2021-07-23 21:34:03
از شاخ عمر، مرغ جوانی پرید و رفت
نگرفت انس با من و دوری گزید و رفت
آن همدم قدیم که نامش شباب بود
بر خاست از کنارم و دامن کشید و رفت
روزم سیاه گشت که آن آفتاب عمر
شد همچو ابر از نظرم ناپدید و رفت
آن طایر خجسته هراسان و بی قرار
بر بام من نشست و دمی آرمید و رفت
یارب مگر چه دید خطا آن بهار عمر؟
کز پیش من چو آهوی وحشی رمید و رفت
آن مرغ خوش ترانهی بستانسرای عشق
ناگه خموش گشت و زبان در کشید و رفت
جز درد و رنج نیست در این رهگذار عمر
خرّم کسی که زود بمنزل رسید و رفت
یادش بخیر باد موید که در جهان
خیری ز روزگار جوانی ندید و رفت
(موید ثابتی)
@farsi_fa
1.9K views18:34