Get Mystery Box with random crypto!

آدميزاد هيچوقت ترس هاش بيجا نيست! چون هميشه زمانى ميترسه كه نت | نيـلـوفـر رضـايـى

آدميزاد هيچوقت ترس هاش بيجا نيست!
چون هميشه زمانى ميترسه كه نتونسته از چيزى مطمئن باشه!
كه اگر روى يه پل راه ميره و ترس داره از اينكه پل خراب بشه و از بلندي پرت بشه پايين،براى اينه كه زير پاهاش محكم نيست!براى اينه كه دلش قرص نيست از پا گذاشتن روى اون پل!
منم هميشه ميترسيدم كه از دستت بدم…چون ازت مطمئن نبودم!
چون هيچوقت بهم ثابت نكردى كه توى اين دوست داشتن،چقدر زير پاهام محكمه و چقدر ميتونم به بودنت اطمينان كنم!
تو ميدونستى كه ميترسم از فرو ريختن اين پل…از اوار شدن اين احساس و نابوديش!
اما نخواستى زير پاهام رو محكم كنى،نخواستى بهم اين باور رو بدى كه نميذارى چيزى فرو بريزه!
نخواستى چون به خودت،به قلبت و به خواستنت مطمئن نبودى!
ميترسيدم از افتادن از روى بلندى و فرو ريختن همه چيز،چون هميشه يچيزى كم بود،چون هميشه من رو كم ميخواستى!
آدم وقتى از چيزى مطمئنه يك لحظه هم در مسيرش شك نميكنه!
آدم وقتى از يچيزى خيالش راحته مدام در موردش سوال نميپرسه!
كه هربارهم با درماندگى بهت نميگه كه؛
"تو اصلا منو دوست داري؟"
و بعد توهم حوصله ات از پرسش مدام و مدام اين سوال سر بره و با بى حوصلگى بگي "آره"
ادم وقتى شك داره ميپرسه….وقتى كه بهش چيزى ثابت نشده بازم ميپرسه…وقتي كه نميخواد جواب واقعي رو باور كنه،ميپرسه!
انقدر ميپرسه تا حقيقت رو نپذيره…تا بلكه بتونه يكم زير پاهاش رو محكم كنه!
و يجايي ميرسه كه ميبينه زير پاهاش خالي شده،چرا كه اون چيزي كه ميشه بهش تكيه كرد و يا روي استحكامش قدم برداشت،حقيقته…نه دروغ!
كه اگر زير پاهات سسته براي اينه كه اون پل رو با دروغ ساختي…
و وقتي كه از روي اون پل پرت ميشي پايين،ادمي رو اون بالا ميبيني كه داره بهت نگاه ميكنه
و در حالي كه داري دست و پاهاي خاكيت رو ميتكوني،اينبار ازش اين رو ميپرسي كه؛
"تو هيچوقت دوستم نداشتي،نه؟"
و بعد با نگاه كردن به استخوان هاي شكسته و تن زخمي و لباس خاكي جواب سوالت رو ميگيرى و با قدم زدن روي زمين خودت مسيرت رو تغيير ميدي و براي هميشه ميري!
كه تنم خاكيه از اين افتادن…دستام زخميه از اين رها شدن…
كه از اول هم ترس ها بيجا نبودن!
تو انقدر دوستم نداشتى كه خيالم راحت باشه از بودنت…
#نيلوفر_رضايی
@delneveshte7577