2024-01-08 02:23:48
انقلاب "زن‌زندگی‌آزادی"
و "فتنهٔ انتخابات"
کلمه - عبدالله ناصری
میخائیل میلنچینکو نویسنده و محقق روسی، با بررسی اسناد مکتوب، گزارش‌ها و پرونده‌های قضایی مردم شوروی، چند هزار لطیفه‌ی سیاسی را گردآوری و دستهبندی و سپس آن را تحت عنوان «لطیفه‌های دوران شوروی» منتشر کرده است.
ارزش خواندن دارد؛ در یکی از لطیفه‌ها که روح استبداد مطلق حاکمان شوروی را نشان می‌دهد می‌نویسد: ”در روز انتخابات روی برگه‌های رأی، نام افرادی پیشتر نوشته شده و فقط مردم آنها را داخل صندوق می‌اندازند. روز انتخابات یکی برگه را باز کرده و می‌بیند. مسئول صندوق از او می‌پرسد چه می‌کنی؟ رأی دهنده پاسخ می‌دهد: «می‌خواهم بدانم به که رأی داده‌ام». انتخابات‌چی می‌گوید: «مگر نمی‌دانی انتخابات محرمانه است؟!». یا در ظریفهٔ دیگری می‌نویسد: «مردم‌سالاری وقتی است که رأی همهٔ مردم جداگانه “نه” است ولی هنگام انتخاب همه “آری” را برمی‌گزینند».
در واقعیت امر، مردم استبدادزدهٔ شوروی از سر ترس، منصوبان لنین و استالین را انتخاب می‌کنند. در جمهوری اسلامی ایران هم رهبر، شبیه همین قالب، مردم را می ترساند و می‌گوید: «مصونیّت کشور، وابسته به حضور مردم است؛ کم شدن فشارهای دشمنان، وابسته به حضور مردم است، وابسته به اتّحاد و انسجام مردم با نظام و با دستگاه جمهوری اسلامی و حسّ اعتماد متقابل بین مردم و مسئولین است». یا در سخن دیگر: «در نظام اسلامی کار دست مردم است، انتخاب در اختیار مردم است، و محور و مدار کارها هم اسلام عزیز است؛ مردم‌سالاری اسلامی (همان مردم‌سالاری شورویایی)» رهبر‌می داند که اکثریت (بیش از ۸۰٪) مردم ایران که امروز دیگر در قالب انقلاب مهسا تعریف شده‌اند ضمن باور به اسلام معیار و اصلی نه اسلام تاریخی، به دنبال سربلندی “ایران جغرافیایی” هستند، جغرافیای کم‌نظیری که به خاطر بی‌تدبیری و لجاجت سپاه و فرماندهٔ اعلایش سیاه و تباه شده است.
پیشتر و در کنفرانس “برای نجات ایران" نوشته بودم که “از این پس باید نگرانی اول (پس از حجاب اجباری که موفق شد) انقلاب “زن، زندگی، آزادی” نجات سرزمین ایران باشد و برای تحقق این دغدغه باید هوشیار بود و اجازه نداد همان بیست‌درصد اقلیت که متشکل از دو بلوک “ولایت‌طلب” و “سلطنت‌طلب” است تحت تأثیر “فریب” و “دروغ" حکومت قرار گیرد. علت آن که این دو بلوک را هم‌جهت می‌نامم از آن رو است که هر دو یکسان پارازیت انقلاب کنونی ملت ایران هستند. هر دو، یکی با مدیریت خامنه‌ای‌ها (علی و مجتبی) و دیگری با مدیریت رضا پهلوی دروغ می‌گویند.
اولی “انتخابات با کودتا” را دنبال می‌کند تا بماند و دومی خشونت‌طلبی را تا برگردد. نکته مهم دیگر در “فتنهٔ انتخابات”، رفتار اصلاح‌طلبان صادق و دلسوز سرزمین است. (رفتار اصلاح‌طلب یار غار رهبر که معلوم است) نگارنده اطمینان دارد که رهبر (گفتمانی و نه تشکیلاتی) جبههٔ اصلاحات یعنی آقای محمد خاتمی رفتار “اکثریت‌محور” را از خود نشان
خواهد داد مانند رهبران جنبش سبز که به احتمال زیاد از کاربرد واژه “تحریم” ابا نخواهند داشت.
دقت کنیم همانطور که دروغ “حرام شرعی و اخلاقی” است، همراهی با وعده دروغ و فریب هم حرام است. افکار عمومی و کنش‌گران در طول انقلاب “زن، زندگی، آزادی” همانطور که پذیرفتند از واژه “برانداز” نهراسند اکنون قبول دارند آن چه در اسفند برگزار می‌شود شکل نرمی از کودتای انتخاباتی (۸۸) است به نام “فتنهٔ انتخابات” که بزرگترین وظیفهٔ “انسان ایرانی” تحریم آن است. تردیدداران بدانند مشارکت به هر شکل در این فتنه، انگشت زدن در خون مهسا و کیان است.
@kaleme
13.5K viewsedited 23:23
س
