English language learners

2023-05-01 20:04:18
@English_lang_learners
Short Story
Heavy cupboard

Miss Green had a heavy cupboard in her bedroom. Last Sunday she said, 'I don't like this
cupboard in my bedroom. The bedroom's very small, and the cupboard's very big. I'm going to
put it in a bigger room.' But the cupboard was very heavy, and Miss Green was not very strong.
She went to two of her neighbors and said, 'Please carry the cupboard for me.' Then she went and
made some tea for them.
The two men carried the heavy cupboard out of Miss Green's bedroom and came to the stairs.
One of them was in front of the cupboard, and the other was behind it. They pushed and pulled
for a long time, and then they put the cupboard down.
'Well,' one of the men said to the other, 'we're never going to get this cupboard upstairs.'
'Upstairs?' the other man said. 'Aren't we taking it downstairs?'

گنجه سنگین

خانم گرین گنجیه سنگینی در اتاق خوابش داشت. یکشنبه گذشته گفت: من کابینت داخل اتاق خوابم را دوست ندارم.
اتاق خوابم خیلی کوچک است و گنجه خیلی بزرگ.میخواهم این گنجه رادر اتاق بزرگتری قرار دهم.
اما گنجه خیلی سنگین بود و خانم گرین انقدر قوی نبود .او پیش دو تا از همسایه هایش رفت و گفت: لطفا گنجه را برای من حمل کنید. و رفت برای انها چایی درست کند.
آن دو مرد گنجه سنگین را از اتاق خواب خانم گرین بیرون اوردند و به سوی پله ها رفتند.یکی از آنها جلوی گنجه بود و دیگری در پشت آن.
آنها برای مدت طولانی گنجه را هول دادند و کشیدند وسپس آنرا بر زمین گذاشتند.
یکی از مردها به دیگری گفت: خوب....ما که نمیتوانیم گنجه را به بالای پله ها ببریم.
مرد دیگر گفت: بالای پله ها؟ مگر نمیخواهیم آنرا پایین ببریم.

@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید

2023-05-01 20:04:12 اصطلاحات تولد به انگلیسی


@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید

2023-05-01 12:28:46
@English_lang_learners

Me Time

اشاره به زمانی دارد که دوست دارید تنها باشید و وقتتون رو به خودتون اختصاص دهید.  (برای ضمایر مختلف هم me time به کار می‌رود)

I am going to spend me time in this city.
من میخوام وقتم رو تو این شهر بگذرونم.

All mothers should try to find some me time.
تمام مادران باید سعی کنند وقتی برای خودشان اختصاص بدهند.

All of them felt that they needed more me-time.
همه آنها احساس کردند که نیاز دارند زمان بیشتری برای خودشان اختصاص بدهند.

@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید

2023-05-01 12:28:34 چطور به انگلیسی بگیم‌ ازت خیلی سرتره


@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید

2023-04-30 21:05:11
@English_lang_learners
Point

فعل ترکیبی "go with" چند کاربرد دارد؛ یکی از کاربردهای این فعل ترکیبی به معنی "هماهنگ بودن لباس ها با یکدیگر" است، یا همان "ست بودن لباس ها با یکدیگر" – یعنی زمانی که مثلا یک قلم لباس که فردی می پوشد با قلم دیگری که پوشیده از لحاظ رنگ و یا حتی از لحاظ طرح یکدست و هماهنگ باشد.

به دو مثال برای این فعل ترکیبی توجه کنید:

I think that those shoes really go with your pants.
به نظر من اون جفت کفش واقعا با شلوارت هماهنگ "ست" هست.

Do you think this tie goes with that shirt?
به نظرت این کراوات با اون پیراهن هماهنگ هست؟

@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید

2023-04-30 17:52:40 Conversation
Basketball Game


@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید

2023-04-30 17:52:37
@English_lang_learners
Conversation
Basketball Game

Phil: "Hey Simon. What are you doing this Saturday?"
Simon: "Nothing much Phil."
Phil: "Do you want to go to the basketball game?"
Simon: "Sure! What time does the game start?"
Phil: "7 pm."
Simon: "How much is the ticket?"
Phil: "Don't worry about it. It's my treat."
Simon: "That's really nice of you."
Phil: "I'll pick you up at 6 pm."
Simon: "You're going to drive, too?
Phil: "Sure. I don't mind driving."
Simon: "Hey, let's have dinner before we go. That will be my treat."
Phil: "Ok. Sounds good. Where should we go?"
Simon: "There's a great steak house near the arena. Do you want to go there?"
Phil: "Steak? Sure! I'll pick you up at 4 pm."
Simon: "Cool! Thanks for inviting me.
Phil: "Hey, thanks for dinner.

فیل: سلام سیمون. این شنبه چیکار می کنی؟
سیمون: کار زیادی ندارم فیل.
فیل: می خوای بریم بازی بسکتبال؟
سیمون: البته! بازی کی شروع میشه؟
فیل: هفت عصر.
سیمون: بهای بلیط چقدره؟
فیل: نگران اون نباش. مهمون من.
سیمون: واقعاً خوبی تو رو می رسونه.
فیل: ساعت شش عصر میام دمبالت.
سیمون: خودتم رانندگی می کنی؟
فیل: البته. رانندگی کردن برام مورد خاصی نیست.
سیمون: هی، قبل از این که بریم، شام بخوریم. اونم مهمون من.
فیل: باشه. بنظر که خوب میاد. کجا باید بریم حالا؟
سیمون: یه رستوران عالی ویژه استیک نزدیک استادیومه. می خوای بریم اونجا؟
فیل: استیک؟ البته! ساعت چهار عصر میام دنبالت.
سیمون: عالیه! ممنونم بابت دعوتت از من.
فیل: هی، منم بابت شام ازت ممنونم.

@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید

2023-04-30 17:52:32 Everyday Phrases
Take back
Take down
Take off
Take off
Take over
Take away
Take out
Take aback


@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید

2023-04-30 11:29:20
@English_lang_learners

a bag of tricks

Meaning : Someone's bag of tricks is their collection of techniques or methods for getting a job done or for achieving a goal.

For example :

I wonder what the Democrats will pull out of their bag of tricks to win the election this time.

Most English teachers are always looking for new games and activities to add to their bag of tricks.

@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید

2023-04-30 11:29:16 اگه بخوایم بگیم یه چیز برامون خیلی با ارزشه چی بگیم؟

It means a lot to me!

You came here to see me?
- Yeah it means a lot to me .


@English_lang_learners باز کردن / نظر دهید