Get Mystery Box with random crypto!

حتا یک کلمه، حتا یک کلمه هم در مورد بحران هایی که به جانم افتا | یادداشت‌های یک روانپزشک

حتا یک کلمه، حتا یک کلمه هم در مورد بحران هایی که به جانم افتاد، وجودم را چلاند و عاقبت خرابم کرد، با بزرگواری، اما بدون کمک عملی، حتا یک کلام هم به زبان نیاوردم. و سرم را لای کتم فرو بردم، تا خس خس زشت خفگی را همان جا خاموش کنم، یا حداقل این طور وانمود کنم که این سر و صداها فقط به خاطر این است که ناگهان سرفه‌ام گرفته، سرفه‌ای که در سرتاسر جهان قابل قبول است و تنها عیبش این است که آدم را مستحق دلسوزی جلوه می‌دهد.
(مالوی، بکت، سمی)
پ.ن: پدر و مادر ها در بیشتر موارد نمی‌فهمن واقعا پشت اشک‌های فرزندشون چیه. درمانگرها هم نمی‌فهمن. مراجعان نسبت به خیلی از دردها، درمانگرشون رو نامحرم میدونن. آدم دردش رو به کی میتونه بگه؟! اصلا مگه درد گفتنیه؟! من الان یهویی کشف کردم عبث ترین کار دنیا روان‌درمانیه. از مراجع انتظار داریم دردهاش رو بگه! دردهایی که قابل گفتن باشن که درد نیستن. مراجعان رواندرمانی، درمانگرهاشون رو سر کار میذارن. فقط درد الکی‌ها رو میگن. درد واقعی ها رو نمیگن. درمانگر معنی واقعی اشک‌های مراجع رو نمیفهمه. ولی این جوریا هم نیست. رواندرمانی خیلی کار مهم و خوبیه به خدا! پول رواندرمانی از شیر مادر حلال‌تره!
@hafezbajoghli