•снαɴвαек ғɪc🌙

2022-02-16 22:57:57 : ” فقط دوست ندارم بعد از یه ماه اینجا و توی این وضعیت #ارضـا بشم. #تخـت خودتو بیشتر دوست دارم. “

توی عقیده سهون؛ شاید #سکـس داشتن با یه #خلافکـار ایده ی بدی بنظر نمیرسید اما اینکه دوستش داشته باشی #فاجعـه بود و سهون از این بابت مدام خودش رو #لعنـت میکرد.

اخم‌های کای با شنیدن حرفش از هم باز شد ولی هنوز هم #جـدی بود. همونطور که چونه سهون رو توی دستش گرفته بود، گفت:

: ” بهتره که راست گفته باشی وگرنه دفعه بعد انقدر راحت تموم نمیشه. برای من کاری نداره که به افرادم #دستـور بدم دست و پا بسته #کادوپیچت کنن و برام بیارنت! “

و متاسفانه، سهون میدونست که #دروغ نمیگه.

: https://t.me/joinchat/AAAAAFQ1UoLx3tORDYmceQ. باز کردن / نظر دهید

2022-02-16 22:57:57 _دنیای شیـر شکلاتیـا، ৯._
دنیایی که توش #قلـاده و #شلـاق حکم نوازش‌ـو دارن..
و مرد جوان حکم ارباب! ∿
دنیـای جونگیـن و هـون..
شاید تو پوچی #معلقـی از جنس شیـر 𓂃 و شکـلات فرو رفته بود!

ち; https://t.me/joinchat/v0xiQaNg4-wzMmNk /

این یه فیک نیست..
یا حتی ی #دیالـوگ قشنگ!
_گاهی تصورات میتونن خطرناک تر از یه مشت دیالوگ از پیش تعیین شده باشن!_ باز کردن / نظر دهید

2022-02-16 22:57:56 سهون و جونگین، #رفیق صمیمین که با هم بزرگ شدن، یه روز میزنه به سرشون که #سکس کنن و تهش میفهمن #عاشق همدیگه شدن، ولی اوضاع اونطور #رویایی که میخوان پیش نمیره، اونم درست زمانی که نفر #سوم رابطه‌شون #رئیس جونگینه!!!

/શ ‒‒‒‒‒‒‒‒‒‒ , “ SEKAI.

مانهوای بزرگسالان، بدون سانسور. با ترجمه اختصاصی کاپل سکای. باز کردن / نظر دهید

2022-02-16 18:36:43 خسته نشدی از بس نت حروم کردی فیک دانلود کردی و خوشت نیومده

خب چه کاریه به جای اینکه کلی فیک بخونی، فیکای بهشت فیک رو چند بار بخون

فقط یه دستمال و گلنار دم دستت بذار و آروم لای فیکتُ باز کن باز کردن / نظر دهید

2022-02-16 18:36:33 -:فقط از روی پل پرتم کن پایین..

همراه با تکون دادن آروم دست هاش، لب میزنه
نگاه جونگین که روی لب های خیسش قفل
نیمی از جمله رو درست متوجه نمیشه
-: اول.. باید زبان اشاره یادم بدی..

دستش روی گردنش لیز میخوره
-: تا بتونیم باهم حرف بزنیم.. به جاش منم، تنهایی برات عاشقی میکنم هون.. اونقدر عاشقی میکنم که خودتم عاشق خودت بشی..

قبل اینکه بهش فرصت تحلیل بده، لب هاش روی لب های لرزونش میکوبه
سهونی که مقاومت میکنه تا جدا بشه اما دست های محکم بوکسور، دور بدنش پیچیده میشه تا اجازه ی جدا شدن نده. باز کردن / نظر دهید

2022-02-16 18:33:38 +میخام...میخام خودم انجامش بدم

–" این قراره درد داشته باشه جونگین تو حتی چربم نشدی

══ بدون توجه به حرف سهون، دست روی شونه اش گذاشت

آروم سوراخ باسنشو روی دیک خون آشام کشید نرم روی کلاهکش نشست و خودشو بالا پایین کرد

══ دیکش رو به شکم سهون مالید صدای ناله ی جفتشون بلند شد باز کردن / نظر دهید

2022-02-15 19:46:20 این تلخه و کم کم دردناک میشه ولی گاهی احساساتی که آدما بهت میدن جای کلماتشون رو میگیرن و بدون هیچ حرفی تورو تنهاتر از همیشه میکنن و تو میمونی، درست در مقابل دنیا...میبینی که آینده‌ت بدون هیچ رحمی به سمتت میاد و هیچکسی نیست که همراهیت کنه...با تردید قدم برمیداری و کم کم متوجه میشی اونقدرها هم سخت نبود چون جرات این رو داشتی که با حقیقت کنار بیای و درنهایت وقتی به خودت نگاه میکنی میبینی که با وجود زخم‌های دردناکی که داری تونستی به جای فرار به زیبایی رشد کنی!

✎ #HeyLittleYouGotMeFuckedUp White.ver
✎ @ChanbaekFic باز کردن / نظر دهید

2022-02-14 19:45:55 "بدترین کاری که می‌تونی در حق یه نفر انجام بدی دلسوزیه... حسی که از ته قلب نباشه نمی‌تونه شکاف‌ها رو پر کنه، فقط سطح روشون رو مخفی می‌کنه و باعث می‌شه تا ریشه‌ی اون شکاف‌ها مثل یه زخم چرکی از زیر عفونت کنه و یه زمان میرسه که اون عفونت هم تو و هم فرد مقابلت رو از پا در میاره"

✎ #Nirvana
✎ @ChanbaekFic باز کردن / نظر دهید

2022-02-13 22:55:17 + که تو #سینگلی!!! آره؟؟؟
چانیول سرشو توی گردن بک فرو برد #لاله گوششو به دهن گرفت .
+من باید بهت #یاد آوری کنم که سینگل نیستی..
+ چانیوللل... مجبور بودم نمیتونستم توی برنامه زنده بگم من توسط پی سی وای محبوب شما به #فاک میرم!!!!
_اتفاقا باید همینو میگفتی تا همه بفهمم مال منی ، حالا پاهاتو دورم حلقه کن که بریم سراغ #کینک های من ..
بک رو زیرش انداخت و خودش روش #خیمه زد ، دستای بک رو بالای سرش نگه داشت و سرش رو توی #گردن بک فرو برد ، نفسش رو رها کرد و شروع به #مکیدن و #بوسیدن کرد
بک با هر مکش و بوسه ی چان #آهی از دهنش خارج میشد و پاهاش رو روی تخت میکشید.
چانیول وقتی که از #مارک های درخشان و سرخ رنگش روی گردن بک مطمئن شد بوسه ی #سختی رو باهاش آغاز کرد .
بکهیون سعی میکرد توی بوسه #همکاری کنه ولی تنها کاری که چان بهش اجازه میداد انجام بده ، #کشیدن موهاش بود
_ تو #ماله منی فقط #من ... باز کردن / نظر دهید

2022-02-13 22:55:17 دستش رو مقابل #دهنش گرفت و قبل از اینکه چیزی بگه انگشت هاش توسط دی.او #بلعیده شدن.
_خوب خیسشون کن #خبرنگار کوچولو. چون چیز دیگه ای ندارم که #باهاش بهت کمک کنم.
بعد از تموم شدن جملش کیونگسو ناله ی خفه ای کرد و حجم بیشتری از #انگشت های کای رو توی دهنش جا داد.
میتونست مزه ی #کام خودش رو از روی دست #جونگین بچشه. باز کردن / نظر دهید