گوش فرادارید، ای قاضیان! جنون دیگر نیز هست؛ جنون پیش از عمل. و | یادداشتهای یک روانپزشک
گوش فرادارید، ای قاضیان! جنون دیگر نیز هست؛ جنون پیش از عمل. وه که شما چه کم به ژرفنای این روان فرو رفتهاید! قاضی سرخ چنین میگوید: «این بزهکار چرا دست به جنایت زد؟ او در پی دزدی بود.» اما من به شما میگویم: روان او در پی خون بود نه دزدی. او تشنهی نشئهی کارد بود! اما عقل مسكينش اين جنون را در نیافت و او را بر این کار داشت و گفت: «از خون چه سود؟ چرا دست بردی هم نزنی و انتقامي هم نستانی؟» و او به عقل مسكينش گوش فراداد و سخن او همچون سرب بر او سنگینی کرد. پس، همچنانکه دست به جنایت میزد، دزدی نیز کرد. او نمیخواست از جنونش سرافکنده باشد. (چنین گفت زرتشت، نیچه، آشوری) پ.ن: این قسمت عالی بود. اگه کسی بره خونه یه آدم و اونو بکشه، ذهن قاضی درگیر این سوال میشه که انگیزهی قتل چی بوده، بعد اگه بفهمه که قاتل دزدی کرده خیالش راحت میشه که خب انگیزهی قتل را کشف کرده! در حالیکه کشف نیچه اینه که انگیزهی واقعی قتل خود ریختن خون است! نیچه خیلی بیپروا داره این واقعیت تلخ را برملا میکنه که انسان دنبال خونریزیه. بقیهی چیزها بهانه و دلیلتراشی برای پنهانکردن انگیزهی اصلیه. با این فرض، علت جنگهای تاریخی تلاش برای ریختن خون بیشتر بوده. @hafezbajoghli