Get Mystery Box with random crypto!

28 مرداد به مثابه 'جنگ گفتمان‌ها' فرهاد نوروزی @iranfarda | ایران فردا

28 مرداد به مثابه "جنگ گفتمان‌ها"

فرهاد نوروزی
@iranfardamag

شصت و نه سال از کودتا 28 مرداد 1332 گذشته و هر ساله بحث و اختلاف نظرها پیرامون آن از سر گرفته می شود. امروزه برخی از منتقدان جریان نهضت ملی بر مدافعان دولت مصدق به نرمی یا به درشتی، خرده می گیرند که :

دی بگذشت هر انچه حادثه بود
چه تفاوت خوب یا بد، کِه بود؟

اما خود آنان نیز گاه و بی گاه بر سر مسائل امروز سیاست ایران و صف بندی های گوناگونش، از 28 مرداد و مصدق با تعریض و کنایه سخن می گویند. براستی اگر 28 مرداد یک حادثه تاریخی بی اثر و کاملا منسوخ شده است، چرا خود آنان دلبخواه و گاه و بیگاه راوی آن می شوند؟

فارغ از دیدگاه و نحوه عمل منتقدین مصدق براستی چرا 28 مرداد هنوز به مثابه یک سوژه زنده در میدان سیاست ایران نه تنها نفس می کشد بلکه باعث صف بندی های متضاد علیه یکدیگر نیز می شود .

گاه تبار شناسی مخالفان امروزین نهضت ملی و دکتر مصدق، تا اندازه زیادی پاسخ را برای ما روشن می کند. امروز در مواجهه با مصدق و نهضت ملی به طور کلی با دو گروه عمده مواجه هستیم:

گروه اول هواداران سلطنت پهلوی که عینا راوی همان روایتی است که نظام پهلوی سال ها آن را روایت کرده و می کند .

گروه دوم طرفداران امروزی کاشانی و نواب صفوی.

اما بسیار خطاست اگر بپنداریم ضدیت و مصدق ستیزی ایشان فقط بر سر تعلق خاطرهای تاریخی ایشان به دربار پهلوی یا فداییان اسلام و...است.

این دو دسته علاوه بر این، یک دلیل مهم تر نیز برای مصدق ستیزی و تحریف 28 مرداد دارند و آن این است که مصدق نه فقط به عنوان یک شخص بلکه به عنوان یک گفتمان سیاسی_مدنی متفاوت از هر دو گروه، در تاریخ ایران ظهور و مسیری کاملا متضاد با این گروه ها برای جامعه ایرانی ترسیم کرده است؛ مسیری که در نزاع های میدان امروز سیاست ایران نیز با جدیت خود را نمایان کرده است.

سلطنت پهلوی با همه تلاشی که برای ساختن یک چهره مدرن از خود انجام داده بود، در بنیان خویش، همان ماهیت کلاسیک حکومت ارباب_رعیتی را قویا حفظ کرده بود و در یک مسیر پر تناقض، می کوشید تا هم مظاهر مدرن را بر رو بنای جامعه استوار کند و هم مفاهیم و بنیان های کلاسیک نظام ارباب رعیتی چند هزار ساله ایران را برای خویش حفظ کند. در واقع آنچه که امروز هواداران سلطنت پهلوی از آن به عنوان "پهلویسم" یاد کرده اند یک ارابه با چهار چرخ ناهمگون است که ناکارآمدی و واژگونی اش امری کاملا روشن بود.

اما هدفم از اشارت بدین نکات، شکافتن بیشتر منظورم از تفاوت مصدق با راه پهلوی و راه " روحانیت سیاسی" بود.

روحانیت سیاسی ای که در برابر مصدق ایستاد نیز گفتمان و مسیری را برای جامعه مطرح کرده بود که آن نیز تفاوت ماهوی عمیقی با مدل پهلوی نداشت. مدل ایشان نیز مفهوم "تکلیف" را بر "حق" و ایدئولوژی اتوپیایی دینی خاص خود را بر "منافع ملی" مقدم می دانست.

جدا از این دو دسته عمده گروه سومی نیز بوده که همانا پیروان ایرانی "اردوگاه سرخ" است که اصولا ملی گرایی مدنی مصدقی و قائلیت او به دموکراسی ملی و تکثر سیاسی، برایشان به مثابه خیانت مصدق به " خلق ِ محصور در مرزهای ملیت" تلقی می شد.

مصدق و گفتمانی که او در تاریخ ایران مطرح کرد ویژگی هایی دارد که دقیقا نقطه مقابل بنیان های عقیدتی این گروه هاست.
مصدق فرزند مشروطیت بود و در پای بندی به آرمان های انقلاب مشروطه مانند حاکمیت قانون و آزادی های سیاسی و فردی سر سختانه اصرار داشت. از دوران قاجار تا پیش از نخست وزیری هر منصبی را که پذیرفت، در نهایت وقتی با موانع فساد آفرین دستگاه روبرو می شد، راه کناره گیری را بر می‌گزید و از همرنگی با دستگاه فاسد دولتی موجود پرهیز می کرد. او سوای از یک سیاست مدار سابقه دار، یک " سیاست ورز" هم بود. نطق ها و منابع مکتوب بر جای مانده از او ، نوعی مانیفست یک گفتمان سیاسی نیز بود. پای‌بندی او بر مفهوم " حاکمیت دموکراتیک"، قانون و به ویژه بر دو مفهوم شهروند و استقلال، مصدق را به قول زنده یاد مهندس امیرانتظام ، از یک شخص تبدیل به یک مکتب فکری کرده بود.

جناح های دیروز و امروز مخالف مصدق، از لحاظ بنیان های عقیدتی تا اندازه زیادی درست نقطه مقابل مکتب مصدق بوده و هستند و جدای از مخالفت و دشمنی تاریخی با او، از لحاظ کنش سیاسی در ایران امروز هم به علت تضاد بنیادین باگفتمان مصدق، اگر هم بخواهند نمی توانند گفتمان مصدق را نادیده گرفته یا حتی با آن نوعی تفاهم کنند....


متن کامل :
https://bit.ly/3R2WGSR


#ایران_فردا
#ریشه‌های_مصدق‌ستیزی
#تقابل_گفتمان_مصدق_با_گفتمان_روحانیت_سیاسی
#تقابل_گفتمان_مصدق_با_گفتمان_اندیشه‌ی_سلطنت‌خواهی


https://t.me/iranfardamag