Get Mystery Box with random crypto!

اشعار ایرج میرزا | Iraj mirza

لوگوی کانال تلگرام irajmirrza — اشعار ایرج میرزا | Iraj mirza ا
لوگوی کانال تلگرام irajmirrza — اشعار ایرج میرزا | Iraj mirza
آدرس کانال: @irajmirrza
دسته بندی ها: هنر
زبان: فارسی
مشترکین: 2.88K
توضیحات از کانال

به نام خدا
برای آزادی
ارتباط با ادمین (پیشنهادات ، انتقادات)
به صورت ناشناس
https://t.me/HarfBeManBOT?start=MzQ4NjM4NTk0

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-04-16 17:01:54 بر سردر کاروان سرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند

ارباب عمایم این خبر را
از مخبر صادقی شنیدند

گفتند که وا شریعتا، خلق
روی زن بی نقاب دیدند

آسیمه سر از درون مسجد
تا سردر آن سرا دویدند

ایمان و امان به سرعت برق
می‌رفت که مؤمنین رسیدند

این آب آورد، آن یکی خاک
یک پیچه ز گِل بر او بریدند

ناموس به باد رفته‌ای را
با یک دو سه مشت گل خریدند

چون شرع نبی از این خطر جَست
رفتند و به خانه آرمیدند

غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شیر درنده می‌جهیدند

بی پیچه زن گشاده رو را
پاچین عفاف می‌دریدند

لبهای قشنگ خوشگلش را
مانند نبات می‌مکیدند

بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می‌تپیدند

درهای بهشت بسته میشد
مردم همه می‌جهنمیدند

می‌گشت قیامت آشکارا
یکباره به صور می‌دمیدند

طَیر از وَکرات و وحش از جحر
انجم ز سپهر می‌رمیدند

این است که پیش خالق و خلق
طلاب علوم رو سفیدند

با این علما هنوز مردم
از رونق ملک ناامیدند

ایرج میرزا
@irajmirrza‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
430 views14:01
باز کردن / نظر دهید
2022-04-16 11:29:29 اشعار ایرج میرزا | Iran mirza pinned «سلام خدمت دوستان عزیز کانال به دلیل احترام به وقت گران بهای شما بدون تبلیغ و تبادل است خواهشمندم برای حمایت از ما کانال را به دوستان خود معرفی کنید @irajmirrza»
08:29
باز کردن / نظر دهید
2022-04-16 11:20:55 چو پروانه بسویت پر بگیرم
کـ‌ونه نرمه تورا در بر بگیرم

اگر بوسه ندی ناز بکنی باز
دوباره التماس از سر بگیرم

ایرج میرزا
@irajmirrza‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
471 views08:20
باز کردن / نظر دهید
2022-04-09 16:02:44 شد فصل بهار و گُل صلا داد
بر چهرۀ خوب خود صفا داد
باد سحری ز آشنایی
پیغام وفا به آشنا داد
بلبل ز فراق چند ماهه
باز آمد و شرح ماجرا داد
افسوس که جای تُست خالی
ای خانم درة المعالی

آوخ که بهار ما خزان شد
آن روی چو گُل ز ما نهان شد
از چشمۀ چشم ما روان شد
خوناب جگر ز فُرقتِ تو
در باغ نصیب ما فَغان شد
بلبل صفت از فراق رویَت
افسوس که جای تُست خالی
ای خانم درة المعالی

گرییم ز درد اشتیاقت
سوزیم در آتش فراقت
بینیم ز دوستان چو طاقت
جفت المیم و یار اندوه
آییم چو بی تو در وثاقت
گوییم ز روی درد و حسرت
افسوس که جای تست خالی
ای خانم درة المعالی

از ما چه خلاف دیده بودی
کاین گونه مفار نمودی
رفتی و ز دست ما ربودی
سر رشتۀ اتحاد ما را
در خاک سیه چرا غنودی
جای تو به روی چشم ما بود
افسوس که جای تست خالی
ای خانم درة المعالی

@irajmirrza
1.0K viewsedited  13:02
باز کردن / نظر دهید
2022-03-22 19:12:12 عید نوروز اول سال است
روز عیش و نشاط اطفال است
همه آن روز رخت نو پوشند
چای و شربت به خوش دلی نوشند

پسر خوب روز عید اندر
رود اول به خدمت مادر
دست بر گردنش کند چون طوق
سر و دستش ببوسد از سر شوق

گوید این عید تو مبارک باد
صد چنین سال نو ببینی شاد
بعد آید به دست بوس پدر
بوسه بخشد پدر به روی پسر

پسر بد چو روز عید شود
از همه چیز ناامید شود
نه پدر دوست داردش نه عمو
نه کسی عیدی آورد بر او

عیدی آن روز حق آن پسر است
که نجیب و شریف و باهنر است

ایرج میرزا
سال نو مبارک
@irajmirrza
1.8K views16:12
باز کردن / نظر دهید
2022-03-16 15:39:10 ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﺎﻧﺪﻩ
آﻥ ﺷﺐ که ﺗﻮ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ
ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ
ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺧ‌ﻮﺷﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ؟

ﮔﻔﺘﻢ که ﺑﺨﻮﺭ ﺍﯾﻨﺮﺍ
ﺳﺮﺥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺯ آﺏ ﺍﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺐ ﺧﻮﺩﻡ ﭼﯿﺪﻡ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﻮﺍﺭ

ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﺧﻮﺷﺖ آﻣﺪ
ﺧﻨﺪﻩ به ﻟﺒﺖ آﻣﺪ
ﮔﻔﺘﯽ که ﺑﮑﻦ ﺣﺎﻻ
ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯﯾﻦ ﺩﯾﺪﺍﺭ

ﯾﺎﺩﺵ ﻫﻤﮕﯽ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺩ
ﻣﯿﺪﺍﺩﯼ ﻭ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ
ﺗﻮ ﺩﺭﺱ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍ
ﻣﻦ ﮔﻮﺵ به ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺮﺍﺭ

ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﻭ تو ﻋﺎﺷﻖ
ﮔﻔﺘﻢ که ﺑﺪﻩ، ﺩﺍﺩﯼ
ﻭآﻧﮕﺎﻩ ﻓﺸﺮﺩﻡ ﻣﻦ
ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﯼ ﯾﺎﺭ

ﺷﺐ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ
ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺗﻮ ﺑﻨﺸﺴﺘﻢ
ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ
ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﻋﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ

ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ
ﺁﺏ آمد و ﺭﻭﯾﺖ ﺭﯾﺨﺖ
ﻓﻨﺠﺎﻥ ﭼﭙﻪ ﺷﺪ ﯾﮏ ﺩﻡ
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ

ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺧﻮﺩ آﻭﺭﺩﻡ
ﮐﺮﺩﻡ ﻫﻤﮕﯽ ﺳﯿﺨﺶ
ﺗﺎ ﺑﻬﺮ ﺗﻮ ﺑرچینم
ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺗﺒﺪﺍﺭ

ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻧﺴﭙﺮﺩﻩ
ﺗﻮ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﯼ ﺍﯼ ﻭﺍﯼ
ﮔﻔﺘﯽ که ﺑﮑﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺍﺯ ﻧﺎﺧﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﺭ

ﭼﻮﻥ ﭘﺮﺩﻩ به ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺖ
ﺗﻮ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﯼ ﺩﺭ ﺩﻡ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﻫﺴﺖ
ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﭼﺮﺍﻍ ﺍﻧﮕﺎﺭ

ﮔﻔﺘﻢ که ﺑﺮﻭ آﻧﻮﺭ
ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺑﮑﺶ ﭘﺎﯾﯿﻦ 
ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ آﻥ ﭘﺮﺩﻩ
ﮐﯿﻦ ﻧﻮﺭ ﺩﻫﺪ ﺁﺯﺍﺭ

آن شب، ﺷﺐ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ
ﻫﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻫﯽ ﺩﺍﺩﯼ
ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ
ﺗﻮ ﻋﺸﻖ به ﺍﯾﻦ ﺩلدار

شعر معروف ایرج میرزا
@irajmirrza
2.1K views12:39
باز کردن / نظر دهید
2022-03-12 16:20:58 آب حیات است پدر سوخته
حب نبات است پدر سوخته

احمد و از مهر چنین منصرف
خصم نجات است پدر سوخته

با همه ناراستی و بد دلی
خوش حرکات است پدر سوخته

قافیه هر چند غلط می شود
باب لواط است پدر سوخته

وه چه سیه چرده و شیرین لب است
چون شکلات است پدر سوخته

آب شود گر به دهانش بری
توت هرات است پدر سوخته

تا بتوانیش بگیر و بکن
صوم و صلات است پدر سوخته

می نرسد جز به فرومایگان
خمس و زکات است پدر سوخته

سخت بود ره به دلش یافتن
حصن کلات است پدرسوخته

تنگ دهان، موی میان، دل سیاه
عین دوات است پدر سوخته


شعر #آب_حیات (در وصف کون)
@irajmirrza
1.9K views13:20
باز کردن / نظر دهید
2022-03-04 20:03:07 به تخمم که غمت پایان ندارد
بکیرم که سرت سامان ندارد
بشاشم من به این دنیای کیری
که کیری تر ازاین امکان ندارد

#دوبیتی زیبا از ایرج میرزا
@irajmirrza
2.2K views17:03
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 19:01:10 ابليس شبي رفت به بالين جواني
آراسته با شكل مهيبي سر و بر را

گفتا كه:《 منم مرگ و اگر خواهي زنهار
بايد بگزيني تو يكي زين سه خطر را

يا آن پدر پير خودت را بكشي زار
يا بشكني از خواهر خود سينه و سر را

يا خود ز مي ناب كشي يك دو سه ساغر
تا آن كه بپوشم ز هلاك تو نظر را

لرزيد ازين بيم جوان بر خود و جا داشت
كز مرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را

گفتا: «پدر و خواهر من هر دو عزيزند
هرگز نكنم ترك ادب اين دو نفر را

ليكن چون به مي دفع شر از خويش توان كرد
مي نوشم و با وي بكنم چاره ي شر را 》

جامي دو بنوشيد و چو شد خيره ز مستي
هم خواهر خود را زد و هم كشت پدر را

اي كاش شود خشك بن تاك خداوند
زين مايه ي شر حفظ كند نوع بشر را

ایرج میرزا
@irajmirrza
2.1K views16:01
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 17:48:32 شبی در حوالی رود ارس !
جوان دختری را بکردم زپس!

شنیدم که میگفت در هر نفس
هنر نزد ایرانیان است و بس

@irajmirrza
2.2K views14:48
باز کردن / نظر دهید