Get Mystery Box with random crypto!

برخی از مالکان مهربان بودند، چون از کاری که مجبور به انجامش بو | یادداشت‌های یک روانپزشک

برخی از مالکان مهربان بودند، چون از کاری که مجبور به انجامش بودند، تنفر داشتند و برخی خشمگین بودند، چون دل‌شان نمی‌خواست آن قدر بی رحم باشند و برخی از آن‌ها سرد و بی‌روح بودند، چون خیلی وقت پیش به این نتیجه رسیده بودند که سردبودن، لازمه‌ی زمین داری است و همه‌شان در چنگال چیزی بزرگ‌تر از خودشان گیر افتاده بودند. برخی از آن‌ها از حساب و کتاب‌هایی که وادار به انجام بعضی کارهایشان می‌کرد، متنفر بودند و برخی می‌ترسیدند و دیگران، حساب و کتاب‌ها را می‌پرستیدند؛ چون از شر اندیشه‌ها و احساساتشان به آن پناه می‌بردند.
(خوشه‌های خشم، ستاین بک، اسکندری)
پ.ن: به این میگن کتاب! تحلیل روانکاوانه‌ی نویسنده در مورد درونیات مالکان زمین عالی بود. اون‌جا که میگه بعضیا خشمگین بودن چون دلشون نمی‌خواست این‌قدر بی‌رحم باشن عالی بود. یعنی از بی‌رحمی خودشون خشمگین بودن و این خشم را سر رعیت خالی می‌کردن! اون‌جا که میگه سرد بودن لازمه‌ی زمین داریه واقعا خوب بود. اون‌جا که میگه همه‌شان در چنگال چیزی بزرگ‌تر از خودشان گیر افتاده‌بودند و شاه‌بیتش اون‌جاست که میگه بعضیا به خاطر فرار از شر اندیشه‌ها و احساساتشان به حساب و کتاب پناه بردند. این‌ها عمیق‌ترین تحلیل‌هاییه که میشه در مورد سرمایه‌داری داشت. کتابی که وارد تحلیل عمقی نشه، خوندنش مفت نمی‌ارزه. مخاطب کتاب می‌خونه که با زاویه‌ی نگاه و شیوه‌ی استدلال و نگاه تحلیلی نویسنده نسبت به وقایع داستان آشنا بشه. اگه نویسنده فقط قلم‌فرسایی کنه ولی نه نگاه عمیقی داشته باشه، نه استدلالی، نه تحلیلی، خب چه کاریه که کتاب بنویسه؟! بهتره بره کارمند بانک صادرات بشه!
@hafezbajoghli