Get Mystery Box with random crypto!

دانشجوی دگر اندیش دانشگاه فردوسی مشهد

لوگوی کانال تلگرام fum_socialst — دانشجوی دگر اندیش دانشگاه فردوسی مشهد د
لوگوی کانال تلگرام fum_socialst — دانشجوی دگر اندیش دانشگاه فردوسی مشهد
آدرس کانال: @fum_socialst
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.14K
توضیحات از کانال

اگر آزادی بیان از ما گرفته شود، همچون گوسفندانِ زبان‌ بسته و ساکتی می‌شویم که به سمت کشتارگاه هدایت می‌شوند !
جورج واشنگتن
ارتباط بابت نقد ، نظر ، پیشنهاد:
@Saeed_sheibani

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-31 08:12:54 معاویه، ماکیاولِ قرن هفتم

ماکیاول، فیلسوف و نظریه پرداز ایتالیایی قرن پانزدهم است. کتابِ شهریار او از پر سر و صداترین نوشته‌ها در حوزه اندیشه سیاسی است. او یک سیاستمدار حسابگر است که نگاهی واقع گرا به قدرت دارد. او سیاست را دانش و فن قدرت و رسالت سیاست مدار را رسیدن به قدرت و حفظ آن به هر وسیله ممکن می‌داند. ماکیاول معتقد است دستیابی به قدرت، محدود و مشروط به امور اخلاقی نیست و برای حفظ قدرت، می‌توان به هر شرارتی دست زد. ماکیاول، دین را تابع حکومت و قدرت می‌داند.
معاویه هم ماکیاولی بود در قرن هفتم میلادی. او بسان یک سیاستمدار حسابگر، حفظ قدرت را به هر شیوه، حتی با سوء استفاده و ابزاری ساختن دین، مشروع می‌دانست. او در سال بیست هجری، به امارت و فرمانروایی شام منصوب شد و پس از کشته شدن امام علی بدست یک دین باور افراطی(ابن ملجم) در سال چهلم هجری، به خلافت رسید. او خود را امیرالمومنین و حاکم نظام اسلامی دانست. معاویه، سیاست مداری بدعت گذار در نظام اسلامی است. ماکیاولیسم معاویه، سود جستن از شیوه‌هایی است که در سیره پیامبر و منش و روش پیشوایان راستین پیشین نبود.
او، اولین کسی است که بادیگارد و محافظ داشتن را معمول و مرسوم ساخت. ساختن مَقصوره و خطبه خواندن در مقصوره(حِفاظ)، ساختن قصر سبز و زندگی در محلی مجلل و ممتاز و مجزای از دیگران، از بدعت‌ها و نوآوری‌های اوست. از دیگر بدعت‌ها و حسابگری‌های او، تبدیل خلافت به سلطنت است. او اولین کسی است که فرزند خود را جانشین و ولیعهد خواند و در این راه، هزینه‌های زیادی صرف کرد. افراد زیادی تطمیع و حتی تهدید می‌شدند تا برای بیعت و ابراز ارادت، به شام، مرکز حکومت، اعزام شوند.
معاویه، دین را تابع قدرت و حکومت ساخته بود. دستگاه سخن پراکنی و تبلیغاتی پر قدرت او با تعابیر و برچسب‌های دینی، مخالفان را تحقیر، تفسیق، تهدید و تکفیر می‌کرد. آنها عدالت خواهانی چون امام علی را بی‌دین می‌خواندند. معاویه از تجارت و بیزنس با دین و بازیگری با باورهای دینی، بسیار سود برد. او پول می‌داد و دین می‌خرید. موافقان و همراهان خویش را مساعدتهای مالی می‌کرد و آنها را به معافیتها و بخشش‌های بسیار، وعده می‌داد. می‌گفت اگر به اردوگاه ما بیایید و دست در دست ما بگذارید، ما مخالفان دین خدا را، قلع و قمع می‌کنیم و به شما همراهان، با سالی دوبار مساعده و یارانه، یاری می‌دهیم و بخشش‌های همیشگی و بسیار، برای شما خواهیم داشت. خداوند ما و شما را از کسانی قرار دهد که به ندای حق پاسخ می‌دهند و حق را می‌شناسند و باطل را ناپسند می‌دانند. این متن نامه معاویه برای همراهان خویش در بصره است که ثقفی کوفی، مورخ قرن سوم، در کتاب "الغارات" آورده است:
من عبدالله، معاویه، امیر المومنین، الی من قرء علیه کتابی هذا..فانا و ایاکم علی امر هدی واضح و سبیل مستقیم، انکم ان جامعتمونا طفئت النائرة و اجتمعت الکلمه و استقامت امر هذه الامة..ان لکم علی ان اعمل فیکم بالکتاب و ان اعطیکم فی السنة عطاء‌ین و لا احتمل من فیئکم ابداَ ..فسارعوا الی ما تدعون الیه –رحمکم الله..جعلنا الله و ایاکم ممن یجیب الی الحق و یعرفه و ینکر الباطل و یجحده. الغارات، ثقفی کوفی


سید محسن دوازده امامی


https://t.me/fum_socialst
317 views05:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 08:12:30 سرشکستگی ملی در فوتبال؛ ما را ببخش تاریخ!

رسول بهروش در ورزش مدیا نوشت:  نه این که آن دو نامزد شکست‌خورده تحفه خاصی بوده باشند. این جماعت یکی از یکی بدتر بودند و گزینش بین آنها، حقیقتا جانکاه و دردناک به نظر می‌رسید. با این حال هر طور که حساب کنیم انتخاب مهدی تاج با قاطعیت آرا برای زعامت فدراسیون فوتبال، یک «سرشکستگی ملی» بود.
مردی که در دوران مدیریتش آن همه فاجعه بار آورد، بزرگترین بدهی تاریخ فوتبال ایران را رقم زد و با شامورتی‌بازی «قلب‌درد» کنار رفت، دوباره به صحنه برگشت و کرسی ریاست را فتح کرد، بی‌آنکه از میلیون‌ها آدم ناراضی کاری بر بیاید.
بعد از شمارش آرا، مهدی تاح ایستاد و فاتحانه برای کف‌زنندگان دست تکان داد، آن هم در حالی که فقط چند روز پیش نام و نشانش در یکی از بزرگترین اختلاس‌های تاریخ ایران به چشم خورده بود. در تاریخ بنویسید ما ملتی بودیم که زورمان به هیچ‌کس و هیچ چیز نرسید؛ از سیاست و اقتصاد و فرهنگ و هنر تا همین فوتبال زپرتی که فساد و لابی و باندبازی تا مغز استخوانش رسوخ کرده. بنویسید ما فقط ملت تماشا بودیم، ملت نفرین و نفرت. با ما هر آنچه خواستند کردند


https://t.me/fum_socialst
453 viewsedited  05:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 07:49:31 "شهدا تاج سر مایند، اما مقدس نیستند!"

ناصر دانشفر

اینک بربسیاری ازخلایق ثابت شده که مخالفت برخی ازعلماء چون آخوند خراسانی باتشکیل حکومت فقیهان تاچه اندازه واقع بینانه بوده است. شاید مهمترین دلیل درمیان ادله این گروه ازعالمان دینی، سست شدن باورهای دینی مردم به واسطهٔ استفادهٔ ابزاری ازمعتقدات برای تثبیت موقعیت حاکمیت باشد. حکومتی که درست یانادرست، دولتمردانش درنگاه مردم، گفتار وکردارشان معیارحقانیت ویا باطل بودن اصل آن باورهاست.
شوربختانه جمهوری اسلامی درخرج کردن بهترین داشته های خود برای بقاء بی نظیر است. آری نظام ولایی مدت‌های مدید است که بی محابا اهل بیت را برای توجیه اعمال غیرانسانی، رفع و رجوع کاستی ها ونواقص وپوشش ناکارآمدی خودهزینه می کند. دین گریزی ماضی ودین ستیزی فعلی محصول این راهبرد ناصواب است.
بدبختانه کودتاگرانی که ازسال ۸۸ بدین سو ازخلاء مشروعیت رنج می برند، اینک که بایک تلنگر ساده میرحسین به لرزه افتاده اند، درپی سوءاستفاده ازشهدا بوده وبنا دارند درپشت این عزیزان وطن خود راپنهان نموده وراهبردهای مغایرمنافع ملی خودرا باصرف خون فرزندان وطن مقبول جلوه دهند. متأسفانه اینان اصلا وابدا به این نکته توجه ندارند که این طریق به ناکجاآباد می انجامد واین کنش ویرانگر به تزلزل جایگاه سلحشوران گلگون کفن این دیارمنتهی می گردد.

باتوجه به مطالب فوق برخود فرض میدانم که ازمقام ومنزلت شهداء دفاع کرده، سودجویان را درنیل به نیت پلیدشان ناکام نمایم. بندهٔ حقیر برآن است که باتبیین موقعیت گل‌های پرپر این دیار، ناجوانمردان فرصت طلب را رسوا نمایم.
شهیدمحراب آیت الله دستغیب درکتاب استعاذه می نویسد:
دریکی ازجنگ های پیامبر(ص) شخصی ازسپاهیان ایشان از خریکی ازسپاهیان دشمن خوشش آمد وبه قصد اینکه آن خر را مال خودکند باصاحب خربه نبرد پرداخت وکشته شد. اصحاب آن شخص را لا اله الا الله گویان وبه عنوان اینکه شهیدشده است برسردست گرفته وبه نزد پیغمبراکرم(ص) آوردند. پیغمبر فرمودند: دست نگه دارید این شخص در راه خدا شهیدنشده است، در راه خرکشته شده است!
ذکر این روایت بدین خاطراست که نشان دهم هرآنکه درجبهه های جنگ جان به جانان تقدیم کرده، مقدس نمی باشد.

برای روشن شدن این موضوع ابتدا به ذکرخاطره ای ازآن روزهای سخت وزیبا می پردازم. باعده ای ازدوستان درحوالی دوکوهه زیرنظر لشکر سیدالشهدا خودرا آمادهٔ مصاف بادشمنان بعثی می کردیم. درچادر ما ده پانزده نفری ساکن بودند وبه رسم آن روزگاریاران همسفر را ازحیث تقوا وقرب الهی بالا وپایین می کردیم. این نوربالا میزند، آن را خود اباعبدالله میهمان خواهدکرد و...
یکی درمیان این جمع بودکه اتفاقا درعملیات فتح المبین هم رزم برادرشهیدم بود، اما ازنگاه جمع ما، خداوندقطعاً برای اودعوت نامه ای ارسال نکرده بود وکسی باورش نمیشد که او افقی برگردد. نمی دانم چه شد به اطراف خرمشهر اعزام شد وچندروز نگذشته جنازه اش آمد. همه‌‌ متحیرمانده بودند که چطور؟ مگر میشود؟ پرس وجو کردیم، گفتند خمپاره ای آمد وعمل نکرد، ژ۳ را برداشت که منفجرش کند، هرچه التماس کردند که ازخیرش بگذرد، نشدکه نشد. هدف گرفته بود، گلولهٔ اول ودوم به هدف ننشست، گلولهٔ سوم اصابت کرد وترکش های انفجار مغز اورا هم شکافت.
آنان که خود درجبهه عمری گذرانده اند می توانند شهادت دهندکه سرباز، بسیجی، ارتشی وسپاهی همه وهمه افرادعادی این کشوربودند وبه پیر به پیغمبر، عارف زمانه نبودند. فیلم اخراجی ها شایدفیلم درخوری ازنگاه سینماگران نباشد، اما ازآن جهت که واقعیت های جنگ را آن جورکه بود به تصویر میکشد، بی نظیر است.

شهیدهمت درعملیات رمضان فرمانده لشکر مابود، اونه یک اسطوره بود، نه یک ابر انسان و نه یک سالک وارسته، او هم به مانندهمهٔ بچه ها یک رزمندهٔ غیوربود که بناداشت پای مهاجمان به خاک وطن را قلم کند.
سردار سلیمانی برای قریب به اتفاق ایرانیان عزیزاست، اما اویک قدیس نبود. اورا میتوان به مانندهمهٔ انسانها نقدنمود،کارهای مثبت اش راگرامی داشت و ازاعمال نادرستش تبری جست. نقد سردارهمدانی خاک پاشیدن به آفتاب نیست. ایشان درمصاحبه ای به استفاده از اراذل درسرکوب مردمان اذعان می کند، مانمی توانیم به دلیل خدمات بسیارایشان به مملکت ازاین خبط اوبگذریم. البته ممکن است کسانی یقین داشته باشند که سردارچنین اعترافاتی نداشته است، سلمنا او دراین مورد تبرئه است اما بازهم سرجمع خدمات او باعث نمی شود که اورا عاری ازخطا بدانیم وتنها وتنها به خصائل نیکوی اوبپردازیم وحریم ایشان را دست نیافتنی جلوه دهیم. البته ای کاش قدسی سازی بالانشینان این دیار به دلیل باور و اعتقاد به منزلت شهدای معظم بود که اگر اینگونه بود با سلیمانی قبل از شهادت آنگونه رفتار نمی کردند.

https://t.me/fum_socialst
243 views04:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 07:45:05 مقتدی صدر بهترین تصمیم را گرفت

مقتدی صدر رهبر جریان صدر در عراق تصميم نهایی اش را برای ترک عرصه سیاسی گرفت و با کناره گیری اش شایسته ترین تصميم ممکن را گرفت.

او نه عالمی قابل قبول در حوزه بود و نه رهبر سیاسی عاقلی در طراز عمار حکیم و نه دولتمردی قابل اعتماد.

او از آغاز در مقابل مرجعیت اعلای مذهبی شیعه در عراق آیت الله سیستانی پرچم مبارزه مسلحانه با آمریکا را برافراشت و در حالی که آیت الله سیستانی معتقد نه مبارزه منفی و اخراج مسالمت آمیز و گام به گام نیروهای آمریکایی از عراق بود نیروهای مسلج مقتدی صدر جز کشتن نیروهای آمریکایی وظیفه ای نداشتند.

مقتدی به این نکته نیندیشید که همین نظامیان آمریکایی ملت عراق را از شر صدام حسین که گفته می شود قاتل پدر و عمویش هم بود نجات دادند.

سیر حوادث بیست سال گذشته نشان داد که روش و منش آیت الله سیستانی حکیمانه بود که بدون اعلام جهاد عليه آمریکایی ها، با منطق خود آمریکایی ها را تشویق به سپردن امور به عراقی ها و ترک عراق کرد اگر چه نفوذ آمریکایی ها و حضور بخشی از نظامیان آمریکایی در عراق ادامه دارد اما در شرایط بحرانی عراق بهترین کار همان بود که آیت الله سیستانی کرد.

مقتدی صدر در سال های اخیر با روی گردانی از ایران و چرخش به سمت سعودی همه را شگفت زده کرد. اکنون پس از دو دهه اقدامات شورشی که نمونه اخیرش را در اشغال ساختمان مجلس از سوی نیروهایش دیدیم او با اعلام کناره گیری از سیاست فرصت خواهد یافت تا در گذشته اش تامل کند.

مجید مرادی


https://t.me/fum_socialst
222 views04:45
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 21:44:56 اهمیت استدلال در نگاه انسان مدرن


شما در تاریخ بارها خوانده‌اید - و ما بارها خوانده‌ایم - که پیامبر فرموده‌اند: ای مردم! اگر من بگویم پشت این تپه فلان چیز هست، از من قبول می‌کنید یا نه؟ مردم گفتند: بله. پیامبر فرمودند: آیا من تاکنون دروغی به شما گفته‌ام؟گفتند: نخیر، دروغ نگفته‌ای. بعد حضرت گفتند: حال اگر من به شما بگویم قیامت و غیره وجود دارد، شما قبول می‌کنید؟ گفتند: بله، می‌پذیریم و قبول می‌کنیم.

اگر یک انسان استدلال‌گرای امروزی آنجا بود، دستش را بلند می‌کرد و می‌گفت: یا رسول‌الله! (یا می‌گفت: یا محمد بن عبدالله! چون چنین شخصی هنوز ایشان را رسول خدا نمی‌داند) اینکه کسی تا الان دروغ نگفته است، اثبات نمی‌کند که از این به بعد هم دروغ نمی‌گوید.

چرا؟ چون اولین دروغ هر کس، اولین دروغ اوست. این قضیه که دیگر توتولوژیک است؛ این گزاره که «اولین دروغ هر کس، اولین دروغ آن کس است» تحلیلی است. یعنی قبل از آن تا به حال دروغ نگفته بوده است.

پس، از دروغ‌نگفتن‌های قبلی نمی‌توان نتيجه گرفت که از این به بعد هم دروغ نمی‌گوید. چرا؟ چون اگر از دروغ‌نگفتن‌های قبلی بتوان نتیجه گرفت که شخص دیگر دروغ نمی‌گوید، در این صورت هیچ‌کس اولین دروغ عمرش را نمی‌تواند بگوید و اگر هیچ‌کس نتوانست اولین دروغ عمرش را بگوید، دومین دروغ عمرش را هم نمی‌تواند بگوید؛ چون دومین دروغ باید بعد از اولین دروغ باشد. و به همین ترتیب سومین دروغ عمرش را هم نمی‌تواند بگوید؛ پس هیچ‌کس نباید در عالم باشد که دروغ بگوید!

اما بالأخره هرکس یکبار اولین دروغش را می‌گوید و آن باری که اولین دروغش را می‌گوید اولین دروغش را گفته است؛ یعنی قبلش هر چه می‌گفته، راست می‌گفته است. پس از راست‌گفتن‌های قبلی منطقاً نمی‌توان راست‌گفتن فعلی را نتیجه گرفت.

بنابراین اگر یک فرد استدلال‌گرا از زمانه ما در آن جریان صدر اسلام بود، می‌گفت: یا رسول‌الله! من به لحاظ اخلاقی بسیار به شما علاقه‌مندم و بسیار به شما ارادت دارم، اما اینکه ارادت قلبی و عاطفی و اخلاقی به شما دارم، غیر از این است که در این استدلال نقص نمی‌بینم. این استدلال به نظر عقل قاصر بنده نقص دارد...

دیگر یک پیامبر امروزی نمی‌تواند با مردم به همان نحوی مواجه شود که یک پیامبر دوهزارسال پیش مواجه می‌شد. واقعاً مردم آن زمان با روش بسیار ساده و بسیطی نتایج خودشان را اخذ می‌کردند و می‌رفتند، ولی امروزه این‌طور نیست.

ایمان و تعقل، صفحات 288 تا 290

استاد ملکیان

https://t.me/fum_socialst
301 viewsedited  18:44
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 21:44:36 محمدرضاشاه پهلوی و شاهدخت شهناز پهلوی در همدان به هنگام افتتاح سد شهناز که آب نوشیدنی همدان را تامین به این شهر می روند

این سفر به سال ۱۳۴۲ است.

اکنون که مردم همدان، از پرآب‌ترین نقاط ایران، عملا آب ندارند و آب نوشیدنی و معدنی به قیمت نزدیک به ۴۰ هزار تومان در آن شهر به فروش می‌رسد خواندن این چند خط زیر از جناب «حسن صلح‌جو» خواندنی است.
این متن را از صفحه ایشان در فیس‌بوک برداشته‌ام .
«۱- سه روز بعد از هیاهوی پانزده خرداد سال ۴۲، شاه ایران با دختر بیست وسه ساله اش شهناز به همدان سفر می کند تا سدی را که برای تامین آب آشامیدنی مردم این شهر ساخته شده، افتتاح کند. اسم این سد را می گذارند سد شهناز. شهناز دختر شاه از فوزیه ، همسر اول اش بود.

۲- حاشیه این سد مدرن تبدیل به یکی از تفریحگاه های دیدنی برای همدانی ها می شود. آب به لوله ها می آید. لوله های به خانه های مردم می رسد و تشنه گان دیگر با سطل آب به دنبال چشمه و کاریزها نمی گردند.

۳- بعد از انقلاب ، انقلابیون آتشین کارنابلد زمام امور را به دست می گیرند. اسم شهناز طاغوتی تلقی می شود و نام یاقوتی اش می شود اکباتان . آب که مفت است و پشت سد فراوان. شهناز هم که گذاشته رفته، الوند نیز مدام برف و باران دارد، نتیجه این که کارخانه هایی آبکش در شهری که همیشه یا باد و بوران است یا ماه رمضان، به پا می شود.
آب سد را به جاهای دیگر می برند و کیفیت آب روز به روز پایین تر می‌آید. بعد جمعیت که زیاد شد و خیابان ها و خانه ها بیشتر ، سد روز به روز پیرتر می شود و صد البته یتیم تر.
آسمان هم دیگر یواش یواش اشک هایش بند می آید ‌‌و چهار چشمی زل می زند به بلاهت آدمی در تطاول زمین .

۳- تا زمانی که در این شهر بودم و در عرصه های خبری، پیوسته خبرهای سو مدیریت، سو استفاده ، غیر بهداشتی شدن آب سد منتشر می شد. اما در منش حضرات، هیچ گوشی شنوا نبود. امروز را فردا می کردند، فردا دعای باران می خواندند و منتظر بودجه هپل هپوی پس فردا یا ظهور آقا و حل مشکلات می ماندند. سد اما هنوز عجالتا زنده بود ،بی آن که تصفیه خانه ای در کار باشد یا فکری برای بعد. هی گفتند به زودی … به زودی .. به زودی. آن زود ، زود نشد هیچ وقت.

۰ ۶ سال بعد از سفر شهناز و شاه ، تق سد یتیم مانده در آمد. تشنگی ناگهان تعریف شهری شد که کوهساران و دامنه‌اش همیشه برف بود و آب بی ارج و قرب ترین عنصرش. کارنابلدها هم طبیعی بود دور اندیش نباشند. واضح است که نباید باشند چون غالبا حواس شان جای دیگری پرت بوده است.

اما حالا دیگر واقعا کفگیر مکنده‌های آب همدان به ته دیگ خشکیده خورده. سد تشنه و در احتضار است. و محتضر دیگر چه فرق می کند اسمش شهناز باشد یا اکباتان. معجزه ای در کار نیست. نه به دعا و نه به وعده های انشاالله به زودی…

عصر یاقوت چه عصر ویرانگری شد».


https://t.me/fum_socialst
237 viewsedited  18:44
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 21:44:36 بخشی از #اعتراف_اجباری گالیله

"در هفتادمین سال زندگی‌ام در مقابل شما اربابان دین و دنیا به زانو درآمده‌ام و در حالی که کتاب مقدس را در آغوش می‌فشارم اعلام می‌کنم که ادعایم مبنی بر چرخش زمین به گرد خورشید ناشی از مستی بوده و سراسر اشتباه و دروغ است."



#سپیده_رشنو


https://t.me/fum_socialst
238 views18:44
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 06:59:37 اگر نادان‌ها تحقیرمان کردند
ما لبخند بزنیم به سطحی نگریشان
و اعتماد به‌نفس‌مان را تقویت کنیم

اگر تنگ نظران کارمان را بی‌ارزش شمارند
ما مصمم‌تر شویم که داریم کاری می‌کنیم
که مورد تنگ نظری واقع شده و این خود دستاورد کمی نیست.

گاهی حسادت برخی، مهر تاییدی است بر درستی کارمان...

اگر کج‌اندیشان دلسردمان کنند ، ما ناامیدی را به مبارزه با امید دعوت کنیم و انگیزه‌ها را مرور می‌کنیم

اگر اطرافیان بجای همراهی دشمنی کنند
ما خوداتکایی را تمرین کنیم و خوشبین و صبور باشیم.


https://t.me/fum_socialst
329 views03:59
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 07:19:42 طاهره شیخ الاسلام

اگر از یکدیگر نترسیم به هم "دروغ" نمی گوییم، وقتی دروغ نگفتیم "اعتماد" در جامعه بوجود می آید، وقتی اعتماد بوجود آمد عمل ناپسند "مبالغه کردن" و "قسم خوردن" نیز منسوخ خواهد شد.

اگر از هم نترسیم "شهامت انتقاد کردن" و "قدرت انتقاد شنیدن" را پیدا می کنیم، یعنی هم به مشکلات و ضعفهایمان واقف می شویم و هم عمل زشت "غیبت کردن" در جامعه کاهش می یابد. (حرفهایی را که چون جرات نمی کنیم رودر رو بگوییم در پشت سر می گوییم).

اگر در برابر اشتباهاتی که از دیگران سر میزند واکنش های تند و خشونت بار از خود نشان ندهیم عملِ ناپسندِ "توجیه اشتباهات" و یا "به گردن دیگری انداختن" آن در جامعه کاهش می یابد .

اگر قبول اشتباه اشخاص را حمل بر حقارتشان نکنیم، عمل نیکوی "پذیرش خطا" و" عذر خواهی برای آن" در جامعه رواج می یابد.

اگر مبنای تربیت فرزندانمان را نه بر دیدن نقاطِ ضعف و سرزنش، بلکه بر دیدن نقاط قوت و تشویق قرار دهیم و آنها را با یکدیگر "مقایسه" نکنیم، یعنی از صفات خوب و موفقیت‌ های یکی، چماقی برای تحقیر و کوچک نمودن دیگری نسازیم، احساس مخرب "حسادت" از بین می رود و "خیرخواهی" جای "بدخواهی و تنگ نظری" را می گیرد.

اگر خدمت و محبتمان به دیگران نه به خاطر "رودربایستی" یا به دلیل انتظاری که از ما دارند، بلکه از روی محبت صادقانه و خود خواسته باشد، هم "توقع جبران" در ما بوجود نمی آید و هم در صورت جبران نشدن، احساسِ نامطلوب "مورد سوء استفاده قرار گرفتن" در ما به وجود نخواهد آمد.

اگر بتوانیم از یکدیگر «نه» بشنویم بدون اینکه مکدر شویم آنگاه خواهیم توانست به یکدیگر «نه» بگوییم بدون اینکه نگرانِ تکدر خاطر هم باشیم.

اگر از کلماتی چون عالیجناب، سرکار عالی، سرکار علیه، حصرتعالی و عظما برای خطاب دیگران و از کلماتی چون فدوی، جان نثار، بنده، حقیر برای خودمان استفاده نکنیم احساس نامطلوب "نابرابری" و همچنین احساس کاذبِ "برتری و کهتری" در جامعه کاهش خواهد یافت.

اگر از عناوین دکتر، مهندس، استاد و ... به خصوص در مکانهای عمومی پرهیز کنیم، نه تنها "احساسِ حقارت" در فاقدین این عناوین و "احساس خود بزرگ بینی" در واجدین آن کاهش می یابد، بلکه مانع ورود بی رویه ی جوانان به رشته ‌های عنوان آوری خواهد شد که به آنها علاقه ای ندارند.

اگر دیگران را به دلیل قومیت، جنسیت، لهجه، دین و باورشان مورد تمسخر قرار ندهیم، احساسات ویران کننده ای چون "نفرت"، "عصبانیت"، "کینه ورزی"، "بدخواهی"، "حسادت" و ..... در جامعه کاهش خواهد یافت.

آگاهی ما از وجود این ویژگیها و سعی در کنار گذاشتن آنها در حدِ توان می تواند به تعدیل یا از بین رفتن آنها کمک کند هر چند تغییر شرایط سیاسی که خود عامل بوجود آوردن آنها بوده اند رسیدن به این هدف را تسریع خواهد کرد.

توجه به این امر لازم است که هرمِ بزرگ قدرت در کشورهای دیکتاتوری بر روی هرمهای کوچکتر استوار است.

دیکتاتوری هرگز نخواهد توانست در جامعه ای پا بگیرد که افراد آن بله قربان گویی را کنار گذاشته اند، برای خود احترام قایلند و به هر سازی که قدرتمندان می زنند نمی رقصند.


https://t.me/fum_socialst
759 views04:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 07:16:17
بخشی از روحانیون و طلبه ها تصور می کنند اگر لباس شاد بپوشند و یا صدای موتور و قطار دربیاورند و یا پاهایشان را صد و هشتاد درجه باز کنند و یا وسط حیاط مهد کودک و مدرسه با بچه ها بالا و پایین بپرند و از مهد کودک و مدرسه و برنامه کودک گرفته تا تمام برنامه های تلویزیونی و بیلبوردهای شهری و تبلیغات حضور داشته باشد، نسل جدید بیشتر به سمت آنها جذب خواهند شد.

این تصور، تصوری نادرست است و با واقعیت موجود در جامعه همخوانی ندارد.

جامعه امروز ایران به دلایل مختلف به این رفتارها یا توجهی نمی کند و یا به صورت فان و کمدی و ابزار خنده می نگرد.

اول آنکه در جهان امروز بسیاری از حوزه ها از آموزش و برنامه کودک گرفته تا مدیریت صنعتی و ورزشی و استندآپ کمدی و.. تخصصی شده است.

دیگر آنکه رویگردانی نسل جدید و جامعه از روحانیت به خاطر این نیست که چرا طلبه ها قبا و عبای شاد نمی پوشند و صدای قطار و موتور در نمی آورند و... بلکه به خاطر دلایل بنیادی تری است و با این کارها نه تنها کودکی جذب طلبه ها نخواهد شد بلکه صرفا اسباب تهیه کلیپ بلاگرهای اینستاگرام را فراهم خواهند کرد.

مهدی نصیری

https://t.me/fum_socialst
664 views04:16
باز کردن / نظر دهید