2023-04-19 16:51:25
« وجود » به هیچ چیز محتاج نیست و همهیِ عینیتها محتاج به اویند، زیرا ورای او چیزی نیست! به گفته مایستر اکهارت خدا « وجود» است! خدا یعنی آغاز و اصل و پایان همه چیز! ابن عربی نیز میگوید خدا عین وجود است و چیزی دیگر نیست!
پس تحقق وجود دیگری در کنار او محال است یعنی او یکتا وجود است و غیر او عدم است! ابن عربی تمثیلی از وحدت وجود ذکر میکند و آن اینکه وجود همچون دایرهای است که خطی موهوم آن را به دو قوس تقسیم کرده! این عالم همان خط است و بالاترین درجه عرفان این است که عارف این خط را موهوم بداند یعنی اصلاً آن را نبیند وقتی این خط رفع شد، غیر از دایره چیزی نمیماند و این یعنی فانی شدن و از بین رفتن عالم در وجود حق!
این فرمول را در نظر بگیرید که: همه چیز بعلاوه خدا چیزی بیشتر از خدا به تنهایی نیست! اگر کسی خدا را همراه با تمام چیزهای دیگر داشته باشد بیشتر از زمانی که فقط خدا را داشت نخواهد بود!
مایستر اکهارت میگوید: همه مخلوقات عدم محض اند! نمیگویم که بیاهمیت یا صرفاً چیز حقیری هستند نه آنها عدم محضاند! چیزی که وجود ندارد معدوم است! مخلوقات اصلاً وجود ندارند زیرا وجودشان به حضور خدا بسته است! اگر خدا یک لحظه از مخلوقات روی برمی تافت آنها به عدم محض تبدیل میشدند! مخلوق از جانب خود هیچ ندارد و از جانب علتش همهچیز دارد!
پس باید گفت که این خداست که بهصورت عالم تجلی کرده است! لذا چیزی که معلوم عارف است جز « وجود خدا» نیست! به گفته ابن عربی: اگر اهل خرد باشی، هیچ چیز با وهم یا عقل یا حس جز « وجود خدا» که ما بدو مستندیم درک نمیشود!
از آنچه گذشت جز این نمیتوان نتیجه گرفت که وجود عالم همان وجود حق است
خدا نامحدود است و نامحدود جا برای چیز دیگری نمیگذارد!
نکاتی از ابن_عربی و مایستر اکهارت
از کتاب هستی و عشق و نیستی
مقالاتی از دکتر قاسم کاکایی
26.3K views13:51