Get Mystery Box with random crypto!

هنر زندگي و موفقيت🌹

لوگوی کانال تلگرام honarzvm — هنر زندگي و موفقيت🌹 ه
لوگوی کانال تلگرام honarzvm — هنر زندگي و موفقيت🌹
آدرس کانال: @honarzvm
دسته بندی ها: روانشناسی
زبان: فارسی
مشترکین: 406
توضیحات از کانال

در اين كانال به هر چيزي كه به يك زندگي زيباي موثر، كمك كنه، پرداخته مي شه؛ از ادبيات و اقتصاد تا فرهنگ؛ از كتاب و روان شناسي تا هنر

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 7

2021-06-05 12:15:18
پای صحبت دختر جوان

دختر جوانی که امروز می‌خواست از پل بزرگراه خود را به پایین پرت کند، با تلاش این آتش‌نشان نجات یافت.

چهره و رفتار آتش‌نشان را نگاه کنید. کوهی از آرامش و امنیت است.

@honarzvm
142 views09:15
باز کردن / نظر دهید
2021-06-05 10:11:36
خوشبختی میوه یه زندگی هدفمنده، اگه هدف رو از زندگی‌ بگیری، خوشبختی هم ازش گرفته می شه.
@honarzvm
145 views07:11
باز کردن / نظر دهید
2021-06-03 16:06:37
برای کسب درآمد بیشتر، زیاد عمیق نشوید!

اگر با وجود داشتن مدرک فوق لیسانس، هنوز نتوانسته اید یک شغل یا منبع درآمدی پایدار برای خود دست و پا کنید، برای شروع دوره دکتری بیشتر تامل کنید.


دکترا خواندن (چه در داخل کشور، چه خارج از کشور)، شما را برای بسیاری از صنایع و سازمان ها over-qualify می کند و بجای افزایش احتمال کسب درآمد یا استخدام، شانس شما را کاهش می دهد...

دکترا خواندن، عمق دانش تخصصی شما را افزایش می دهد، اما مشکل اکثر افراد، سطح دانش آنها در حوزه های غیرتخصصی اما مهم مانند دانش اقتصاد، کسب و کار، مدیریت، توسعه فردی و توانمندی های هنری و خلاقانه می باشد.
حسین مرادی
@honarzvm
55 views13:06
باز کردن / نظر دهید
2021-06-03 16:05:23
لازم نیست تغییر کنید، بقا اجباری نیست!
ادواردز دمینگ
@honarzvm
62 views13:05
باز کردن / نظر دهید
2021-06-02 20:53:29 اين روبان آبي براي شماست لطفا قبول كنید!


آموزگارى تصمیم گرفت که از دانش‌آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند.
او دانش‌آموزان را یکى‌یکى به جلوى کلاس می‌آورد و چگونگى اثرگذارى آن‌ها بر خودش را بازگو می‌کرد.
آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ می‌زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود:
*« من آدم تاثیرگذارى هستم.»*

سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژه‌اى براى کلاس تعریف کند تا ببیند این کار از لحاظ پذیرش اجتماعى چه اثرى خواهد داشت.
آموزگار به هر دانش‌آموز سه روبان آبى اضافى داد و از آن‌ها خواست که در بیرون از مدرسه همین مراسم قدردانى را گسترش داده و نتایج کار را دنبال کنند و ببینند چه کسى از چه کسى قدردانى کرده است و پس از یک هفته گزارش کارشان را به کلاس ارائه نمایند.
یکى از بچه‌ها به سراغ یکى از مدیران جوان شرکتى که در نزدیکى مدرسه بود رفت و از او به خاطر کمکى که در برنامه‌ریزى شغلى به وى کرده بود قدردانى کرد و یکى از روبان‌هاى آبى را به پیراهنش زد. و دو روبان دیگر را به او داد و گفت:
ما در حال انجام یک پروژه هستیم و از شما خواهش می‌کنم از اتاقتان بیرون بروید، کسى را پیدا کنید و از او با نصب روبان آبى به سینه‌اش قدردانى کنید.
مدیر جوان چند ساعت بعد به دفتر رییسش که به بدرفتارى با کارمندان زیر دستش شهرت داشت رفت و به او گفت که صمیمانه او را به خاطر نبوغ کاری‌اش تحسین می‌کند.
رییس ابتدا خیلى متعجب شد آن گاه مدیر جوان از او اجازه گرفت که اگر روبان آبى را می‌پذیرد به او اجازه دهد تا آن را بر روى سینه‌اش بچسباند.
رییس گفت: البته که می‌پذیرم. مدیر جوان یکى از روبان‌هاى آبى را روى یقه کت رییسش، درست بالاى قلب او، چسباند و سپس آخرین روبان را به او داد و گفت:
لطفاً این روبان اضافى را بگیرید و به همین ترتیب از فرد دیگرى قدردانى کنید.
مدیر جوان به رییسش گفت پسر جوانى که این روبان آبى را به من داد گفت که در حال انجام یک پروژه درسى است و آن‌ها می‌خواهند این مراسم روبان زنى را گسترش دهند و ببینند چه اثرى روى مردم می‌گذارد.
آن شب، رییس شرکت به خانه آمد و در کنار پسر ١۴ ساله‌اش نشست و به او گفت:
امروز یک اتفاق باور نکردنى براى من افتاد. من دردفترم بودم که یکى از کارمندانم وارد شد و به من گفت که مرا تحسین می‌کند و به خاطر نبوغ کاری‌ام، روبانى آبى به من داد.
می‌توانى تصور کنی؟
او فکر می‌کند که من یک نابغه هستم!
او سپس آن روبان آبى را به سینه‌ام چسباند که روى آن نوشته شده بود:
*«من آدم تاثیرگذارى هستم.»*
سپس ادامه داد: او به من یک روبان اضافى هم داد و از من خواست به وسیله آن از کس دیگرى قدردانى کنم. هنگامى که داشتم به سمت خانه می‌آمدم، به این فکر می‌کردم که این روبان را به چه کسى بدهم و به فکر تو افتادم. من می‌خواهم از تو قدردانى کنم.
مشغله کارى من بسیار زیاد است و وقتى شب‌ها به خانه می‌آیم توجه زیادى به تو نمی‌کنم.. من به خاطر نمرات درسی‌ات که زیاد خوب نیستند و به خاطر اتاق خوابت که همیشه نامرتب و کثیف است، سر تو فریاد می‌کشم.
امّا امشب، می‌خواهم کنارت بنشینم و به تو بگویم که چقدر برایم عزیزى و مى‌خواهم بدانى که تو بر روى زندگى من تاثیرگذار بوده‌اى.
تو در کنار مادرت، مهم‌ترین افراد در زندگى من هستید. تو فرزند خیلى خوبى هستى و من دوستت دارم. آن گاه روبان آبى را به پسرش داد.
پسر که کاملاً شگفت زده شده بود به گریه افتاد. نمی‌توانست جلوى گریه‌اش را بگیرد. تمام بدنش می‌لرزید. او به پدرش نگاه کرد و با صداى لرزان گفت:
« پدر، امشب قبل از این که به خانه بیایى، من در اتاقم نشسته بودم و نامه‌اى براى تو و مامان نوشتم و برایتان توضیح دادم که چرا به زندگیم خاتمه دادم و از شما خواستم مرا ببخشید.»
من می‌خواستم امشب پس از آن که شما خوابیدید، خودکشى کنم. من اصلاً فکر نمی‌کردم که وجود من برایتان اهمیتى داشته باشد. نامه‌ام بالا در اتاقم است. پدرش از پله‌ها بالا رفت و نامه پرسوز و گداز پسرش را پیدا کرد.
فردا که رییس به اداره آمد، آدم دیگرى شده بود. او دیگر سر کارمندان غر نمی‌زد و طورى رفتار می‌کرد که همه کارمندان بفهمند که چقدر بر روى او تاثیرگذار بوده‌اند.
مدیر جوان به بسیارى از نوجوانان دیگر در برنامه‌ریزى شغلى کمک کرد ... یکى از آن‌ها پسر رییسش بود و همیشه به آن‌ها می‌گفت که آن‌ها در زندگى او تاثیرگذار بوده‌اند.
و به علاوه، بچه‌هاى کلاس ، درس با ارزشى آموختند:
*« انسان در هر شرایط و وضعیتى می‌تواند تأثیرگذار باشد. »*

همین امروز از کسانی که بر زندگی شما تاثیر مثبت گذاشته‌اند قدردانی کنید.
یادتان نرود که روبان آبی را از طریق پیام هم می‌توان فرستاد!

من این روبان آبی را همراه با این روایت به همه کسانی که روی زندگیم تأثیر گذاشتند و با مهربانی درس های بزرگ زندگی را به من دادند تقدیم می کنم...
@honarzvm
56 views17:53
باز کردن / نظر دهید
2021-06-02 13:20:01 شش نکته ای که هر ایرانی باید بدونه و لازمه به فرزندش هم یاد بده

پدر و مادر ما بهمون گفتن درس بخون تا برای خودت کسی بشی. به فرزندتون بگین این حرف اشتباهه. درس خوندن خالی نه شعور میاره و نه خوشبختی. دانش بینش نمیاره. این تجربه زندگی با تمام جوانب اونه که شعور و خوشبختی میاره. از آشپزی بگیر تا دوچرخه سواری، از بستن چشم ها برای گوش دادن به یک موسیقی تا فوتبال گل کوچیک. از کار کردن در خیریه کوچیک محله تا پیگیری سخنرانیهای سران جهان در مجمع جهانی گروه بیست. درس خوندن خالی نه شعور میاره و نه خوشبختی.

بدونید و به فرزندتون بگین توی مدرسه این چیزها را به تو یاد نمیدن:

سواد مالی(یعنی اینکه بفهمی چه موقع خرج کنی؟ چقدر پس انداز کنی و چی بخری، چی بفروشی...)

سواد رسانه‌ای(یعنی این تلویزیون یا تلگرام یا هر رسانه‌ای که من مخاطبشم چی به من میگه؟)

سواد عاطفی(به کی محبت کنم؟ چقدر محبت کنم؟ چطور محبت کنم و...).

هر سه این ها مهمه و باید یاد گرفت. ریاضی را یاد بگیر نه با این هدف که پیچیده ترین معادلات را حل کنی بلکه برای آینکه یاد بگیری از دانش ریاضی در تصمیم گیری های مالی ات استفاده کنی، وقتی وام می گیری، وقتی سرمایه گذاری میکنی و وقتی بیمه عمر میخری اگر ریاضی بلد نباشی کلاهت پس معرکه‌اس. خوندن ریاضی اگر منجر به افزایش سواد مالی در ما نشه، کم فایده است!

به فرزندتون بگین تاریخ مهم تر از جغرافیاست. امروزه نرم افزارهای موقعیت یاب، راهیاب و نقشه های آنلاین وجود دارن. اگه جغرافیا ندونی، باز هم راهت را پیدا خواهی کرد اما تاریخ رو هیچ نرم افزاری نمیتونه خلاصه کنه. تاریخ رو عمیق بخون، تا آن اشتباهاتی که ما کردیم رو تو انجام ندی. اشتباهی که دوبار تکرار بشه دیگه اسمش اشتباه نیست. حماقته!

به فرزندتون بگین زبان انگلیسی، چینی و عربی به اندازه زبان فارسی مهمه. وقتی زبان فارسی بلدی، یعنی ۸۰ میلیون همسخن عاطفی و همکار تجاری داری، در جهان امروز این عدد میتونه بشدت گسترش پیدا کنه. حلقه هم سخنان و همکارانت را به بیش از ۸۰۰ میلیون گسترش بده. جهان فردا، جهان بدون مرزه برای نسل آینده!

بدونید و به فرزندتون بگین مهارت ارتباطات موثر را یاد بگیره! ۵۰% موفقیت فرزندان من و شما به قانع کردن دیگران و همراه کردن دیگران و تاثیرگذاری روی اونهاست. باید بلد باشی خوب حرف بزنی، خوب ارایه کنی، خوب گزارش بنویسی و خوب متقاعد کنی. مذاکره و ارایه موثر را یاد بگیر!

بدونید و به فرزندتون بگین مدرک مهمه اما امروزه زمان مهارته. اون زمان که ما درس می خوندیم تعداد مدرک دارها کم بود. پس هر کسی ارشد و دکترا داشت مزیت داشت. در زمان شما دیگر مدرک از مد می افته. کسانی باقی می مونن که مهارت داشته باشن. تا ده سال آینده خیلی از مشاغل از بین میره و خیلی مشاغل جدید خلق میشه. رشته ای رو بخون و مهارتی رو کسب کن که به درد دنیای فعلی نمی خوره اما به درد دنیای آتی می خوره. اگر رشته بدی انتخاب کنی، مثل اینه که تولید کننده بهترین چرتکه دنیا هستی، در جهانی که هیچکس از چرتکه استفاده نمی کنه!

این متن رو برای همه ی پدر و مادرهایی که از صمیم قلب دوستشون دارین و خیرخواه خودشون و بچه هاشونین بفرستین

@honarzvm
364 views10:20
باز کردن / نظر دهید
2021-06-01 16:51:58
«ما ایرانی‌ها مردمی هستیم که پرسش نمی‌کنیم در عوض پاسخ همه چیز را داریم.»
شاهرخ مسکوب

پ.ن: این جمله شاهرخ مسکوب را که دیدم یاد خاطره ای افتادم. چند سال پیش سرکلاس درس جامعه شناسی کلاس دوازدهم بود که دانش آموزی پرسید: «آقا اگه کره زمین رو به بدن انسان تشبیه کنیم ما ایرانی ها کجای اون هستیم؟»
البته می دانستم هدف دانش آموز از آن سوال که با خنده و لب و لوچه آویزان پرسیده می شد چیست و من هم بلافاصله همان پاسخی که دوست داشت بشنود را دادم و گفتم «همون جایی که تو دوست داری» و کلاس هم برای لحظاتی روی هوا رفت...
اما بعد که کلاس آرام شد کمی رو سوال تامل کردم و دیدم که سوال چندان بدی هم نیست و ما واقعا کجای این چهره جهانی می توانیم قرار بگیریم؟
گفتم بی شک مغز این بدن آلمانی ها هستند. گوشش شرق آسیاست. تناسب اندامش ایتالیاست. چشمانش فرانسه است و...
اما هر چه فکر کردم دیدم ایران فقط می تواند «دهان» این صورت باشد. دهانی که مدام و بی آنکه کاری با چشم و گوش و مغز و قلب و دست و پا و.. داشته باشد فقط حرف می زند و حرف می زند و حرف می زند.
@honarzvm
96 views13:51
باز کردن / نظر دهید
2021-05-31 20:02:09
"هرگز نترسید که صدایتان را برای صداقت، حقیقت و شفقت بالا ببرید"

بخشی از سخنرانی تاثيرگذار ویلیام فاکنر برای فارغ التحصیلان دانشگاه آکسفورد.
@honarzvm
105 views17:02
باز کردن / نظر دهید
2021-05-31 09:10:19 آری شود... ولیک به خون جگر شود...

احسان محمدی

زمانی سنتگرایان جامعه ایرانی از حمام‌های جدید (با دوش) پرهیز می‌کردند و معتقد بودند دوش مطهر نیست و غسل با آن باطل است

از رادیو، تلویزیون، بلندگو و حتی تا دهه پیش از ویدیو دوری می‌گزیدند

از راه رفتن شانه به شانهٔ زن و مرد پرهیز داشتند

زن را موظف به انجام کارهای خانه می دانستند و با رای دادن و انتخاب شدن زنان مخالفت می‌کردند

از بردن نام زنان و دختران خود در مجامع عمومی پرهیز می‌کردند

بستن ساعت به دست یا پوشیدن کفش و کت و شلوار را تشبه به کفار و حرام می دانستند

عکاسی یا سوار شدن به قطار را جایز نمی‌دانستند

دختر و پسر را حتی پس از عقد یکدیگر تا شب عروسی دور نگه می‌داشتند

رانندگی زنان را جایز نمی‌دانستند و دختران خود را به مدرسه نمی‌فرستادند

سربازگیری را مجاز نمی‌دانستند

از گرفتن گذرنامه و شناسنامه خودداری می‌کردند و اینها را عین شریعت و دین می‌دانستند و اگر کسی خلاف عمل می‌کرد او را گناهکار لقب می‌دادند. امروز اما همه این امور پیش پاافتاده و طبیعی به شمار می‌روند و نوادگان همان منع و ملامت کنندگان هم به این ممنوعیت ها لبخند می‌زنند!

برای شکستن این تابوها اما انسان هایی جانشان را از دست داده‌اند، شلاق خورده‌اند، سرزنش شده‌اند و آبرویشان را بر باد داده‌اند...

بسیاری از اتفاقاتی که امروز هم خط قرمز به شما می‌روند تا چند وقت دیگر به عنوان امور پیش پاافتاده و عادی قلمداد خواهند شد و نسل‌های آینده به آن لبخند می‌زنند.

فقط انگار لازم است که انسان هایی جان و مال و آبرویشان را بر سر آن بگذارند. صاف کردن جاده های سنگلاخ همیشه پرهزینه است. پیش از ما کسانی هزینه‌اش را دادند، امروز هم عده‌ای می‌دهند تا آیندگان آسوده تر زندگی کنند.

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود، ولیک به خون جگر شود!

@honarzvm
248 viewsedited  06:10
باز کردن / نظر دهید
2021-05-30 14:58:11
آمریکایی‌ها اصطلاحی دارند که میگه:
Hope for the best, but plan for the worst.
«نسبت به تحقق بهترین‌ها امیدوار باش، اما برای مواجهه با بدترین‌ها برنامه‌ریزی کن»
@honarzvm
120 views11:58
باز کردن / نظر دهید