دوباره به زندگی برمیگردم، از راه فرج مانند نوزادی واقعی و زند | یادداشتهای یک روانپزشک
دوباره به زندگی برمیگردم، از راه فرج مانند نوزادی واقعی و زنده، و به سن پختگی رسیدم، و حتا سالخوردگی، بدون کمترین کمکی از سویشان و تنها به یمن وجود توصیههایی که به من کرده بودند. تحمیل کردن یک عمر زندگی بر من احتمالا برای شان کافی نیست، باید طعم دو سه نسل را بچشم. اما این قطعی نیست. شاید همهی آنچه به من گفتهاند به وجودی واحد اشاره دارد، آشفتگی هویتهایی که صرفأ ظاهری است و ناشی از بی لیاقتیام در پذیرفتن هر کدامشان. (ننامیدنی، بکت، نوید) @hafezbajoghli