داد و فشــار محکمی بهش زد﹅
از همـه چیز عــاجـز شده بودم ولی نمیخواستم این حـقـیقـت رو بپذیرم و
هنوز برای کمک تقلـا میکردم..! ഒ
-من کیــم؟!!⿻
سینــه‌هام رو فشرد و چنگ محکمی بهشون زد
پایین تر رفت و بلافاصــله واردش کرد که جیغی کشیدم
+ل...لطفا درشش بیار...درد داره..! ⁶
فشار دستشو روی سینــه‌هام بیشتر کرد و اسپنــک محکمی روی رونم زد...
همزمان داد بلندی زد :
-من کـیـممم؟!!
با تموم‌شدن جمله‌ش دوباره اسپنک دردنــاکی زد Ꮺ
+آههه اربــاب
-و تو؟!!
+بــرده‌ی...شمام...
ɞ
𖥻ʏᴏᴜ ᴀʀᴇ ᴍɪɴᴇ ༴

"سنجاب‌کوچولوی نحیفی که توی سن کم برای دادن بدهی پدرش باید از اربابش پیروی کنهᨳ"
https://t.me/+Tv5h8sPe_nU5UWNm
8.3K views16:19
باز کردن / نظر دهید
2021-12-02 12:44:40
‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌⩇⩇ : ⩇⩇
دستی به صـورتـم کشیدم‌ و بـُـغ کرده از پـنجـره به بـیـرون نگاهی انداختم، با آشـنـا بودن مسیر ابروهام از تـعجـب بالا پرید. ₰
یبار اینجا اومده بودم ولی کی؟ چرا یادم نمیاد؟
رو به روی سـاختـمون سه طبقه‌ای ایستادم و اخـمـی کردم، آروم گفتم:
- من یبار اینجا اومدم اما یادم نمیاد کی! ン
کـوک با تعجب پرسید:
- مطمئنی؟
مـیـن یـونگـی با جدیت گفت:
- فعلا صحنه‌ی جـرم مهم تر نیست سـرگــرد؟ ༴
سری تکون دادم و پشت سر بقیه‌ وارد سـاختـمون شدم، هرچقدر نزدیکتر می‌شدیم دلـشـوره و اضطراب بیشتری رو حـس می‌کردم‌. ≀
وارد خـونـه‌ی موردنظر شدیم که سرم گـیـج رفت، مـقتـول...کــیم جــنی بود! ೫⌕

⠘ جــنایـی
﹕ مــعمــایـی

-࣪˖https://t.me/+Tv5h8sPe_nU5UWNm
10.3K views09:44
باز کردن / نظر دهید
2021-12-02 02:11:58
⌗✧𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤𝐭𝐚𝐧 𝐟𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧೨

فــیـک مــیـخـونی؟!


دنـبال فنـ‌فیک های
#بلــک‌پینـکی یا #بی‌تـی‌اس؟!


آرمـی یا بــلـینک؟!


وقتــشه چنـل‌های اضافـی فـیکــتو بپاکی و عضوی از چنـل بلکتــنـ‌ فـنـفـیک شی!

╰every gener᭡
-Boyⵢ Boy
-Girl ⵢ Girl
-Boyⵢ Girl
૮₍´˶• . • ⑅ ₎ა
५ғʀᴏᴍ ʙʟᴀᴄᴋᴛᴀɴ
─ ⌁
ⓘ Warning
╮اسامی و کاپل ها به هیچ وجه به معنی شیپ نیست!
فقط به عنوان کاراکتر برای فیک استفاده میشهˇ╰
─ ⌁
11.9K views23:11
باز کردن / نظر دهید
2021-12-01 22:03:11
با خــشم درحالی که به زور سرپا بودم و حــالت تهوع داشتم دنبالش رفتــم ꜥꜤ
وقتی دیــدم داره با خــونـسردی تمام به سمت ماشینش میره انگار آتشفشان خـشـمی که از صبح میخواست فوران کنه بلاخره فوران کرد. ݃ ഒ
فریادی کشیدم و گفتم:
╴݃ جانگکوک سـونـبه نیم؟ ५
سرش رو به سمتم چرخوند و لـبخـند زورکی زد، جلوی خبرنگارها گفت:
݃╴ بله لیسا شی؟ ៚
من بدون اینکه دست خودم باشه کفش‌ پـاشـنه بلند مشکیم رو دراوردم و با تموم حـرص و عـصبـانیتـی که درونم طغیان می‌کرد به سمتش پـرتاب کردم. ༢
با لبخند دندون‌نمایی منتظر برخورد کـفشـم با سرش شدم و وقتی بخاطر ضـربـه من زمین خورد. や
صدای هینی که جمعیت از روی ترس و تـعجـب کشید توی صدای خنده‌ی بلندی که کردم گم شد و با لحن حرص دراری گفتم:
╴ روانی عوضی،‌ کار خوبی نکردی که گـوشـی من رو شکوندی. ◌
با عصبانیت بلند شد و درحالی که مـنیـجرش و بادیگاردش گرفته بودنش فریاد کشید:
- میکشمت دختره‌ی فضول وحشی. ゙
نیشخندی زدم و درحالی که انگشت وسط دوست داشتنیم رو نشونش میدادم گفتم:
- فاک یو سِکیا な!

ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ʟɪsᴀ ﹠ ᴊᴜɴɢᴋᴏᴏᴋ
ʿthe... ⩩𝐇𝐚𝐭𝐞𝐫

https://t.me/+oP_QTXlQ0DFhMWM0 ゙
13.4K views19:03
باز کردن / نظر دهید