Get Mystery Box with random crypto!

جامعه‌شناسی

آدرس کانال: @iransociology
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 41.16K
توضیحات از کانال

🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.
💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما
📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology
بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 14

2023-04-15 15:42:59
فاشیسم و کمونیسم
فرانسوا فوره، ارنست نولته
مترجم: حمید هاشمی کهندانی
چاپ اول ۱۴۰۲ انتشارات کتابستان برخط

این کتاب گزارشی از گفتگوی دو مورخ برجسته‌ی جهان (فرانسوا فوره و ارنست نولته) در مورد یکی از جدی‌ترین موضوعات زمانه‌ی ما است؛ تاریخ فاشیسم و کمونیسم و حمله‌ی این دو مکتب به لیبرال دموکراسی. این دو نویسنده هر دو در باب این موضوع مطالبی تولید کرده‌اند و مواضع خود را در این زمینه توضیح داده‌اند. هر دو نویسنده مایل به طرح هم‌زمان مبحث فاشیسم و کمونیسم هستند؛ چرا این دو مکتب در این ترکیب در کنار هم قرار گرفته‌اند؟ به دو دلیل، یکی شباهت چشم‌گیری که باهم دارند و دیگری رابطه‌ای که میان این رژیم‌ها وجود داشت. این دو جنبش هر دو به لیبرال دموکراسی می‌تاختند و مفهوم واقعی تمامیت‌خواهی را به جهان نشان دادند. از سوی دیگر به‌رغم مخالف با یکدیگر، تا پایان عمرشان دائماً باهم در تعامل بودند، مخفیانه با یکدیگر در رقابت بودند، فعالانه باهم همکاری می‌کردند و در نهایت در جنگی همه‌جانبه با یکدیگر در تنازع بودند.

لینک کتاب

#معرفی_کتاب


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
2.2K viewsedited  12:42
باز کردن / نظر دهید
2023-04-14 10:55:58 تحولات مداخله گری در شکل دولت رفاه هیچ ربطی به کارل مارکس ندارد.

فارغ از خوبی/بدی مداخله گری معمولا برخی گروه های چپ و راست با دو هدف متضاد دولت رفاه مداخله گر در بازار را به مارکس نسبت می دهند که نادرست به نظر می رسد.
چپ مارکس را مسئول آن می داند تا به زعم خود برای او دستاورد مثبت دست و پا کند و راست بازاری برای اعلام بیزاری از دولت رفاه آن را به مارکس نسبت می دهد.
در حالی که ایده مارکس اصولا دولتی ندارد که بخواهد دولت رفاه باشد و اساسا امکان تغییر و اصلاحی برای سرمایه داری در نظر نمی گیرد که دولت رفاه آن را تغییر دهد و ذاتا انقلابی است نه رفرمیست و ناظر بر نابودی محتوم سرمایه داری است، پوپر به این نکته اشاره جالبی دارد:

غلط است که بگوییم مارکس حتی این نظام جـديـد، یعنی مداخله گری را نیز ( منتهی به اسم دیگر، یعنی سوسياليسم پیش بینی می کرد ) .
حقیقت این است که او از آنچه در پیش بود روحش خبر نداشت. چیزی که او «سوسیالیسم» می نامید، به هيچ يك از مداخله گری، حتی به صورت روسی آن شباهت نداشت، زیرا به عقیده وی، تحولات در شرف وقوع می بایست نفوذ دولت را، چه از نظر سیاسی و چه از جهت اقتصادی کاهش دهد حال آنکه مداخله گری همه جا دولت را صاحب نفوذتر کرده است.

جامعه باز و دشمنان آن، کارل پوپر

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
3.8K viewsedited  07:55
باز کردن / نظر دهید
2023-04-14 10:54:49

سرونامه
گاهنامه علمی‌تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
فراخوان ارسال مقاله، جستار و یادداشت

بازخوانی انتقادی علوم اجتماعی در ایران (۲)

«ویژه‌نامۀ بازخوانی انتقادی مطالعات توسعه در ایران»

محور اصلی:
بازخوانی انتقادی آثار و آراء صاحب‌نظران ایرانی دربارۀ توسعۀ ایران
و نقد نظریه‌پردازی نویسندگان ایرانی دربارۀ توسعه و توسعه‌نیافتگی در ایران

مهلت ارسال نوشتار: ۲۰ تیرماه ۱۴۰۲

ارسال نوشتار: sarvnamehkhu@gmail.com
ایمیل سردبیر: mostafaie.soren@gmail.com

#سرونامه
@sarvmagazin
3.2K views07:54
باز کردن / نظر دهید
2023-04-13 09:47:16 ایران در میان ۲۵ کشور برتر دارنده پژوهشگر بین‌المللی در آمریکا

تعداد دانشـجویان ایرانی در خارج از کشـور با افزایشی تقریبـا ۴ برابـری از ۱۷ هـزار و ۴۴۲ دانشـجو در سـال ۲۰۰۰ بـه ۶۶ هـزار و ۷۰۱ دانشـجو در سـال ۲۰۲۰ افزایـش یافتـه اسـت. همچنیـن رتبه دانشـجو فرسـتی کشـور از رتبه ۱۴ در سـال ۲۰۱۰ بـه رتبه ۱۷ در سـال ۲۰۲۰ تغییر یافته اسـت. از سوی دیگر، کمتریـن رتبـه دانشجوفرسـتی ایران بـا رتبه ۱۱ مربـوط به سـال ۲۰۱۲ بوده اسـت. اگرچه بخشـی از افزایـش جمعیت دانشـجویان ایرانی در خـارج از کشـور را می‌تـوان ناشـی از افزایـش میـل بـه تحصیـل در خـارج از کشـور و حضـور در دانشـگاه‌های معتبـر بین المللـی دانسـت امـا بخـش زیـادی از ایـن افزایـش جمعیـت را می‌تـوان بـه افزایـش فشـار‌های منفـی و واکنشـی به وضعیـت رو به افول کشـور طی یک دهـه گذشـته قلمـداد کـرد.


طـی سـال‌های اخیـر، در کنار عوامل فشـار کـه موجب تقویـت انگیزه هـای مهاجرت) از کانـال تحصیلی (در میـان دانشـجویان و فارغ التحصیلان دانشـگاهی شـده، بدتر شـدن شـرایط اقتصـادی به عنوان مانعـی بـرای مهاجرت تحصیلـی دانشـجویان ایرانی عمل کرده اسـت؛ مانعـی که در صـورت بهبود شـرایط می تواند دانشـجویان بیشـتری را بـه جمعیـت فعلی دانشـجویان ایرانـی در خـارج از کشـور اضافـه کند./ آنا

#رصدخانه_مهاجرت_ایران


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
5.6K views06:47
باز کردن / نظر دهید
2023-04-12 23:56:56 با خوش‌رقصی دیوانه‌اش کرده‌اید!

اعلیحضرت[پهلوی دوم] شروع کردند به فرمایشات حکیمانه که: «انقلابی که ما در ایران کردیم لنین در شوروی، مائو در چین و کاسترو در کوبا نکردند، در ایران ما زمین را به روستاییان دادیم، فئودال‌ها را خلع ید کردیم، بی‌آن‌که از دماغ کسی خون بیاید»، سپس رو کرد به دکتر [پرویز ناتل]خانلری که: «من شنیده‌ام شما علاوه بر استادی در زبان و ادبیات فارسی و فرهنگِ ایرانی صاحب نظریات و افکاری در زمینهٔ مسائل اجتماعی ایران هستید. به‌نظرِ شما نباید این افکار ما تئوریزه شود و در دانشگاه‌های ایران و جهان تدریس شود؟» دکتر خانلری درماند که چه بگوید، گفت: «به‌گمان این خدمتگزار این افکار باید در کمیته‌های تخصصی بررسی شود و صاحب‌نظران اقدام کنند.» ظاهراً اعلیحضرت از این حرف خوشش نیامد و رو کرد به من که: «آقای [دکتر محمود] صناعی من شنیده‌ام که شما علاوه بر دانش تخصصی خود، در دانشگاه لندن، شاگرد هارولد لسکی بوده‌اید. این‌کاری که ما در ایران کردیم، لنین در شوروی، مائو در چین، کاسترو در کوبا...به‌نظرِ شما نباید این افکار تئوریزه و تدریس شود؟» گفتم: «همانطور که آقای خانلری به عرض مبارک رساندند این افکار باید در کمیته‌های تخصصی بررسی شود و تصمیم گرفته شود.» شاه ظاهراً از این جواب‌ها خوشش نمی‌آمد. منتظر جواب مقدر و در انتظار تأیید و تکریم بود. نوبت که به دکتر باهری رسید، گفت: «چاکر از دوستان خود در عجبم که چرا فرمایشات مبارک را موکول به کمیته و کمیسیون می‌کنند. اَظهر مِن‌الشمس است که همهٔ نظریات اعلیحضرت هر‌چه زودتر باید به زبان‌های مختلف ترجمه شود و در دانشگاه‌های جهان تدریس شود.» اعلیحضرت از پاسخ باهری بسیار خوشحال و خشنود شد. با لبخند قهوه‌اش را نوشید و گفت: «بله، من هم این‌جور خیال می‌کنم. آقایان مرخص‌اند.»
موقع خروج از کاخ، باهری ملامت‌کنان به دکتر خانلری گفت: «مگر سرت به تنت سنگینی می‌کند؟ "باید بررسی شود" یعنی چه؟ باید همین جواب را می‌دادی که من دادم.» و پاسخ دکتر خانلری این بود که: «همین خوش‌رقصی‌ها را می‌کنید که دیوانه‌اش کرده‌اید!»

یادها و دیدارها
تالیف ایرج پارسی‌نژاد، چاپ اول، تهران؛ فرهنگ نشر نو، صص ۲۱۰-۲۱۱

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
4.5K views20:56
باز کردن / نظر دهید
2023-04-08 21:18:39
حقیقت اینست که امروزه ملت بی‌پشت و پناه و سرپرست است و کسی به فکر او نیست و از دو راه یکی را باید انتخاب کند. یا تا جان دارد رنج ببرد و جور آقابالاسرهایش را بکشد که به ریشش بخندند و یا اینکه علیرغم عقیده ناجیان فداکارش، ثابت بنماید که حق زندگی دارد.

اشک تمساح
#صادق_هدایت


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
4.1K viewsedited  18:18
باز کردن / نظر دهید
2023-04-06 23:42:14 درباره‌ی دروغی به نام «خودکشی»
#احسام_سلطانی

هر «کنش» در خود ابعادی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد. هیچ کنشی نیست که جامعه سهمی در آن نداشته باشد. در واقع جامعه در نگاه و عمل ما حضور دارد و به قول آدورنو خود را در روابط ما و وابستگی‌های متقابل ما ثبت می‌کند. بنابراین، عمل یا رفتار به تمامی فردی وجود ندارد و این افسانه‌ای بیش نیست. اما در نبود چنین فهمی و با تفسیرهای روانشناسانه از «کنش» و هر پدیده‌ی اجتماعی که اتفاقاً حرکتی در جهت خواست اغلب مستبدان هم هست، ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن امر نادیده گرفته می‌شود و بر خودآیینی و استقلال و متکی به خودبودن دروغین تأکید می‌شود. در این میان اما کسی نمی‌پرسد وقتی از «خود» حرف می‌زنید واقعاً از که حرف می‌زنید؟ خود یعنی چه؟ کدام انسان در نبود نیروهای اجتماعی، سنت، دیگری و ساختارهای اجتماعی قادر به عمل یا حتی نامیدن چیزی در جهان است؟
همه‌ی این‌ها را گفتم تا بگویم در واژه‌ی «خودکشی» یک دروغ بزرگ نهفته است. این واژه منکر امر اجتماعی است و کنش فرد را صرفاً به او نسبت می‌دهد. این واژه به ما دروغ می‌گوید. این واژه صرفاً یک بخش کنش را به ما نشان می‌دهد و آن بخش دیگر را که فرد آنچنان که باید قدرتی در مقابل آن ندارد، از چشم ما پنهان می‌کند. آن بخش پنهان ساختارهای اجتماعی موجود است که از طریق دولت، گروه‌های اجتماعی مختلف و اعمال روزانه‌ی ما بازتولید می‌شوند. حال فقط این دولت نیست که سهم مهمی در تصمیمات ما دارد. اطرافیان شما و مردم کوچه و خیابان در وجود شما زندگی می‌کنند، اصلاً بخشی از وجود شما هستند و چگونه می‌شود این وجود مملو از صدا را در لحظه‌ای که فرد به طور مثال تصمیمی می‌گیرد، از وجود او خالی کرد و او را با تصمیم‌اش تنها گذاشت؟
هر فرد در هر تصمیمی که می‌گیرد، اجتماعی در آن تصمیم وجود دارد و سهمی از آن دارد و واژه‌ی «خودکشی» این موضوع را از چشم ما پنهان نگه می‌دارد و تفسیرهای صرفاً روانشناسانه از کنش نیز با تکیه بر علم و دانش نه به حقیقت بلکه به دروغ و صاحبان قدرت خدمت می‌کند.
اگر قرار است روزی در این کشور بدون ترس و وحشت در کنار هم زندگی کنیم و هیچ‌کس به دلیل متفاوت بودن حذف نشود، باید هر یک مسئولیت خود را در مقابل تصمیمات و اعمال دیگری بپذیریم. قطعاً رژیم حاکم بیشترین سهم را دارد و مسئول است، در هر قتل و مرگی که رخ می‌دهد. اما ما چه؟ هیچ مسئولیتی نداریم؟ آیا با سکوت‌مان به تداوم جنایت کمک نکرده‌ایم؟ با سودجویی و منفعت‌طلبانه عمل کردن چه؟
هر کس می‌تواند بر اعمال روزانه‌ی خود تأمل کند و پاسخ این سوالات را به خود بدهد.


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
3.1K views20:42
باز کردن / نظر دهید
2023-04-06 08:20:25 سیاست رسمی: از توقیف تا پلمب
#فردین_علیخواه

چند روزی است که درباره دو کلمه «توقیف» و « پلمب» تأمل می کنم. در روزهای اخیر اینجا، آنجا و همه جا کلمه پلمب به چشم می خورد. ظاهرا هم اکنون پلمب آسان ترین راه حاکمیت برای حل مسائل جامعه شده است. البته با غیبت پژوهشگران اجتماعی و فرهنگی و متخصصان امر، انتظاری هم جز این نمی رود. در فرهنگ فارسی معین درباره کلمۀ پلمب آمده است: قطعۀ سرب یا موم آب شده ای که برای جلوگیری از دستکاری و سواستفاده به سر پاکت یا در مغازه یا خانه یا مکان دیگری مهر شود: مهر و موم. مجازا به معنی تعطیل کردن و بستن جایی است.

من فکر می کنم در عرصه فرهنگ و زندگی، حیات سیاست رسمی را، به ویژه پس از جنگ، می توان به دو دوره « توقیف» و «پلمب» تقسیم کرد. این دو کلمه از نظر تاریخی بسیار با اهمیت و نمادین اند. چه مبنای تحلیل مان حاکمیت باشد و چه جامعۀ ایرانی، این دو مرحله به لحاظ ماهیت و ویژگی، تفاوت های آشکاری با هم دارند که نیازمند بررسی های جامعه شناختی بیشتر است.

کلمه « توقیف» در سال های پس ازهزار و سیصد و هفتاد و شش، یعنی روی کار آمدن دولت اصلاحات محمد خاتمی در رسانه ها بسیار دیده یا شنیده می شد. در آن دوره، شماری از کتاب ها، مجلات و فیلم ها توقیف شدند. ولی «توقیف» غالبا متوجه روزنامه ها بود. در آن زمان برخی از مفسران از توقیف فله ای مطبوعات گفتند و نوشتند. سیاست« توقیف درمانی» در اصل متوجه اندیشه و تحلیل بود، متوجه ایده های جدیدی بود که در دل جامعه ای جریان داشت که اراده کرده بود حیات تازه ای پیدا کند. جامعه ای که شور و امید در جای جای آن موج می زد. رسانه هایی که محتوا تولید می کردند هدف اصلی سیاست « توقیف درمانی» قرار گرفتند. رسانه هایی نظیر کتاب، مجله و فیلم، که برای جامعه تشنۀ شکوفایی محتوا تولید می کردند. با این همه مطبوعات هدف اول و اصلی «توقیف» قرار گرفتند.

حالا اما، گویا سیاست رسمی وارد مرحله جدیدی شده است که می توان آنرا مرحله«پلمب» نامید. « پلمب» بیانگر «مرحله پسا-ایده» است. به نظر می رسد که در اینجا جامعه از ایده گذر کرده و به فاز کُنش رسیده است. مکانی که در آن رقصیده می شود پلمب می شود. مکانی که در آن موسیقی زنده پخش می شود پلمب می شود، مکانی که در آن زنان حجاب رسمی را ندارند پلمب می شود. و همچنان پلمب می شوند و این سیاست ادامه دارد.

با توجه به اینکه اغلب صاحبان مطبوعات در ایران پیوندی با حاکمیت داشته و دارند، سیاست «توقیف درمانی» غالبا در سطح قدرت و در سطح بازیگران میدان سیاست جریان داشت ولی پلمب نشانگر ارتباط و تماس مستقیم حاکمیت با خود زندگی روزمره است. حالا دیگر واسطه ها حذف شده اند و کنش و واکنش بین حاکمیت و مردم به شکلی مستقیم و بی واسطه جریان دارد. به همین دلیل است که بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که آنچه در ماههای گذشته در ایران جریان دارد، موضوع« زندگی» است. در سیاست پلمب درمانی نه یک مکان یا یک مغازه یا یک مرکز خرید، بلکه جریان زندگی و در برداشتی دیگر، زیست جهان پلمب می شود.

من فکر می کنم این دو کلمه در حیات تاریخی معاصر ایران بسیار اهمیت دارند. جامعه ایرانی وارد کُنش شده است. واسطه های بین حاکمیت و مردم که در یکی دو دهه قبل حضور داشتند، حذف شده اند. ایده ها اهمیت خود را از دست داده اند و حالا کتاب ها یا متن هایی بیشتر خوانده می شود که راههایی برای کنش را نشان دهند.

از خودم می پرسم حاکمیت پس از پلمب درمانی چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت؟ گمان جامعه شناختی من آن است که اگر اتفاق مفتضحانه ای نظیر آنچه در فروشگاه ماست فروشی شاندیز مشهد رخ داد تکرار شود، جامعه عصبانی، ناکام و محبت ندیدۀ ایران شرایط را برای حاکمیت بسیار سخت خواهد کرد چون جامعه به مرحله کنش رسیده است.

جامعه ایران به خوبی تفاوت بین امید و امید واهی را دریافته است. البته شرایط زمانی سخت تر و بغرنج تر می شود که حاکمیت نیز تصور کند نرمش، تجربه ای پیش از مرگ است.


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
6.4K views05:20
باز کردن / نظر دهید
2023-04-05 23:37:37
دولت‌ستیزی و نفرت از کارهای "دولتی" که از سویی ریشه در استبداد "دولت" و از سویی دیگر، عمیقاً ریشه در تلقی شیعه از "دولت" داشت، در فرهنگ ایران، آن اندازه قوام و دوام یافته بود که بقول علامه قزوینی، حتی روشنفکران عرف‌گرای قانون‌خواهی چون "تقی‌زاده" هم در دوره‌ای از زندگیشان دانسته یا نادانسته، "از دولت ایران مثل...یک لولو ترسیده و کناره" می‌گرفتند و تن به کارهای دولتی نمی‌دادند و چون "یک متدین وسواس" که هفت‌مرتبه دست را آب می‌کشد، در نپذیرفتن کارهای "دولتی" وسواس نشان می‌دادند.

ماشااله آجودانی


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
6.0K viewsedited  20:37
باز کردن / نظر دهید
2023-04-03 09:23:22 " برادران لیلا " و داستان توسعه نیافتگی ما
مهران صولتی


فیلم برادران لیلا ساخته سعید روستایی روایتی مجمل از فراز و فرود داستان توسعه در ایران محسوب می شود. فیلم قصه‌ی پر غصه‌ی خانواده اسماعیل جورابلو را به تصویر می کشد که تناقضات و مجادلات آن ها به اندازه داستان توسعه در ایران چشمگیر و پرتعداد است. برادران لیلا هر کدام؛ " به کاری مشغول اند که از بیکاری بدتر است". کنایه ای تلخ به سال ها تلاش برای توسعه یافتگی با احساس عمیق درجا زدن، قرار گرفتن روی تردمیلی که ما را به جلو نبرده است.

فیلم مذکور روایت زوال پدرسالاری هم هست. اسماعیل جورابلو در عین درماندگی می کوشد تا با اهمیت دادن به پسرزایی و انتخاب نام غلام برای نوه اش اقتدار خود را بر فرزندان حفظ کند ولی لیلا و برادران مدت هاست که بر او شوریده اند. همان پدر خودکامه ای که در جوانی از خواست فرزندان اش غافل مانده و اکنون در مواد مخدر غرقه است. نماد حکومت هایی که از لحظه توسعه غفلت کرده و اینک دچار استیصال در اداره عائله خود شده اند. وجه تراژیک داستان اما آن سیلی لیلا به سیمای پدری است که نه تنها با پیشرفت فرزندان همراه نشده بلکه تنها فرصت های تغییر را با خودسری از آن ها دریغ کرده است.

داستان توسعه در ایران از همان آغاز با تخیلات و توهمات نسبتی وثیق داشته است. از سودای واردات بوروکراسی غربی در دوره مشروطه تا ایستادن در آستانه دروازه تمدن بزرگ در عصر پهلوی، و شعار مدیریت جهان در دوران جمهوری اسلامی، همه و همه مصادیقی از شعارهای بی بنیاد و بی اعتنا به واقعیت ها بوده اند؛ مهم این بوده که در میان کشورهای جهان آبروداری کنیم! اسماعیل جورابلو هم با این که هرگز شمال نرفته بود همواره ادعا می کرد که همسفر بزرگ خاندان در سفرهای شمال بوده است؛ به قول لیلا؛" یک عمر سعی کردیم که توجه شان را بخریم ولی در نهایت ترحم شان را خریدیم"

اسماعیل جورابلو به شدت درگیر مناسبات قبیله ای و ارزش های نمادین آن است. گره خوردن مراسم ازدواج جوانان با درگذشت بزرگ فامیل، فرآیند گزینش بزرگ خاندان، بزرگی هدیه به مثابه معیار تشخص و پرهزینه بودن تخطی از معیارهای قبیله یا همان خاندان در زمره مهمترین ویژگی های این نظام روابط محسوب می شود. اگر چه ماهیت نظام قبیلگی به عنوان مانع توسعه یافتگی ایران هرگز از نگاه اندیشمندان دور نمانده است ولی توجه ویژه علی رضا قلی به فرهنگ غارتی- غنیمتی برخاسته از روابط قبیله ای از اهمیت زیادی برخوردار است.

توسعه نه یک فرآیند خطی، مستمر و بی عارضه بلکه مسیری پر پیچ و خم، همراه با فراز و فرود و توام با عوامل تعیین کننده و عوامل بازدارنده است. برخی از تناقضات و تعلقات و تعصبات می توانند جزء بازدارنده ها باشند و کلیت فرآیند را دچار کندی و مخاطره سازند. همان مولفه های فرهنگی که برای توسعه ترمز محسوب می شوند نه چراغ! در فیلم هم تصمیمات عقلانی لیلا جهت خروج خانواده از چرخه فقر و فلاکت، گهگاه به وسیله دسیسه پدر در مخفی کردن سند خانه، رفتار پیش بینی ناپذیر برادران در فروش مغازه، و توهم و تعلل آن ها در خرید سکه ها و مهاجرت ناگزیر منوچهر دچار چالش و ناکامی می شود.

نکته پایانی: فیلم برادران لیلا مشحون از مضامین سیاسی- اجتماعی است. روایتی از سرگذشت و سرنوشت لیلا به مثابه نمادی از یک کنش گر مرزی که به تغییر و پیشرفت می اندیشد ولی در میانه تعلقات قبیله ای پدر و توهمات برادران گرفتار آمده است. همان کنش گرانی که از زندگی و راحت خود گذشتند تا ثابت کنند که به روایت لیلا؛ " به جای کار باید کاری کرد". تا جمعی را از پراکندگی خارج ساخته و کنار هم گرد آورند. اینان با آموزه های روشنگرانه خود به سیمای خودکامگی سیلی نواختند ولی در نهایت نتوانستند ایران را به سوی توسعه یافتگی رهنمون شوند... لیلا هم نتوانست.

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
3.8K viewsedited  06:23
باز کردن / نظر دهید