Get Mystery Box with random crypto!

علم، حیات، مغز

لوگوی کانال تلگرام dirinenegar — علم، حیات، مغز ع
لوگوی کانال تلگرام dirinenegar — علم، حیات، مغز
آدرس کانال: @dirinenegar
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.81K
توضیحات از کانال

یادداشت‌ها، ترجمه‌ها و هم‌رسانی‌های عبدالرضا شهبازی در حوزه‌ی علم و زمینه‌های مرتبط

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2022-08-01 19:34:40
میراثِ ژنیِ نئاندرتال‌ها در انسان‌های هوشمندِ هوشمند

- دکتر حامد وحدتی‌نسب

@dirinenegar
292 viewsعبدالرضا شهبازی, 16:34
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 18:04:56
318 viewsعبدالرضا شهبازی, 15:04
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 18:04:56 استیون هاوکینک، فیزیک‌دان سرشناس انگلیسی، می‌گفت سفر به آینده ممکن است ولی سفر به گذشته ناممکن.

وی در کنار دلایل مختلفی که برای غیرممکن بودن سفر به گذشته بر می‌شمرد آزمایشی ساده ولی در عین حال متقاعدکننده برای تایید نظر خود هم انجام داد.
هاوکینگ کارت دعوتی به یک میهمانی آماده کرد برای تاریخ ۲۸ ژوئن سال ۲۰۰۹. در این کارتِ دعوت از انسان‌های آینده، که مسافران زمان خطاب شده‌اند (و به تکنولوژی احتمالی سفر به گذشته مجهزند)، خواسته شده است در این میهمانی در گذشته حضور به هم رسانند.

البته هاوکینگ برای جلوگیری از ورود افراد شیاد و حقه‌باز معاصر به میهمانی (که خود را به دروغ مسافرانی از آینده جا می‌زنند) کارت دعوت را مطلقاً در معرض عموم قرار نداد و صرفاً فردای روز دعوت آن را در نشریات مختلف به چاپ رساند؛ یعنی زمانی که تاریخ میهمانی منقضی شده بود.

حق با هاوکینگ بود. هیچکس به میهمانی نیامد.
اگر انسان‌های آینده، در صد سال دیگر یا پانصد سال دیگر، به تکنولوژی سفر در زمان دست یافته بودند، مسلماً با دیدن آرشیو نشریات تاریخ ۲۹ ژوئن سال ۲۰۰۹، و دیدن کارت دعوت به چنان میهمانی از فیزیک‌دانی برجسته در سده‌های گذشته، به گذشته سفر می‌کردند، در میهمانی شرکت می‌کردند تا به هاوکینگ و البته ما در زمانۀ کنونی ثابت کنند که سفر به گذشته امکان‌پذیر است.
کسی به میهمانی نیامد. پس سفر به گذشته هم ناممکن است.

@dirinenegar
309 viewsعبدالرضا شهبازی, 15:04
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 18:04:55
288 viewsعبدالرضا شهبازی, 15:04
باز کردن / نظر دهید
2022-07-26 11:52:49 دوستان زیادی - طی دو سه سال اخیر - پرسیده‌اند چگونه مسیر درستی را در یادگیریِ خودآموز ترجمه بپیمایند تا نهایتاً مترجم قابلی شوند.
در پاسخ به این دوستان، مطالب زیادی تاکنون نوشته و در کانال قرار داده‌ام یا کتاب‌های خوبی معرفی کرده‌ام.

جمع‌بندی مطالب نوشته‌شده:

۱- زبان انگلیسیِ نوشتاری را باید عمیق بفهمید. با لایه‌های مختلفِ معناییِ واژه‌ها، ترکیبات و اصطلاحات آشنا شوید و وزن معنایی آنها را حس کنید. کارکرد مهمِ هفت بسته‌ی تالیفیِ «افزایش واژگان، درک مطلب و تحلیل متن انگلیسی» دقیقاً همین است.

۲- باید فراوان و فراوان و فراوان فارسیِ خوب خواند (اعم متون کلاسیک نثر و نظم و شعر تا متون خوبِ شعر و نثر امروز تا متون ترجمه‌ای خوب). کسی که فارسی‌اش ضعیف است (و حتی نمی‌تواند - مثلاً - یک پاراگرافِ گلستان سعدی را بی‌غلط بخواند)، حتی اگر انگلیسی را در حد شکسپیر هم بداند، هرگز و هرگز مترجم خوبی نخواهد شد.
در خاطرات محمد قاضی می‌خواندم که می‌گفت در جوانی حدود ۱۶۰۰۰ بیت شعر فارسی از حفظ داشته است! بی‌جهت نیست رمان مفصل دون‌کیشوت را با چنان نثر محکم و شیوایی در واقع از نو می‌آفریند.

۳- کتاب‌های خوبی در بازار هست که کلی از چَم‌و‌خَم‌های ترجمه را به مخاطب می‌آموزند و او را از ارتکاب بسیاری از خطاهای رایج بر حذر می‌دارند.
برای شروع می‌توان به‌ترتیب کتاب‌های زیر را مطالعه کرد:
کتاب «ترجمه و مترجم»، نوشته‌ی غلامرضا رشیدی. این کتاب را اینجا معرفی کرده‌ام.

کتاب «آموزش ترجمه»، نوشته‌ی حسن هاشمی میناباد. این کتاب را اینجا معرفی کرده‌ام.

کتاب «بیایید ترجمه کنیم»، نوشته‌ی حسن صلح‌جو. این کتاب را اینجا معرفی کرده‌ام.

۴- مترجم نوآموز لازم است بینشی نظری هم به کار خود پیدا کند و شناختی درست از کاری که انجام می‌دهد به‌دست آورد. برای این‌کار خواندن مقالات دکتر علی خزاعی‌فر، مدیر مسئول و سردبیر فصل‌نامه‌ی مترجم، را قویاً پیشنهاد می‌کنم.
قبلاً حداقل دو مقاله‌ی ایشان را در اینجا و اینجا قرار داده‌ام.
امیدوارم دکتر خزاعی‌فر همت کند و مقالات و یادداشت‌های خود را که طی سی‌سال گذشته در این فصل‌نامه نوشته سامان دهد و با افزودن توضیحات و مثال‌های بیشتر در قالب کتابی منتشر کند.

۵- بخش اعظم کار مترجمِ نوآموز مقابله‌ی جمله‌به‌جمله‌ی کتاب‌هایی است که به‌خوبی به فارسی ترجمه شده‌اند. این کار در واقع کارگاهی رایگان است که فرد از آن فراوان می‌آموزد.
پیشنهاد می‌کنم پاراگراف به پاراگراف جلو بروید، به این صورت که اول یک پاراگراف از متن انگلیسی را ترجمه کنید. همه‌ی تلاشتان را بکنید تا بهترین ترجمه‌تان را انجام دهید. بعد به متن ترجمه‌‌شده‌ی چاپ‌شده نگاه کنید. ببینید مترجم، جمله‌های پاراگراف را چگونه به فارسی برگردانده است.
سعی کنید اشتباهات خود را بیابید، راه‌های خلاصی از شر ترجمه‌ی تحت‌اللفظی را پیدا کنید و از شگردهای مترجم مطلع شوید.
متن را به همین صورت پاراگراف‌به‌پاراگراف جلو بروید.

قبلاً تعدادی از ترجمه‌های خوب را به همین منظور در اینجا معرفی کردم.

بدیهی است لازمه‌ی کار ترجمه این است که هم بر موضوع موردِ ترجمه تسلط و اِشراف داشته باشید و هم فهم ریزه‌کاری‌های نثرِ انگلیسیِ نویسنده خارج از توان شما نباشد.

موفق باشید.

- عبدالرضا شهبازی

#ترجمه
#آموزش_ترجمه
#یادگیری_ترجمه

@Englishnutsbolts
477 viewsعبدالرضا شهبازی, 08:52
باز کردن / نظر دهید
2022-07-25 12:07:52 We are going to die, and that makes us the lucky ones. Most people are
never going to die because they are never going to be born. The potential
people who could have been here in my place but who will in fact never
see the light of day outnumber the sand grains of Arabia. Certainly those
unborn ghosts include greater poets than Keats, scientists greater than
Newton. We know this because the set of possible people allowed by our
DNA so massively exceeds the set of actual people. In the teeth of these
stupefying odds it is you and I, in our ordinariness, that are here.

- Richard Dawkins
Unweaving the Rainbow (1998)

«ما همگی قرار است روزی بمیریم و همین نشان می‌دهد جزوِ خوش‌اقبال‌ها هستیم. بیشتر انسان‌ها هرگز قرار نیست بمیرند زیرا هرگز قرار نیست به دنیا بیایند. شمار بالقوه‌ی انسان‌هایی که می‌توانستند اینجا و به‌جای من باشند ولی هرگز روشنایی روز را ندیدند از شمار دانه‌های شِن شبه‌جزیره‌ی عربستان بیشتر است.
مسلماً در میان آن انسان‌های به‌دنیا‌نیامده شاعرانی بزرگ‌تر از کیتس و دانشمندانی بزرگ‌تر از نیوتن بوده‌اند. این را از آن رو می‌دانیم که شمار ممکنِ انسان‌هایی که به یُمنِ DNA ما می‌توانند ایجاد شوند بسیار بسیار بیشتر از شمارِ واقعیِ انسان‌هایی است که به دنیا می‌آیند. اما به‌رغم این احتمالِ بُهت‌آور، این من و توِ معمولی بوده‌ایم که پا به این جهان نهاده‌ایم.»

- ریچارد دوکینز
ازهم‌گُسستنِ رنگین‌کمان (۱۹۹۸)

- ترجمه‌ی عبدالرضا شهبازی

#ترجمه
#آموزش_ترجمه
#ریچارد_دوکینز

@Englishnutsbolts
432 viewsعبدالرضا شهبازی, 09:07
باز کردن / نظر دهید
2022-07-25 12:07:52
388 viewsعبدالرضا شهبازی, 09:07
باز کردن / نظر دهید
2022-07-25 11:54:24
زمین‌تخت‌ها قاعدتاً باید سایه‌ی زمین را در ماه‌گرفت (خسوف) این‌گونه ببینند!

@dirinenegar
647 viewsعبدالرضا شهبازی, 08:54
باز کردن / نظر دهید
2022-07-25 06:31:54
سفری مجازی (در سطح سلولی) به درونِ مغز آدمی

به جریان پالس‌های الکتریکی درونِ سلول‌های عصبی (نرون‌ها) دقت کنید، همان‌ها که نهایتاً همه‌ی تفکرات ما را می‌سازند.

این بازسازی مبتنی بر نیم‌قرن پژوهش روی مغز و ساخت‌و‌کار آن انجام شده است.

@dirinenegar
1.4K viewsعبدالرضا شهبازی, 03:31
باز کردن / نظر دهید
2022-07-22 21:52:21 شفق قطبی

زمان: کربونیفر پیشین (می‌سی‌سی‌پین)
حدود ۳۵۰ میلیون سال قبل

مکان: نواحی شمالی سیبری امروزین


بر خلاف تصاویر معمولی که از جنگل‌های انبوه و پوشش گیاهی متراکم و بندپایان متنوع از دوره‌ی کربونیفر در ذهنمان تداعی می‌شود (و همگی هم مربوط به عرض های میانه‌ی جغرافیایی است)، در نواحی قطب شمال پوشش گیاهی بسیار تُنک‌تر و خلوت‌تر (عمدتاً شامل چند گونه‌ی معدود‌ از سرخس‌ها و پنجه‌گرگیان) بود.

در آن دوره، نواحی قطبی مطلقاً به سردی امروز نبود، از برف و یخبندان خبری نبود و دمای هوا از ۱۰ درجه‌ی سانتیگراد پایین‌تر نمی‌آمد.
حدود ۲۰ میلیون سال بعد از تصویر فرضی فوق بود که در نواحی جنوبی اَبرقاره‌ی کُهن گندوانا (Gondwana) به‌تدریج هوای سرد حاکم شد که تا ۳۰ میلیون سال آتی، یعنی تا آغاز دوره‌ی بعد، پرمین، استمرار داشت.

در نواحی شمالی اما که جزیی از ابرقاره‌ی لوراسیا (Laurasia) بود حتی در نواحی قطبی هم، به‌رغم غیبتِ چند‌ماهه‌ی خورشید در طول سال، همچنان آب و هوای معتدل حاکمیت داشت.

در نواحی قطب شمال در آن دوره، جانداران خشکی‌زی تقریباً حضور نداشتند، برخلاف ظهور شگفت‌انگیز بندپایان در عرض‌های میانه که موجب شد کربونیفر را عصر بندپایان بنامند.

کافی است تصور کنید در سکوت وهم‌انگیز بیشه‌زارهای خلوت سرخس‌ها و پنجه‌گرگیان، در هوایی دلپذیر و معتدل، گام بر می‌دارید و از تماشای شفق خیال‌انگیز قطبی لذت می‌برید. همه‌جا ساکت است و صرفاً خش‌خشی هر از گاهی شنیده می‌شود که حاصل عبور نسیم از لابلای پوشش گیاهی است.

حدوداً ۱۱۰ میلیون سال بعد دایناسورها به‌تدریج ظاهر شدند و بیش از ۳۴۹ میلیون سال طول کشید تا کم‌کم سر و کله‌ی انسان‌های امروزین پیدا شد.

نقاشی از Yury Priymak

@dirinenegar
552 viewsعبدالرضا شهبازی, 18:52
باز کردن / نظر دهید