آدرس کانال:
دسته بندی ها:
اخبار
زبان: فارسی
مشترکین:
3.37K
توضیحات از کانال
💎﷽حَسْبُنَااللهوَنِعْمَالْوَکی💎
🎧دنگه کوردی در خدمت تمام ملت کورد است
معما🧐 آهنگ🎵 عکس📸 فیلم🎞
👨💻 @nikotinfarzadمدیر
https://t.me/dangekordi24
🇮🇷 تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
0
3 stars
1
2 stars
0
1 stars
1
آخرین پیام ها 8
2022-06-14 10:23:52
97 voters242 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 07:23
2022-06-14 10:08:51
زبان هیچ استخوانی نداره اما
اونقدری قوی هست که قلب ها رو بشکنه
پس مراقب حرف هاتون باشید
230 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, edited 07:08
2022-06-14 09:59:50
74 voters237 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 06:59
2022-06-14 09:46:13
لەگەڵ کەسێک بژی کە دەتوانێت
بتخاتە پێکەنین
لە کاتێکدا کە ھەموو دونیا
ھەوڵ دەدەن خەمبارت بکتن
#دنگه_کوردی
#𝐯𝐢𝐝𝐞𝐨
@dangekordi24
245 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 06:46
2022-06-14 00:08:57
338 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 21:08
2022-06-13 22:48:47
خودا الله مه دل داته ژه بوته مه....
#دنگه_کوردی
#𝐯𝐢𝐝𝐞𝐨
@dangekordi24
367 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 19:48
2022-06-13 22:13:43
ماه داره میخنده
387 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 19:13
2022-06-13 22:01:50
#سارا
قسمت4
دستمو محکم
:مشت کردم و ناخن هام تو دستم فرو رفت.به خودم نهی زدم
دیوونه شد ؟پس اون موقع تا حاال داشتم گل لگد مي کردم یا -
با تو حرف
مي زدم؟به جا اینکه وایسي این چیزارو نگاه کني زود
.تبریکتو بگو و برو
آب دهنمو قورت دادم وبا لبخند که از صدتا گریه بدتر بود
:صداش کردم
...ببخشید آقا پرهام -
هردوشون صورتشونو طرف من برگردوندن.پرهام منو که
دید لبخند زد،از
همون لبخندهایي که عاشق شون بودم و برای دیدنشون هر
کار مي کردم.اما
حاال حتي لبخندش هم متعلق به کس دیگه ای بود.صدا قشنگش
تو
:گوشم پیچید
سالم سارا.حالت چه طوره؟ -
همیشه وقتي مي خواست سالم کنه اسمم رو هم مي
گفت.اسممو خیلي
قشنگ مي گفت،اصال یه جور خا صي مي گفت.هر بار که
صدام مي زد قلبم
:مي ریخت.خودمو جمع وجور کردم و گفتم
ممنون،شما خوبین؟ -
از سوال احمقانه ام عصباني شدم و با حرص پنهاني بهش
:گفتم
البته حال شما که دیگه پرسید ن نداره،معلومه که خیلي -
خوبین...!بهتون
.تبریک مي گم
:نفس عمیقي کشیدم و تمام توانمو جمع کردم تا بتونم بگم
.خوشبخت باشین -
ممنون، لعیا جان ایشون دختر دایي ام، ساراست و البته . -
...هم باز بچگي
:لعیا دستشو از دست پرهام در آورد وگرفت طرفم
.از آشنایي باهاتون خوشوقتم -
دلم مي خواست دستشو رد کنم وبرم اما چاره ای نبود.دستشو
خیلي بي
احساس گرفتم.دستش خیلي گرم بود . دستشو
:رها کردم و به رسم ادب گفتم
.منم همین طور -
از کنارشون رد شد و رفتم طرف شیرین که دورتر از جایگاه
عروس و دامادپایان قسمت ۴
ادامه دارد@
dangekordi24
404 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, edited 19:01
2022-06-13 21:56:38
#سارا
قسمت3
عروسی اصال
نتونسته بودم غذا بخورم و رژیم چند روزه رو بهونه کرده
بودم که مامان بهم غر
نزنه و چیز نپر سه .بابا هم که خوشبختانه کار به کارم نداشت
و جز در
!مواقع ضرور بهم گیر نمي داد
با دست چند بار آروم به صورتم زدم و با عصبانیت به خودم
:گفتم
دختره احمق مي خوای همه بفهمن چه خاکي تو سرت -
شده؟آره؟همینو
مي خوای ؟مگه اون وقتا که تا مي دیدیش تو دلت هزار بار
قربون صدقه اش
مي رفتي و هر روز واسه اش صدقه مي داد و اول همه
دعاهات اسم اونو
مي برد، صد بار بهت نگفتم خودتو واسه یه همچین روز هم
آماده کن،اما
به گوشت نرفت که نرفت.هي گفتي "نه من مطمئنم که پرهام
." منو مي خواد
نگفتم اگه اشتباه فهمیده باشي چي؟ اونوقت چي کار مي
کني؟تو هم با
اطمینان مي گفتي به فرض محال هم که این اتفاق بیفته واسه
خوشبختیش دعا
مي کنم،پس چرا حاال این کارو نمي کني؟همین االن میری و
بهشون تبریک
مي گي.از همه هم بیشتر باید خوشحالي کني.فهمید ؟اگه یه
قطره اشک که
هیچ،حتي اگه بغض هم بکني خونه که رفتیم پدرتو در
میارم.حالیت شد
؟حاال برو بیرون و کاریو که بهت گفتم به نحو احسن انجام
.بده
از حموم رفتم بیرون.خدارو شکر دیگه نمي ر*ق*صیدنو مي
تونستم راحت تر
بهشون تبریک بگم.رفتم طرفشون،حسابي غرق صحبت بودن
و اصال متوجه
حضور من نشدن.پرهام دست لعیا رو تو دستش گرفته بودو
برای اینکه بتونه
صدا لعیارو بین اون همه سرو صدا بشنوه، سرشو نزدیک
صورت لعیا گرفته
.بود
نمي دونم لعیا چي گفت که پرهام لبخند عمیقي زد .نفسم
بند اومد،برای اینکه جلو خودمو بگیرم و کار اشتباهی نکنم
پایان قسمت 3
ادامه دارد@dangekordi24
371 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, edited 18:56
2022-06-13 16:36:33
16 voters29 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 13:36