2021-05-23 07:38:37
<رمان ممنوعه عشق و قفس> #پارت186 همون موقع یه اهنگ تانگو پلی شد ، ذوق زده از اینکه میتونم از این حس فرار کنم . همون دست مکس که رو پام بود رو با دستم متوقف کردم. که از صحبت با رفیقش دست کشید و برگشت سمت من. +میشه برقصیم . رو کرد به رفیقشو بعد از یه عذر خواهی…
2021-05-22 10:13:46
<رمان ممنوعه عشق و قفس> #پارت185 رو به روی مکس نشستم و منتظر نگاش کردم . دستامو گرفت و تا خود مقصد حرفی بینمون رد و بدل نشد . .... بلاخره ماشین توقف کرد و مکس پیاده شد به تبعیت ازش پایین اومدم که با یک عمارت بزرگ وسط یه باغ مواجه شدم ، چه جای دنجی بود واسه…