2021-09-11 13:49:24
دکان مرثیه!
واقعیت این روزهای زندگی ما، حقایق بسیار تاسف آور و غمباری است. چیزهایی که حتی با طنزآمیز کردنشان هم نمیتوانیم از تلخی بیاندازهشان بکاهیم. این موضوع کاملا برقرار است و حرفی در آن نیست! چیزی که الان میخواهم بگویم ربطی به این ندارد!
بحث الان در رابطه با شعب پر شمار غمپراکنی است. دکانهایی که درد و مرثیه میفروشند تا جلب نظر شما را کاسب شوند. چجور جاییست آن جا که هر چه مصیبت را بزرگنمایی کنی توجه بیشتری را خریدهای؟ کمترین مشکل این کارها این است که انگار آن واقعیت فجیع را برایمان کوچکنمایی میکند. حالا این که بار بزرگ دیگری بر انبان سنگین روانمان اضافه میکند به کنار!
از قضا این جور کاسبیهای نامشروع(!) در اقتصاد از همه جا بیشتر است! چرا که هم در این حوزه درد بیشتر است و هم مطالب گاهی تخصصی میشوند و راحتتر میتوان کاسهها را زیر نیمکاسه مخفی کرد!
در همین راستاها، دیدم کانال تلگرام اقتصاد نگار، یکی از خبرگزاریهایی که اتفاقا در حوزهی اقتصاد کار میکند نوشته : «سایه سنگین فقر بر سر ایرانیها؛ درآمد سرانه ایران از پاکستان هم کمتر شد! اقتصاد ایران سال به سال آب میرود و البته
تکتک ایرانیها این موضوع را با پوست و گوشت و استخوان خود حس میکنند. اما حالا آمارهای بانک جهانی میگوید تولید ناخالص داخلی ایران از پاکستان هم کمتر شده و ایران با کشورهایی چون
نیجریه و
کنگو و
جزایر سلیمان مقایسه میشود نه ترکیه و دیگر کشورها. در سال ۱۳۹۹، اقتصاد پاکستان هم حدود ۲۶۳ میلیارد دلار (حدود ۳۷ درصد بیشتر از ایران) تولید کالا و خدمات داشته و عراق هم با تولید ۱۶۷ میلیارد دلاری، تنها ۳ پله پس از ایران در این ردهبندی قرار گرفته است. کشورهایی مانند ویتنام، کلمبیا، بنگلادش و آفریقایجنوبی هم در این ردهبندی بالاتر از ایران قرار دارند.» منحصر به این بندگان خدا هم نیست! آمار بانک جهانی در رابطه با GDP سال ۲۰۲۰ ایران منتشر شده و مواد اولیه را جهت توزیع در دکاکین(!) مرثیه فراهم کرده.
ما در قسمت دوم مجموعهی اقتصاد رشد، در مورد GDP و تعدیلاتی که بر روی آن انجام میشود مطالبی را بیان کردیم. گفتیم که برای مقایسه در طول زمان باید مقادیر را نسبت به تغییر در سطح قیمتها تعدیل کنیم. یعنی اثر تورم را خنثی کنیم. از طرف دیگر باید مقادیر را با توجه به تغییرات جمعیت نیز تعدیل کنیم و اثر افزایش جمعیت را در نظر بگیریم.
حالا برای مقایسهی بین کشورها هم مطلب همین است! اولا سطح قیمتها در هر کشور و ثانیا جمعیت کشورها مهم است. این که ایران ۸۰ میلیونی را با پاکستان ۲۲۰ میلیونی مقایسه کنیم، گر چه ممکن است از برخی جنبهها مهم باشد، اما اطلاعات دقیقی از «پوست و گوشت و استخوان» به ما نمیدهد. و از این مهمتر سطح بسیار متفاوت قیمت کالاها در کشورهای گوناگون، این طور مقایسههای شتابزده را خیلی غلط انداز میکند. خیلی! به همین دلیل اقتصاددانها از سر بیکاری کلی زحمت کشیدهاند و ابزارهایی برای مقایسهی دقیقتر فراهم کردهاند. از جمله PPP، شاخصی که مجموعهی ما هم تا به حال از همان استفاده کرده است. شاخص برابری قدرت خرید. اگر در مجموعهی دادههای بانک جهانی در گپمایندر که یکی دو باری خدمتتان معرفی کردهایم هم بروید میتوانید همین شاخصی را ببینید و با آن کار کنید. همچنین دکتر حامد قدوسی در چند پست اخیر خود به این موضوع پرداخته و نکات جالبی در رابطهی با آن بیان کرده که دیدنش برای تکمیل مطالب دوره توصیه میشود.
فکر میکنم باید دوباره تاکید شود که بله! وضع واقعا خراب است! سفرهی مردم واقعا کوچک شده و بسیاری دچار فقر شدهاند. اما برای بیان این حقایق که انقدر به وضوح جلوی چشممان رژه میروند و به آشکاری در آمارها مشهود هستند، نیازی نیست دست به دامان اباطیل شویم! چه بسا با این کار، حتی آن حقیقت واضح را هم مخدوش میکنیم.
1.2K viewsedited 10:49