⁦⁦مرکز هیپنوتیزم کابوک👁⁩

2022-06-15 17:02:50 پژوهشگری به نام ریچارد وایزمن دنبال این بود که ببیند چرا بعضی از آدم ها خوش شانس اند؟ اصلاً چیزی به اسم شانس وجود دارد؟ اگر بله چه کار کنیم که آدم خوش شانسی باشیم ؟
او سلسله پژوهش‌هایی را به کار انداخته و به چهار یافته رسیدکه موافق باشید مروری یا آنها داشته باشیم .
وایزمن برای اینکه ببیند شانس اتفاقی تصادفی است یا واقعاً تفاوت هایی وجود
دارد که باعث چنین نتایجی در زندگی آدم ها می شود یک مجموعه مصاحبه عمیق روی افرادی که خودشان را خوش شانس و بدشانس می دانستند انجام داد.
برای مدت زمان نسبتا طولانی انها را تحت نظر قرار داد. در این مطالعات که روی هزار نفر از افرادی که خودشان را خوش شانس و بدشانس می دانستند انجام گرفت نتیجه آن در
یک کتاب پرفروش به نام مطالعه علم ذهن‌های خوش شانس چاپ شد .
4 نتیجه جالب و قابل تامل به دست آمد. اول اینکه مشخص شد شانس نعمتی که به خاطر مسائل ماورای طبیعی وژنتیکی نصیب کسی بشود نیست بلکه بیشتر به انتخاب هایی
مربوط می‌شود که در طول زندگی داریم مثلاً در انتخاب خانه ،ماشین ،پارتنررشته حرفه و غیره دقت و بررسی وپرس و جوی لازم را نداریم و بعد می گوییم این هم شانس ما است. آدم های خوش شانس تعداد فرصت هاشون راتا حدممکن بالا میبرند و با آغوش باز از تجارب جدید استقبال می کنند آنها چیزهای مختلفی را امتحان میکنند و خودشان را در
تیررس موقعیت ها قرار می دهد و به جای نشستن و چک کردن روزمره‌ای فلان بلاگر بلند شوید به چهار تا از همکاران دایرکت بدهید و ایده هاتون را بگید .
سوم اینکه مشخص شد خوش شانس ها آدم های برون گرا و معاشرتی هستند.تعاملات اجتماعی خوبی دارند و سعی میکنند در ارتباط گرفتن با آدمهای مختلف در موقعیت های بیشتری توانمندی هاشون را نشان بدهند.
شانس سراغ کسی می رود که خودش را نشان بدهد با پنهان شدن کسی نمی‌تواند پیدایت کندو در نهایت اینکه مشخص شد آدم های خوش شانس تسلط زیادی روی هیجانات خودشان دارند آنها کمترعصبانی می‌شود بیشتر به ندای درونی شان گوش می دهند آنها قدرت بالایی برای تنظیم هیجاناتشان در مواجهه با امور مختلف دارند و از هیجانی عمل کردند در موقعیت های مختلف پرهیز می‌کند.
دست آخر وایزمن برای اینکه ببیندمیشود با تقویت این عوامل آدمهارا خوش شانس کرد یا نه مدرسه شانس را به راه انداخت که در آن آدم ها را مجبور می‌کند مثل خوش شانسها رفتار کنند نتیجه به دست آمده نشان داد که 80 درصدبدشانس ها هم شانس های بهتر پیدا کردند واتفاقات مهمی در زندگی شان افتاده بود. باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 16:51:29 باز کردن / نظر دهید

2022-06-13 20:46:06 دنیل لیبرمن روانپزشک و استاد دانشگاه جورج واشنگتن کتاب مشهور و خواندنی دارد به نام دوپامین مولکولی با خواص شگفت انگیز است که در بخشی از کتاب می پرسد چرا آن شور و حرارت و گرمی و علاقه و عشقی که اوایل رابطه داریم با گذر زمان سست می‌شود و رنگ میبازدو جواب جواب میدهد.
مغز در طول تکامل طوری شکل گرفته که شیفته و عاشق امور غیر منتظره و کنجکاو و چشم به راه اتفاقات مهیج آینده است آینده ای که آبستن رویداد های هیجان انگیز است و با هربار کشف و فهم یک ماجرای جدید، کلی دوپامین ترشح می کند.
از دید دوپامین داشتن مهم نیست به دست آوردن مهم است
اگر مثل اواره زیر یک پل زندگی می کنی دوپامین کاری می‌کند که هوس داشتن یک خیمه به سرتان بزند اما اگر در گران ترین عمارت جهان زندگی می کنید دوپامین کاری می‌کند که آرزو کنید قصر روی ماه داشته باشید.
دوپامین استانداردی برای خوبی ندارد و دنبال رسیدن به هیچ خط پایانی نیست مدارهای دوپامینی مغز را فقط با احتمال بروز پیشامد های جدید مهیج و دلپذیر میتوان تحریک کرد.
حتی اگر اوضاع فعلی خوب بر وفق مراد باشد دوپامین شعار بیشتر را سر می دهد اما وقتی همه چیز عادی و روزمره و عادی از هیجان می شود.
مغز به مسائل جدیدتر گرایش پیدا می کند. اصطلاحا بی کارش بزاری سر کارت میزارد.
با توجه به این جریان می‌شود گفت رابطه ای محکوم به شکستگی در مسیر حرکت و یکنواختی و روزمرگی قرار گرفته طرفین اهداف جدید و مشترکی ندارند و در یک مسیر روتین و تکراری افتادند و حرف جدید کار جدید برنامه جدید مشترکی برای خودشان تعریف نکرده آند و هرکسی هیجانات و امور لذت بخش فردی زندگی خودش رفته است یکی از کارش یکی از خانواده اش یکی از دوستانش یکی از اتفاقات مربوط به حوزه علاقه فردیش و دیگری و غیره دوپامین لازم را میگیرد.
در نهایت این روزمرگی و یکنواختی و تعریف نکردن اهداف و علاقه مشترک و جدید دو نفره مثل آب راکده و کشتی زندگی مشترک را به گل می نشاند طرفین روز به روز از هم دور و دورتر میکند باز کردن / نظر دهید

2022-06-13 20:41:56 باز کردن / نظر دهید

2022-06-11 14:52:19 در ذهن تمام افراد پرونده‌ هایی وجود دارد و یکی از این پرونده ‌ها در مورد پول و ثروت است که فرق ذهن فقیر و ثروتمند اینجا مشخص می‌شود!
هدفی را برای رسیدن به ثروت تعیین می ‌کنید، فرکانس این تفکر به کائنات ارسال می‌شود و شما در مدار جذب ثروت قرار می‌گیرید، بعد از مدتی افکار منفی وارد ذهن شما می‌شوند،اگر تسلیم شوید یعنی ذهن شما برای رسیدن به این هدف ضعیف است.
با زبان عامیانه بگوییم: این فرکانس‌ها کائنات را گیج می‌کند و پول از شما دور و دورتر می‌شود.
در مقابل افراد ثروتمند می گویند: "درست است که این راه سخت است اما من لایق بدست آوردن پول‌های زیاد و کسب حلال هستم و هر روز بر سرمایه‌های خودم اضافه خواهم کرد، من خوشبختم و تمام کائنات تحت فرمان من است".
چند مزیت از مزایای منحصر بفرد خودهیپنوتیزم برای افزایش ثروت:
در دنیای شلوغ تجارت مالی متمرکز میشوید!امواج بازار را به سهولت دریافت و تحلیل نموده و بر آن سوار میشوید!هر روز معاملاتی را با دید تازه و مثبت شروع می کنید! اغلب مغز ما در حالت ناخودآگاه اجرا می شود و بواسطه ی فایل خودهیپنوتیزم میتوانید ضمیر یا ذهن ناخودآگاه خود را برنامه ریزی کنید تا در سخت ترین شرایط بحرانی و رکود بهترین تصمیمات مالی را برای خود و خانواده تان داشته باشید.
برای پولساز بودن باید ذهنتان پولسازی را آموخته باشدبا استفاده از قدرت هیپنوتیزم مغناطیس جاذب ثروت خود را فعال و سیال نمایید، تا تجربه ی زندگی با کمترین تنش و تشویش ذهنی محیطی را داشته باشید.
با تکرار و تمرین منظم این محصول به رموز خاموش در فرا روان پی خواهید برد. باز کردن / نظر دهید

2022-06-11 14:50:19 باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 17:14:12 تلقین پذیری در شخص هیپنوتیزم شده به منتهی درجه می رسد مثلاً اگر آتش سیگار را به دست شخصی بچسبانیم و به او تلقین کنیم که آتش سیگار دست تو را نمی سوزاند این تلقین اثر نکرده و دست تلقین شونده می سوزد .
ولی اگر همین شخص را نخست هیپنوتیزم کنیم و در حالت خواب مصنوعی آتش سیگار را به پشت دستش بچسبانید و به اوتلقین کنیم که آیا دست می سوزد ، می گوید نه خیر دست
من نمی سوزد .
این تلقین را من چند مرتبه آزمایش کردم .آتش سیگار را به پشت دست سوژه چسبانده ولی سوژه احساس سوزش نمی کند گرچه پوست دست می سوزد ولی احساس درد نمی کند .
پل ژاکو روانشناس فرانسوی می گوید اگر
به دست سوژه در حال هیپنوتیزم یک لیوان آب نمک داده شود و تلقین شود که این گیلاس مشروب است سوژه آب نمک بسیار شور را به جای مشروب میخورد.
اگر در همان حال هیپنوتیزم از سوژه سوال شود چه نوشیدی؟ خواهد گفت که مشروب نوشیدم .
تلقین پذیری سوژه در حال هیپنوتیزم 100 درصد می شودیعنی می توان گفت اگر هر تلقین را به سوژه بنماییم قبول خواهد کرد.
بادام تلخ را می توان به سوژه داد و تلقین ‌کرد که شکلات شیرینی است .
به سوژه می توان تلقین کرد که گرسنه و مشغول خوردن چلو کباب است و سوژه در این حالت دست های خود را مانند حالتی که قاشق وچنگال در دست دارد حرکت داده و دهانش را برای خوردن باز می‌کند .
می‌توان به سوژه گفت چشم‌هایش را باز کند و تلقین نمود که با چشم باز نمی بیند.
می‌توان به سوژه تلقی کرد که گربه یا خروس شده در این هنگام صدای گربه و خروس تقلید خواهد کرد .
به کمک هیپنوتیزم می توان دارو های تلخ را به جای شربت و لیوان آب شور را به جای مشروب به خواب رو خوراند .
اشخاص استعداد های مختلفی برای تلقین پذیری دارند عشق و محبت میزان تلقین پذیری را زیاد میکند .
فال و پیشگویی باتلقین رابطه بسیار نزدیک دارد .
با جمع بودن شرایطی با ایجاد تمرکز فکر می توان تلقین پذیری را زیاد کرد و در حال هیپنوز تغییر پذیری به درجه اعلا می رسد. باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 17:08:29 باز کردن / نظر دهید

2022-06-06 17:00:11 تلقین پذیری یک عامل درونی روانی مغزی و عصبی است و ارتباطی به جسم ندارد چه بسا اشخاص ورزشکار و قهرمانان بزرگ بکس ،کشتی، فوتبال ممکن است خیلی حساس و تلقین پذیر باشند و به عکس اشخاص ضعیف و لاغر تحت تاثیر تلقین قرار نگیرند.
همینطور اشخاص تحصیل کرده و باسواد. ممکن است ساختمان عصبی برخی از اشخاص تحصیلکرده طوری باشد که قابلیت تغییرپذیری زیادتری داشته باشد ولی فرد تحصیل‌کرده دیگری استعداد تلقین پذیری نداشته باشد .
ولی یک نکته مهم وجود دارد که تلقین بایستی نسبت به میزان معلومات و عقاید اشخاص انتخاب و به کار برده شود.
نباید فراموش کرد که برخی از بیماران روانی نیز میزان تلقین پذیری شان به علت بیماری روانی زیادمی‌شود .
از جمله بیماران هیستریک و عصبانی ممکن است خیلی زیاد تلقین پذیر باشند در نتیجه دست به خودکشی و آدم کشی یا دست به کارهای دیگر بزند.
به همین دلیل اکثراً بلکه تمام بیماران هیستریک خیلی زود هیپنوتیزم می شوند .
به همین دلیل شارکو یکی از روانپزشکان بزرگ هیپنوتیزم را نوعی هیستری می دانست.
استعداد بیهوش شدن افراد متفاوت است شما از هر دکتر متخصص بیهوشی سوال کنید که آیااستعداد اشخاص برای بیهوش شدن همه به یک اندازه است یا خیر .به شما پاسخ خواهد داد که استعداد همه اشخاص برای بیهوشی به یک اندازه نیست بلکه متفاوت است.
برخی اشخاص هستند که با مقداری کمی داروی بیهوشی و با شمارش تا عدد 20 می شود و برخی اشخاص دیگر باتزریق سی سی ها دارو و شمارش بیهوش نمیشود.
بنابراین همان طور که استعداد بیهوشی در اشخاص متفاوت استعداد تلقین پذیری و به طریق استعداد هیپنوتیزم شدن هم در اشخاص متفاوت است.
برخی خیلی زود و برخی خیلی دیر و شاید روزها و هفته ها طول بکشد هیپنوتیزم می شوند.
پس نتیجه میگیریم تلقین پذیری عبارتند از قابلیت قبول افکار تلقین شده .
قابلیت تلقین پذیری در همه یکنواخت نیست .در افراد متفاوت است قابلیت تلقین پذیری بستگی به ساختمان مغزی وعصبی دارد نه ساختمان جسمی و نیروی بدنی اشخاص نوع به کار بردن تلقین نسبت به میزان تحصیلات و میزان درک و فهم واستنباط اشخاص باید فرق داشته باشد.
زیرا تلقین پذیری در فرد با نیروی منطق و استدلال رابطه معکوس ولی با نیروی عواطف و تخیل فرد رابطه مستقیم دارد.
استقلال فکری فرد میان جمع کمتر و استعداد تلقین پذیری آن در آن میان بیشتر می‌شود .
عوامل و جملات ورویدادها اثر متفاوتی در تلقین پذیری دارند به این معنی که ممکن است فردی در مقابل جمله یا رویداد به خصوصی تحت تاثیر و تلقین قرار گیرد ولی فرد دیگری در مقابل همان جمله قرار نگیرد باز کردن / نظر دهید

2022-06-06 16:58:33 باز کردن / نظر دهید