Get Mystery Box with random crypto!

حس خوب زیستن

لوگوی کانال تلگرام goodlifefee — حس خوب زیستن ح
لوگوی کانال تلگرام goodlifefee — حس خوب زیستن
آدرس کانال: @goodlifefee
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 46.97K
توضیحات از کانال

دوستان محترمی که احتیاج به مشاوره آنلاین دارند
به آیدی که درپروفایل کانال هست مراجعه کنید
تامشاورعالی بهتون معرفی کنم باآوردن ۱۰نفر
به کانال ازمشاوره رایگان برخوردارخواهیدشد
دوستان آیدی خودم هست پیام بدید👇
@Brightsun

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 8

2023-06-05 10:25:06
ویدیو انگیزشی:

#برایان_تریسی

این تکنیک جذب ثروت رو دست کم نگیر

https://t.me/joinchat/Q4_LswW3BBVUs_md
2.6K views07:25
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 10:22:38
#الهام_فرشته

بهشت همیشه در تلاش است برای شما پیام بفرستد. به دنبال رشته‌های مشترک در میان نشانه‌ها باشید، زیرا آنها اشکال راهنمایی هستند تا به شما کمک کنند هدف و خواسته‌های الهی خود را آشکار کنید.


@goodlifefee
2.5K views07:22
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 09:43:41 درمورد بذرهایی که میکاری به هر کسی چیزی نگو. بذار اول رشد کنن و جوونه بزنن بدون اینکه انرژی خارجی کسی مزاحمشون بشه.
هدف‌هایی که داری در پناه خدا هستند؛ ازشون محافظت کنن تا زمانی که آمادگی شکوفایی و دیده شدن رو پیدا کنن.
قدرت عظیمی تو سکوت نهفته‌ست؛ صدای تو تنها صداییه که در ابتدای راه آرزوهات نیاز به شنیدنش دارن.
اونقدر به توانایی‌های خودت ایمان داشته باشه و بدون که تنها خودت برای آرزوهات کافی هستی و به حضور و بودن کس دیگه‌ای احتیاج نداری!مطمئن باش با صبر و تلاش و خودداری از نشون دادن پیشرفت فعلیت، بهترین فصل زندگیت تو راهه


@goodlifefee
2.6K views06:43
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 09:42:23
۱۳ نشانه یک دوست سمی که هر چه زودتر باید رابطه خود را با او قطع کنید


۱- از موفقیت تان خوشحال نمی شود
۲- طوری به شما حسودی می کند انگار شریک عاطفی شما است

۳- بعد از صحبت با او احساس خستگی می کنید
۴- گاهی احساس می کنید می خواهید چیزی را از او پنهان کنید

۵- وقت و بی وقت تماس می گیرد تا شنونده ی حرف هایش باشید
۶- با تأکید روی نقاط ضعف شما نقاط قوت خود را پررنگ می کند

۷- از همه چیزتان تقلید می کند، از رفتار و ظاهر تا شریک عاطفی تان
۸- پیاز داغ همه چیز را زیاد می کند

۹- سعی می کند در همه چیز از شما بهتر باشد
۱۰- از شما سواستفاده می کند

۱۱- از شما انتقاد می کند و زیاد از حد صادق است

۱۲- توصیه های به وضوح بدی به شما می کند
۱۳- با پیدا کردن هر شریک عاطفی جدیدی شما را فراموش می کند

https://t.me/joinchat/Q4_LswW3BBVUs_md
2.6K views06:42
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 09:38:16 دست های خدا باش برای برآوردن رویای انسان دیگری جز خودت ....

خنثی نباش !
بی تفاوت نباش !

اگر دیدی کسی گره ای دارد وتو راهش را می دانی سکوت نکن !

اگر دستت به جایی می رسید دریغ نکن ....
معجزه زندگی دیگران باش !

این قانون کائنات است ....معجزه زندگی دیگران که باشی
بی شک کس دیگری معجزه زندگی تو خواهد بود...


@goodlifefee
2.5K views06:38
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 09:37:35
هیچ‌کس چیزی به آدمی نمی‌دهد مگر خود او.
و هیچ‌کس چیزی از آدمی دریغ نمی‌دارد مگر خود او.
«بازی زندگی» یک بازی انفرادی است.
اگر خودتان عوض شوید، همه اوضاع و شرایط عوض خواهدشد

#فلورانس_اسکاول_شین

https://t.me/joinchat/Q4_LswW3BBVUs_md
2.5K views06:37
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 09:35:43 #آموزشی_جذب


قانون افزایش (سپاس بیشتر = جذب بیشتر)

قانون افزایش یا Law of Increase همانند قانون جذب، یکی از قوانین جاری بر هستی ماست که شاید بعضی اوقات از قلم افتاده و یا به آن کم توجهی میشود ، در صورتیکه نقشی اساسی در زندگی هر شخصی دارد.

قانون افزایش می گوید : در صورتیکه نسبت به هر چیز مثبتی که داریم سپاس گزار بوده و شکرگزار هستی باشیم و همچنین همواره هر چیز مثبتی را که داریم بزرگ شمرده و بر زبان و دلمان جاری نماییم ، آن داشته زیاد شده و روز بروز به نوعی بهتر در زندگیمان تجلی پیدا می کند. در واقع با به زبان و در دل جاری کردن داشته ها، باعث تشدید وجود آنها می شویم.

این زیاد شدن به دلیل این است که طبق قانون جذب، پدیده بر ضمیر ناخودآگاه ما نفوذ کرده و باعث می شود که ذهن داشتن این داشته را بصورت عملی در زندگی نیاز بداند. پس ما به زودی باعث جذب هر چه بیشتر آن داشته می شویم.

در قرآن داریم : لَئن شَکَرتُم لازیدَنَکُم به این معنا که شکر نعمت ، نعمتت افزون کند… . در تفسیر این آیه : اگر نعمتهایی را که به شما دادم به یاد بیاورید به آنها می افزایم .
پس می بینیم که خداوند متعال خود بر روی این مسئله تاکید داشته که همانا سپاس گزاری و یادآوری داشته ها باعث ازدیاد و افزایش آنها میگردد.

وقتی شخصی مال بسیار دارد و همواره از مال خود تعریف می کند و سپاس گزار هستی می باشد، هستی خودبخود هر آنچه که دارد را به سمت این شخص جاری میسازد .
همچنین است در مورد کسی که مثلا به بیماری ای مبتلاست و یکسره از بیماری خود می گوید و هرکجا که می رسد از دردها و تحمل هایش می گوید و روز به روز حال او وخیم تر می شود. چه بسا اگر این فرد بیماری خود را کتمان می نمود و گویی که چنین بیماری وجود نداشت ، شاید خیلی زودتر از آن خلاص می شد.

اصولا قانون افزایش می گوید : از هر آنچه که داریم صحبت کنیم و فکر کنیم ، همان نیز افزایش می یابد.


@goodlifefee
2.6K views06:35
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 08:31:50
#با_خودت_تكرار _كن

به لطف الهي

امروز از خداوند بيشتر و بيشتر سپاسگزاري ميكنم چون قراره امروز پر از معجزه و اتفاقات عالي برام باشه

خداوندا سپاسگزارم


@goodlifefee
2.8K views05:31
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 08:30:42
سلااام به دوشنبه 15خردادماه
خــوش آمــدیـــد
امروز براتون دو تا
آرزوی قشنگ دارم
اول سلامتی و کانونی
گرم از عشق و محبت
دوم آرامش و دل خوش
امیدوارم خداوند هر دو را
امروز به شماخوبان
عنایت بفرماید

#انرژی‌مثبت
https://t.me/joinchat/Q4_LswW3BBVUs_md
3.2K views05:30
باز کردن / نظر دهید
2023-06-04 21:31:43 #دوقسمت چهل وهفت وچهل وهشت
نقطه...سرخط
رییس بعد از سلام و خوش آمد روبه من گفت ایشون اقای سعیدی مهندس و کارشناس ارشد موسسه هستن ،از این به بعد شما با ایشون کار میکنید بعد رو به مهندس کرد و گفت مهندس یکی برات پیدا کردم عین خودت ،باهوش و تیز و کاردان ،خانم علایی از این به بعد همه جا همراه شما هستن ،تمام فوت و فن کار رو یادشون بدین،جوری که بعدازرفتن شم ما هیچ نگرانی بابت پروژه هانداشته باشیم ،اقای سعیدی جوونی تقریبا سی پنج ساله بود خوش صورت و خوش هیکل و خیلی هم خوش پوش به نظر میرسید ،بعد از شنیدن حرفای رییس سری به علامت تاییدتکون دادوگفت چشم قربان میتونید به من اعتماد کنید من کارم رو بلدم باحضورآقای سعیدی تو اتاق احساس سنگینی کردم واز رییس خواستم اگه کاری بامن نداره اجازه بده من برگردم اتاقم رییس اجازه دادوموقع خروج من گفت خانم علایی فکراتون روبکنید و تا فردا به من جواب بدین البته امیدوارم جوابتون مثبت باشه تشکری کردم وازاتاق اومدم بیرون ،چند تا نفس عمیق کشیدمورفتم پیش خانم کمالی یه لیوان آب خوردمو جریان رو برای خانم کمالی تعریف کردم خانم کمالی با اشتیاق و خوشحالی گفت سمیراموقعیت خیلی خوبیه بهتره خودتو نشون بدی تو دختر خیلی باهوشی هستی حیفه اینجابشینی و استعدادت روفقط تو همین دفتر خلاصه کنی راه پیشرفت الان برات بازه به نظر من اصلا معطل نکن وقبول کن حرفاش مثل آب خنکی بودکه به یه تشنه ی گرمازده میدادی باناراحتی گفتم اخه اقای سعیدی هم هست ومن بایدبااون همراه باشم من نمیخوام شما روازدست بدم واینکه بایه مرد غریبه نمیتونم همراه باشم خانم کمالی که مدتها بود متوجه ی ترس ومشکل من با آقایون شده بود گفت امشب بیا خونه ی ما شامو باهم بخوریم وباهم حرف بزنیم هر مشکلی یه راه حلی داره ،هر دردی یه درمونی داره به جز مرگ همه چیز قابل حل شدنه خندیدمو گفتم باشه پس من شام درست میکنم خانم کمالی با لبخندگفت اگه اشپزی ت هم مثل مهندسی ت باشه حرفی نیست من از خدامه گفتم نمیدونم خیلی وقته واسه کسی غذا نپختم ،تایم کاری تموم شد و همراه خانم کمالی رفتیم خونشون بین راه وسیله های دلمه خریدم که شام دلمه درست کنم غذای موردعلاقه ی خودم بود ومدتها بود نخورده بودم ولی تا اون موقع تنهایی درست نکرده بودم همیشه مامان درست میکرد و من میخوردم خانم کمالی باخوشرویی از من پذیرایی میکردوحرف میزدبعد از خوردن چای وشیرینی رفتیم تو اشپزخونه ومواددلمه روآماده کردم
خانم کمالی رو صندلیه اشپزخونه نشسته بودوکل اشپزخونه رو به من سپرده بود موادکه حاضر شد گفت بیا بشین باهم دلمه ها روبپیچیم نشستم کنارش ومشغول شدیم  حین پیچیدن دلمه ها پرسید  سمیرا مادر جان چراازمردها میترسی و ازشون فاصله میگیری؟دوست داری درموردش حرف بزنی؟شاید بتونیم حلش کنیم شایدموضوع اونقدرها هم که فکر میکنی سخت وطاقت فرسا نباشه وبشه درستش کردشاید مشورت وکمک گرفتن از کسی بتونه کمکت کنه دیگه اینقدراذیت نشی ،سرم پایین بود و بغض کرده بودم ،حق با خانم کمالی بود در طول یک سالی که ازتهران اومده بودم و از فرهاد جدا شده بودم با هیچ کس در این مورد حرفی نزده بودم واین موضوع اینقدر تو زندگیم تاثیر منفی گذاشته بودکه سیاه ترین وتاریکترین نقطه ی وجودم شده بود وقدرت و جرات خیلی از کارها روازمن گرفته بود مامان اینا چندباراومده بودن دیدنم و هر بارازم میخواستن برم تهران پیششون اما من جرات رفتن به شهر خودم رونداشتم از ترس اینکه دوباره چیزی تکرار بشه وخاطره ای برام تداعی بشه یا اینکه زری حرفی بزنه و....با صدای خانم کمالی به خودم اومدم که میگفت باشه قربونت برم اگه دوست نداری چیزی بگی نگوولش کن کارمون رو بکنیم ،سرم رو بلند کردم ونگاش کردم مثل مادرهایی که ازغم و غصه ی بچه شون غصه دارمیشن وسعی دارن هرجوریه اون غم رو برطرف کنن نگام میکردباصدایی لرزون وآمیخته با بغض گفتم من اینجوری نبودم خانم کمالی،پرشور پر انرژی ،شیطون و..بودم تو دانشگاه رودستم دختری پیدانمیشد که پسرارودست بندازه وسربه سرشون بزاره وبخنده و درعین حال جرات نکنه بهم نزدیک بشه یاحتی پیشنهاددوستی بده ،پسر و دختر باهم رفیق بودیم کوه میرفتیم تفریح میکردیم شیطنت میکردیم تااینکه منوفرهاد به هم دل بستیم خبردل دادن من به فرهاد تو کل دانشگاه پیچیدهمه سر به سرفرهاد میزاشتن که مهره ی مارداشتی تونستی دل این دختر رو به دست بیاری فرهاد عاشق من بود و منم دوستش داشتم اولین تجربه ی دوستی وعشقی که منجر به ازدواج شد نوع دوست داشتن من با خیلی از دخترای هم سنم فرق داشت ،اهل بعضی ازلوس بازی هاوادا در آوردن ها نبودم ابراز عشق و علاقه م واقعی بود وفکر میکردم  فرهادهم مثل خودمه ،چون اونم اهل قربون صدقه های الکی وحرفهای عاشقانه واینجور چیزا نبودجدی تو کار و درسش بود و عشقمون منطقی و عاقلانه به نظر میرسید عشقی که بدون هیچ مانعی به عقد و ازدواج تبدیل شدبغض راه گلوم رو بست ونتونستم ادامه بدم
@goodlifefee
4.0K views18:31
باز کردن / نظر دهید