Get Mystery Box with random crypto!

- به سیبیلات قسم بوسم نکنی، آگهی میدم برای استخدام یه ماچ کنند | «شوک‌ شیرین» مژگان قاسمی

- به سیبیلات قسم بوسم نکنی، آگهی میدم برای استخدام یه ماچ کننده‌ی حرفه ای!

بی توجه به جیغ و دادم، فک قفل شده اش را تکان میدهد و خفه میغرد:

- جیغ نزن وسط راهرو با اون صدای پدر دَرآرِت. تو بیخود میکنی با منِ خاک بر سر که با غیرتم تهدیدم میکنی بیشعور.

پوزخندی نثارش میکنم. دست به کمر می زنم و با سلیطه بازی سرم را تکان می دهم و ادا درمی آورم:

- دلم میخواد جیغ بزنم، تو رو سننه دکتر جونم؟

نوچی میکند و یکهو بلند تر از قبل جیغ میکشم:

- خاک تو سر من با دوست پسر انتخاب کردنم. دوست پسر ملت بوسه فرانسوی اولویتشه، مال من خواجه ست. حتی بلد نیست یه لب ساده بگیره!


پا می کوبم و رگ غیرت او بیرون می زند. دست مشت شده و حتی چشمان خون افتاده اش نمی توانند خفه ام کنند.

- ایهاالناس من دردمو به کی بگم؟ آقا من میخوام، لَب میخوام! یکی نیست یه لب جانانه به من بده؟

- دارم تحمل میکنم، به ولای علی قسم نیای پایین یه جوری میارمت پایین که به گوه خوری بیفتی!

می توپم:

- بی ادب، حداقل وعده بده یه جوری ازت لب میگیرم که کبود بشی! با این تهدیدا که کک من نمی گزه جناب دکتر.

نفس بند آمده. دارم میبینم که چگونه سخت نفس میکشد. الکی که نیست، غیرتش را به جوش آورده ام. با خشم و تعصب میگوید:

- که لب میخوای؟ آره؟

- آره لب میخوام، حرفیه؟ اصلا تو که بلد نیستی چرا پس وقتمو تلف میکنی؟ برو کنار یه بوسنده‌ی حرفه ای پیدا کنم.

میخواهم باز صدا پس کله بیندازم و معرکه بگیرم، با چنان سرعتی پله های کلینیک را بالا می آید که وحشت زده جیغ میکشم.

روی پله‌ی می افتم و او رویم خیمه میزند و با جنون میگوید:

- خفه شو، خفه شو فقط. بیشعور، نفهم، احمق...

در آن گیر و دار خنده ام میگیرد. به سختی قورتش میدهم اما او میبیند و بدتر دیوانه میشود.

- اره بخند! تو نخندی کی بخنده؟ دارم سکته میکنم از دستت، به موت قسم لباتو جر میدما!

با ناز یقه ی کتش را میچسبم و ارد میدهم:

- خوب جر بده، کیه بدش بیاد؟

با عشق و هیجان و جنون نگاهم میکند.
نفس ندارد. نفسش را بریده ام و او میغرد:

- غیرتمو بازی نده، چشم؟

پلک میزنم و ناز میریزم: چشم!

موهایم را چنگ میزند و مماس با لب هایم مینالد:

- قربون چشاش.

تا میخواهد کار را تمام کند، یک صدایی میگوید:

- خانم کی بوسنده میخواست؟ لبای من در خدمت شما، اوف حال میکنیدا! لبو دادی رفت خوشگل؟

چشم گرد میکنم و شاهرخ با عربده ای به سمتش می رود....

https://t.me/+6tFOUoVsea5iMmI0
https://t.me/+6tFOUoVsea5iMmI0

اینجا یه دختر داریم وزه، آتیش پاره، عامل سکته های ناقص دکتر شاهرخ مهران
بس که شیطونه، خود شیطونم درس میده. انقدر سلیطه بازی درمیاره که دوست پسرش یعنی جناب دکتر شاهرخ مجبور میشه برای حفظ کردن دوست دختر خوشگل و مامانی اش عقدش کنه.
حالا فک کن یه آقای خوشتیپ و سر سنگین با این وزه خانم ما بره زیر یه سقف!
او اوه اگه گفتید چی میشه؟ بـــــــــــله، درسته واویلا


https://t.me/+6tFOUoVsea5iMmI0