2022-01-02 12:38:18
یادداشت محمد تهامینژاد بر کتاب دوربین شخصی
به نقل از سایت انسانشناسی و فرهنگ
تعلق به حوزۀ ناداستان و ثبت ذهنیت
این کتاب ۳۲۶ صفحه ای نوشتۀ لائورا راسکارُلی، توسط نشر رونق در بهار ۱۴۰۰ منتشر شده است. علاوه بر اثری نظر ی، تجربه ای در ترجمه، واژه گزینی و زبان نیز هست. کتاب، مقدمه ای به نهایت جذاب و دلنشین دارد در مفهوم ورود فیلم جستار به ذهن مترجم که اصلا این کلمۀ نا آشنا وسخت چگونه به ذهن او رسید. محمد رضا فرزاد مستند ساز است و فیلم «گم و گور» را با نگاهی کاملاً نو به تنها قطعه فیلمی ساخت که از هفده شهریور ۱۳۵۷ برجای مانده بود. توصیف« گسترده سازی زمان» و بازی دائم با« عینیت» یک قطعه فیلم از طریق ارجاع به اجزاء آن، و نام بخشیدن به این تجربه برای من بسیار سخت بود. نظریه پردازان دنیا هم نتوانسته اند این نوع از فیلمسازی را در شیوۀ خاصی طبقه بندی کنند. از این روی آن را در رده ای قرار داده اند که موضوع کتاب لائورا راسکارلی است.
در فستیوال برلیناله ۲۰۱۱ یک تماشاچی آلمانی به فرزاد می گوید:« فیلم جستارتان من را به یاد کارهای فاروکی انداخت».
فرزاد از خودش می پرسد فیلم جستار Essay Film چیست؟ فاروکی یا هارون فاروکی کیست؟ و همین پرسش نه فقط زمینۀ جستجو برای او شد، بلکه جمع بزرگتری را نیز به فکر انداخت و هنگامی که برای تحصیل به اروپا رفت، آن را پی گرفت. هرچند مدت ها قبل از آن که با نظریه آشنا شود و نظریه پرداز و آرشیویست و مستندساز تجربی هارون فاروکی و فیلم های غیر روایی – جستاری او را ببیند، و با خانم راسکارُلی وتک نگاری وی آشنا شود، خودش مستندی ساخته بود که تماشاچی ای در جشنواره بین المللی فیلم برلن، باید در بارۀ تعریف دقیق اش او را به فکر می انداخت. فیلمی که همین خانم راسکارُلی در دومین کتابش How The Essay Film Thinks ( انتشارات دانشگاه آکسفورد-۲۱۷) آن را به عنوان یکی از نمونه های «فیلم جستار» معرفی کرده است.یکی از نمونه ها؟ بله چون خود نویسنده کتاب هم ساختاری را برگزیده که خواننده را دائم با نمونه هایی مواجه می کند که گویی در آغاز همان «مقدمه» پاسخ را یافته است. برای مثال فیلم مقاله عبارت ازفیلمی آوانگارد است که به مسائل سیاسی می پردازد. با زبانِ «من» سخن می گوید. مستند انتقادی است.
در همین مقدمه خانم راسکارلی، عنوان کتابش را برای مخاطب روشن می کند که علاوه بر«فیلم جستار» به فرم های شناخته شده تر دیگر اما خاص تر فیلمسازی سوبژکتیو نیز پرداخته است(ص۱۳) خب پس فیلم جستار نوعی فیلمسازی سوبژکتیو است. اما فیلمسازی سوبژکتیو چیست؟ آیا به مستند های اجرایی یا پرفورماتیو نزدیک می شود؟ راسکارلی بلافاصله به من جواب می دهد که باید از وسوسۀ دسته بندی این فیلم ها مقاومت کرد. شاید فیلم مقاله ها را بتوان در علت بوجود آمدنشان جست؟ نویسنده با ارجاع به بیل نیکولز و استلا بروتسی، زمینه های توجه به فیلم مقاله را از نارضایتی فیلمسازان اروپایی به « نبود صدایی مؤلف ونبودِ هیچ روش آشکار نمایش حضور فیلمساز خبر می دهد»(ص۱۶)
خب پس Essay Film یک فیلم مقاله است اماچه مقاله ای؟
مقدمۀکتاب The Personal Camera: Subjective Cinema And The Essay Film ( انتشارات دانشگاه کلمبیا- ۲۰۰۹) با این جمله شروع می شود” موضوع مطالعه این کتاب تلاقی گاه فیلم مستند، فیلم هنری وآثار تجربی است که بهترین تعریف آن را می توان سینمایی جستارانه، اول شخص وذهنی دانست.( ص۱۱). در واقع خانم راسکارلی اشاره اش به برآمدنِ «من» و« موضع داشتن خود» است که در مستند های رایج ، غایب بود. چشمم را که می بندم، انبوه مستند هایی را پیش نظر می آورم که ضمیر من را جایگزین ضمیر ما کرده اند؟ همۀ آنها بلافاصله ژانرشان عوض شده است؟ شگرد نویسنده کتاب این است که فیلم مقاله و دوربین شخصی و سینمای ذهنی و محو هالۀ عینیت مندی را در هم می آمیزد. در واقع «هدف کتاب کمک به فهم مشکل کلی رئالیسم است» همانطور که محمد رضا اصلانی در کتاب خود می گوید تاریخ جایی شروع می شود که امر بدیهی از بدیهی بودنش خارج شود. به همین دلیل است که بعد از ذکر نکاتی که بنظر می رسد اموری بدیهی هستند. مخاطب ممکن است به این نتیجه برسد که خب بقیه کتاب را نباید خواند. چون پاسخ گرفته شد، نویسنده تازه این سوال را مطرح می کند که اساسا آیا ذهنی بودن و اتوبیوگرافی در عرصۀ سینما ممکن هست یانه(۱۹)
@cinema_book
226 viewsedited 09:38