2023-04-05 10:02:55
#پارت224
کیان : تنهایی جفتمون ، من با تو معنی زندگیو فهمیدم ترمه !
-چه خوبه که مثل منی ! چه خوبه که پیدات کردم .
کیان : شاید تقدیر ، شاید سرنوشت هر چی که بود برای اولین بار خوب رقم خورد .
-کیان ، به نظرت خوشی زیاد دل آدمو میزنه ؟
کیان: اگه اون خوشی وصال یار باشه نه !
-اگه داستانمونو بنویسم همش خوشه ؟ یا غم هم داره ؟
کیان : نمیدونم ، نمیتونم آینده رو پیش بینی کنم ولی حتی اگه غمگین باشه ،حتی اگه سخت باشه ، میتونم این قولو بدم که من تا آخرش باهات میمونم .
-کیان به نظرت اسم داستانمونو عوض کنیم ؟
کیان : خیال تو رو؟
-آره دیگه ، الان همه چیز واقعیه !
کیان : آره میخوای چی بذاری ؟ یه خوشیه بی پایان ؟
-نه ...
کیان : پس چی ؟
-همسفر تنهایی .
کیان : اسم قشنگیه !
-آره قشنگه البته اگه کسی بخوندش ! داستانمون با اینکه قشنگه اما سادست .
کیان : آدم ها شاید دوست داشته باشن از پیچیدگی هایه یک داستان سر در بیارن اما میخوام بهت بگم همه ی آدمها گاهی دلشون میخواد یه داستان ساده و عاشقانه رو بخونن یه داستانی که در عین سادگی ،اونقدر عاشقانه هست
که اشک شوقو توی چشمها بیاره !
-چقدر قشنگ حرف میزنی !
دوستان رمان خیال تو خیلی طولانیه هرکی رمان کامل خیال تو میخاد پیام بده بگه رمان خیال تو میخام
@tabliq660
2.2K views07:02