اعضای خانواده در مهم ترین نقطه - نزدیک به کامیون - دور هم جمع | یادداشتهای یک روانپزشک
اعضای خانواده در مهم ترین نقطه - نزدیک به کامیون - دور هم جمع شدند. دیگر خانه روحی در بدن نداشت، کشتزارها دیگر مرده بودند؛ اما این کامیون، عضوی فعال و عاملی همچنان زنده بود. کامیون قدیمی هادسون، با آن پرههای رادیاتور خم برداشته و زخمی، با آن گریس ماسیده بر روی گویچههای خاک گرفته در انتهای هریک از قطعههای متحرک، با آن قالپاقهای فرار کرده در حین حرکت و لایهای ضخیم از خاک سرخ به جای آنها، حکم آتشدان گرم کنندهی کانون و قلب زنده و تپندهی خانواده را داشت. (خوشههای خشم، ستاین بک، اسکندری) پ.ن: شاه بیتش: خانه و کشتزار مرده بود و کامیون حکم قلب تپندهی خانواده را داشت. @hafezbajoghli