2022-07-16 21:27:46
گرداب فیلم تازهی گاسپار نوئه، با تصویری از آسمان آغاز میشود، دوربین سر میچرخاند، به زمین نگاه میکند، به خانهای نزدیک میشود، روی بالکنی توقف میکند که دو صندلی کوچک و یک میز وسط گل و گلدانها قرار داده شده.
میرویم داخل خانه، پیرزنی پشت به ما پنجره را باز میکند تا به پیرمردی در پنجرهی روبهرو خبر دهد همه چیز آماده است و میتوانند بروند در بالکن بنشینند. پیرمرد میخندد. شاید چون این میزانسن یادآور رفتار نوجوانهای عاشقی است که از پنجرههایی در دو سو نگاه و صدای دیگری را جستوجو میکنند بهقصد دیدار و وصال. اما این دو که سالهاست زن و شوهرند. در دو خانه زندگی نمیکنند، ساکن یک خانهاند. پس این پنجرهها دو نفر را در دو قاب نشان ما نمیدهند؛ هر دو در یک قابند.
کمی بعد، کمی جلوتر، موقع خواب، خطی سیاه از بالا سرازیر میشود و قاب فیلم را دوتکه میکند. زن و مرد در یک خانه، در یک تخت خوابیدهاند اما در دو قاب. و در این دو قاب باقی میمانند.
گرداب ترکیبی است از
عشق (میشائیل هانکه) و
پدر (فلورین زلر) با ذائقه و سابقهی گاسپار نوئه.
معمولاً اگر در توصیف فیلمی بگوییم اثری است دربارهی زندگی و مرگ، کلیترین توصیف ممکن به نظر میرسد که چیزی را توضیح نمیدهد، اما دقیقترین چیزی که دربارهی این فیلم میشود گفت این است که دربارهی زندگی است و مرگ. و زمان. که فاصلهی میان زندگی و مرگ است.
فیلمساز بین برشهای عادی، چند فریم سیاهی میگذارد تا زمان را ببینیم. انتقال از یک نما به نمای بعد را ببینیم. زمان را حذف نمیکند، چون زمانی که میگذرد لحظه لحظهی زندگی این دو را میبلعد، یک نفس به نیستی نزدیکترشان میکند.
گرداب فیلمی است که سال تولد بازیگران و کارگردانش در تیتراژ ابتدایی قید شده. به همان درشتی و چشمگیری نامشان.
@hoseinmoazezinia
3.1K viewsedited 18:27