Get Mystery Box with random crypto!

کارگاه همیاران لاهوت

آدرس کانال: @kargahehamyaran
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 41.05K
توضیحات از کانال

این کانال صرفاً به منظور اطلاع رسانی اخبار و مطالب مرتبط با کارگاه همیاران ایجاد شده است!

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 14

2023-04-28 10:16:47

بدانید که؛ افکار و احساساتی را که خود ما، با واکنش نشان دادن باعث بوجود آمدن آنها می شویم، انسان های دیگر را تحت تاثیر قرار می دهند و همچنین بر روی طبیعت و نسل‌های آینده نیز اثر می گذارند! زیرا در این بُعد از زندگی ( تکانه ها و برانگیختگی ها ) هیچ زمانی وجود ندارد!
همه چیز همزمان در دسترس است!
این بستر و صفحه محفوظ اطلاعاتِ آن با واکنش نشان دادن، هر لحظه توسط ما فشرده تر و فشرده تر می گردد و همچنین این قابلیت هست که مرتبا بازخوانی شود!

و هر چقدر ما با اصول این محیط غول آسای اطلاعاتی بی مسئولیت تر برخورد کنیم برای بشریت بیشتر مشکل فراهم خواهیم کرد!

به یاد داشته باشیم که قدرت عظیم ما در آرامش ما
نهفته است، هرگز این را فراموش نکنید!

لاجرم بهتر است هر اتفاقی که می افتد را بپذیرید، یاد بگیرید که واکنش نشان ندهید، بگذارید هر چه ممکن است بیاید، مهم این است که واکنش نشان ندهید و برنده شوید!

اما اگر واکنش داشته باشید و برنده شوید، باید همان را بارها و بارها در زندگی تجربه کنید و از سر بگذرانید! بارها و بارها و بارها!

زیرا شما انرژی خاصی را به حرکت در می آورید! بنابر این بشدت ضروری است که واکنش نشان ندهید، طبیعتا از آن موقعیت فراتر می روید!

با هشیار بودن بر فعل و انفعالات، به طور معمول جاری بودن و نبودِ مقاومت رخ می نماید و به سادگی، انرژی از آن مرحله فراتر می رود، مقاومت باعث ایجاد درگیری و ایجاد امواج و فرکانس های خاص می شود! فرقی نمی کند که شرایط چگونه باشد این موضوع در همه جا و هر موقعیتی برای هر کسی صادق است!

25.0K viewsedited  07:16
باز کردن / نظر دهید
2023-04-21 08:37:25

‍ میدانی عید فطر چیست؟! عید به "فطرت" رسیدن است. تلاقیِ تو با سِرشت خویش است. شُهود خودِ متعالی است. یک ملاقات مقدس. یک نکاح درونی. رسیدن به سرچشمۀ خویش... و این جشن دارد. به واقع بزرگترین جشنی که سالک میتواند به آن ورود یابد، همین است. این اوج زندگی است. اصل بیداری از اینجا نشأت میگیرد. و این مادر همه ی جشن هاست. هر جشن دیگری حیات خود را از این جشن گرفته است. زیرا اینجا "فاطِرُ السَّمواتِ وَ الأرضِ" دست اندر کار است. "فِطرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها" متجلّی است. اینجا ذات تو نهفته است. وجودِ تو از اینجا سر برآورده است. تو یک ماه تمام، پرده های غفلت را کنار زدی، غبارها را روفتی، خواهش ها را زدودی، توجه از این و آن گرفتی، تسلیم نیاز بدن نشدی، به هوا و هوس، نه گفتی، از جلوه آرایی ها گذشتی، وجود خود را آنقدر خالی نگاه داشتی تا ببینی در آن اعماق چیست، تا مرواریدِ صدفِ خویش را معرفت یابی. تا فطرت خویش ببینی و دریابی که سرشتِ تو الهی است. یگانه است. همان "فطرت الله" است. میدانی این آیه به چه اشاره دارد؟! این نصِ شریف، صریحاً میگوید که فطرت تو با فطرت خدا یکی است. یک منشأ است. خداوند، تو را از فطرت خویش سرشته است. در این فطرت دوگانگی راه ندارد. بیگانگی راه ندارد. چندگانگی راه ندارد. و نیل به چنین کیفیتی است که جشن دارد. که عید دارد. که باید عید گرفت. و نشانه ی بارز نائل شدن به فطرت، آن است که خودت شده ای، دیگر تصنعی نیستی، زیرا همه ی من های دروغین کنار رفته اند.
حال ببين آیا به فطرتت نائل شده ای که اکنون خود را مهیای جشن میکنی؟! آیا آن را ملاقات کرده ای، که جملات پر طمطراقِ تبریک گونه را به این و آن ارسال میکنی؟! یا این نیز از سر عادت و شرطی شدگی است. ای دوست سالک، تا فطرتت را ملاقات نکنی، تا به سرشت الهی خویش آگاه نگردی، به حقیقتِ عید فطر وارد نگشته ای! عید فطر، جشن وصل درون است. جشن رسیدن به خویشتن خویش است. جشن ملاقات با سرچشمه است. جشن نیل به خود متعالی است. و اگر رسیدی، پس برکت باد تو را و همۀ سالکان را. و این وصل نوش جانتان باد!


ریاعی

26.4K viewsedited  05:37
باز کردن / نظر دهید
2023-04-19 16:51:25

« وجود » به هیچ‌ چیز محتاج نیست و همه‌یِ عینیت‌ها محتاج به اویند، زیرا ورای او چیزی نیست! به گفته مایستر اکهارت خدا « وجود» است! خدا یعنی آغاز و اصل و پایان همه ‌چیز! ابن عربی نیز می‌گوید خدا عین وجود است و چیزی دیگر نیست!

پس تحقق وجود دیگری در کنار او محال است یعنی او یکتا وجود است و غیر او عدم است! ابن عربی تمثیلی از وحدت وجود ذکر می‌کند و آن اینکه وجود همچون دایره‌ای است که خطی موهوم آن را به دو قوس تقسیم کرده! این عالم همان خط است و بالاترین درجه عرفان این است که عارف این خط را موهوم بداند یعنی اصلاً آن را نبیند وقتی این خط رفع شد، غیر از دایره چیزی نمی‌ماند و این یعنی فانی شدن و از بین رفتن عالم در وجود حق!

این فرمول را در نظر بگیرید که: همه‌ چیز بعلاوه خدا چیزی بیشتر از خدا به ‌تنهایی نیست! اگر کسی خدا را همراه با تمام چیزهای دیگر داشته باشد بیشتر از زمانی که فقط خدا را داشت نخواهد بود!

مایستر اکهارت می‌گوید: همه مخلوقات عدم محض اند! نمی‌گویم که بی‌اهمیت یا صرفاً چیز حقیری هستند نه آنها عدم محض‌اند! چیزی که وجود ندارد معدوم است! مخلوقات اصلاً وجود ندارند زیرا وجودشان به حضور خدا بسته است! اگر خدا یک ‌لحظه از مخلوقات روی برمی ‌تافت آنها به عدم محض تبدیل می‌شدند! مخلوق از جانب خود هیچ ندارد و از جانب علتش همه‌چیز دارد!

پس باید گفت که این خداست که به‌صورت عالم تجلی کرده است! لذا چیزی که معلوم عارف است جز « وجود خدا» نیست! به گفته ابن عربی: اگر اهل خرد باشی، هیچ ‌چیز با وهم یا عقل یا حس جز « وجود خدا» که ما بدو مستندیم درک نمی‌شود!

از آنچه گذشت جز این نمی‌توان نتیجه گرفت که وجود عالم همان وجود حق است
خدا نامحدود است و نامحدود جا برای چیز دیگری نمی‌گذارد!

نکاتی از ابن_عربی و مایستر اکهارت
از کتاب هستی و عشق و نیستی
مقالاتی از دکتر قاسم کاکایی

26.3K views13:51
باز کردن / نظر دهید
2023-04-15 15:28:31

تنها تفاوت یک فرزانه با کسی که با بدن و ذهن و احساساتش هم هویت است در این است که؛ او می داند در یک بازی و سرگرمی در یک رویا مشغول ایفای نقش است! حال در این رویا ممکن است نقش یک میلیاردر یا یک قاتل را بازی کند که با مجازات اعدام روبروست! فرزانه ی با تجربه، می داند که خواب ها همه یکسان اند، چرا که در خواب و رویای شب قبل پادشاه بودن یا یک انسان غمگین بودن بر شخص ِ بیدار تاثیری ندارد!

همچنین او یقین دارد که این زندگی یک سرگرمی و بازی است و از آن کاملا آگاه است! می بیند که همه چیز در حال تغییر است و اگر درگیر رویا شود و فراموش کند که خواب می‌بینید، در رویا یا خواب گُم می شود! به همین جهت او هشیارانه همه چیز را در کنترل دارد، هیچ برانگیختگی یا واکنشی از خود نشان نمی دهد!

او می داند که اگر واکنشی به رویا نشان دهد بخشی از رویا خواهد شد و فراموش می کند که خواب می بیند، اما فرزانه ای که در این رویا بیدار شده و بی اعتبار بودنِ ساختار شخصیتی و خواهش های مرکب تن و احساسات لجام گسیخته را شاهد است، نسبت به بازی و سرگرمی بی واکنش است!

فرزانه با اینکه در آرامش و امنیت و حالِ خوش فطری و ذاتی، لحظاتش را سپری می کند، همچنان شکارچی هر چیزی است که در درون و بیرون بر صفحه نمایشگرِ ذهن ظاهر می شود و تا محو کاملِ خود یا من، شعله ی عدم رضایتش را روشن نگه می دارد!

10.1K views12:28
باز کردن / نظر دهید
2023-04-09 17:05:38


سجده نتوان کرد بر آب حیات
تا نیابم زین تن خاکی نجات

مولوی

خواهان سعادت و نیک بختی در زندگی هستی؟ باید متوجه نیاز های کالبد فیزیکی یا بدن باشی! بدن تو مرکبِ زمینی توست، حیوانی است و نیازهای طبیعی خودش را دارد!
به حضور و یگانگی و بی خویشتنی نخواهی رسید تا با نیازهای مرکبِ تن ات هم هویت می شوی!
با هم هویت نشدنِ با بدن، گذشتن از نیازهای شهوانی آسانتر می گردد!
برای رهایی از فشارهای کالبد فیزیکی باید ذهن ناخودآگاه جمعی را نیز شناخت! تمایلاتی که کاملا حیوانی است حد و مرزی ندارد!
با تغدیه ی نامناسبِ بدن و زیاده خواهی های نفْس یا خود، هشیاری با پراکندگی و فشارِ شهوات روبرو می شود و کاملا ضعیف و ناتوان می گردد!

با مراقبت از هم هویتی با نیازهای کالبد فیزیکی (مجموعه شهوات) زندگی سرشار از آب حیات و سعادتمندی و عاقبت به نور شدن را می توان تجربه کرد!

مولوی نازنین دریافته که هشیاری با پراکندگی و هم هویتی با نیازهای نفسانی، محو میگردد و ذهن اسیر نیاز های مرکبِ تن می شود، در واقع او می گوید که از تسلط و حاکمیت نفْس و نیاز های آن باید خلاص شد تا به چشمه ی آب حیات یا زندگیِ با حضور و یگانگیِ جاودانه رسید!

28.7K viewsedited  14:05
باز کردن / نظر دهید
2023-04-05 17:38:23


هشیاری یا آگاه بودن از فعل و انفعالاتِ ذهن، آزادیِ بدون قید و شرط ایجاد می کند!

شاید هنوز به اتفاقی که در گذشته رُخ داده فکر می‌کنی؟! می بینی که از آن یک داستانِ خاص ساختی و اکثر اوقات برای فرارِ از آن، به این و آن پناه میبری!

راه رهایی از گذشته و داستانسرایی های خود، دیدنْ و آگاه شدن از این است که؛ ( این ماجراها را چه کسی می‌بیند و تجربه می کند )؟!

و بعد؛ این لحظه را همانطور که هست پذیرا باش، انگار که خودت دقیقا اینگونه انتخابش کرده ای!

بعد از چنین دیدن و پذیرشی است که تغییرات بنیادی را شاهد خواهی شد و گشایش های رهایی بخشی را تجربه خواهی کرد!

9.6K views14:38
باز کردن / نظر دهید
2023-03-31 10:48:00


گر در ره کعبه میدوانی ما را
گر بر در دیر می نشانی ما را
اینها همگی لازمه ی هستی ماست
خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را

ابوسعید ابوالخیر

نازنین؛ تصوّرِ ناکافی بودن ماده‌ی تشکیل دهنده‌ی وابستگی‌ است، و هر گونه تعلق و وابستگی ریشه در من یا خود که عین درد و رنج است دارد!

ما تصور می‌کنیم کافی نیستیم پس تمام زندگی مان را در پی شواهدی هستیم که ثابت کنند ما به قدر کافی خوب هستیم!

این منجر به چسبندگی‌های نفسانی و زندگی کردن بر مبنای ترس از جدا افتادن، پس زده شدن و از دست دادن می‌شود!

اگر شما شخصیتی وابسته به دیگران دارید، یک هدف برای کسی هستید که فاقدِ همدلی بوده و استثمارگرِ عاطفی است! او این اجازه را به خود می دهد که از شما سوء استفاده نمايد و همواره شما را تخلیه کند!

اگر با وابستگی سر و کله می زنید شما از منظر باورهای ناخودآگاه عمل می کنید و تا زمانِ بیداری، آنها زندگی شما را دیکته خواهند کرد و شما آن را تقدیر خواهید خواند!

آموزه های کارگاه همیاران شما را به رهاییِ واقعیِ از خویشتن دعوت می نمايد!

29.4K views07:48
باز کردن / نظر دهید
2023-03-23 13:00:36
هدیه ی فرارسیدن ماه مبارک رمضان

"حدیث قدسی"
پیامبر اسلام(ص) فرمود که خداوند تعالی می فرماید؛

اگر تمام شوق و اشتیاق بنده ام به من باشد، نعمت و لذتش را در ذکرم قرار می دهم، و چون نعمت و لذتش را در ذکرم قرار دهم، عاشقم می شود و من نیز عاشقش می شوم، و چون عاشقم شود و عاشقش شوم، حجاب بین خودم و او را بر میدارم و بین دو چشمش نور راهنمایی می شوم که خطایی در کارش نیست اگرچه همه مردمان به خطا روند؛ اینان کلامشان کلام انبیاءست، اینان قهرمانان به حق اند، اینان کسانی اند که چون بخواهم اهل زمین را به عقوبت مجازات کنم، چون به یادشان آورم، منصرف شوم!

کَنزُ العُمّال ج ۱ ص ۴۳۳

18.2K views10:00
باز کردن / نظر دهید
2023-03-20 09:14:48

تبریک به شما نازنین دوستان و همراهانِ مجموعه ی همیارانِ لاهوت، گذشته تمام شده و این خودش بسیار آرامبخش و شادی آور است!

مهم نیست که شما در گذشته های دور یا یک هفته قبل، حتی ساعتی پیش، چه فکری یا چه کاری می‌کردید؟! زندگی همیشه فقط به افکار و احساسی که همین اکنون دارید پاسخ می‌دهد!

روزهای پیش رو را باغی تصور کنید که شما باغبان و مسئول شکوفایی آن هستید! در خاک این بوستان بذر عشق و نور بکارید و مراقبت نمایید از ورودی های وجودِ مبارک تان، علف های هرزِ نگرانی‌ها و اندیشه های مُخرب را کنده و دور ریزید!

یک لبخند می‌تواند صدها عضله در صورت شما را آرام و آسوده کند، همچنین سیستم عصبی تان را کاملا تحت تاثیر قرار دهد و توانایی مشاهده یا شاهد شدنِ این بازیِ زندگی را برایتان فراهم کند!

در صورت نگریستنِ از منظر جان یا همان فطرتِ الهی، شما آسوده خاطر خواهید بود و می بینید و درک می کنید که موضوعی برای جنگیدن، چیزی برای ترسیدن، مطلبی برای تغییر دادن ندارید! شما با داشتنِ فطرت الهی هشیاری یا آگاهی یا همان حضورِ غیر فردیِ محض هستید! اگر از این پنجره به بیرون بنگرید براحتی می بینید که چیزی وجود ندارد که شما برای آن آرزو یا اشتیاق داشته باشید!

هر چه در سر به نام اشتیاق و بیزاری می بینید دام های نفْس اند و تمایلات ادامه ی اسارت در این بازی و سرگرمی! یقین بدانید هستیِ شما به چیزی نیاز ندارد، هر چه در درون به نام فکر و تمایل تجربه اش می کنید تخیلاتِ خود یا منِ دروغینِ است!

در اصل و حقیقت؛ هیچ چیزی جز آن هستیِ درونی آن مظهر عشق و نور و رستگاری وجود ندارد، آنچه غیر او دیده می شود، امواجی و حباب هایی زودگذر بر پهنه ی بیکرانِ اقیانوس هستی است!

بیدار شو و بدان که؛ از منظرِ جان تو آزاد هستی …

بهار با تمام طراوت و شادابی و معجزه گون بودنش بر شما مبارک باد …


4.7K views06:14
باز کردن / نظر دهید
2023-03-17 19:01:50


سال هاست که به دنبال رهایی ام، عملا تا سر حدِ جنون و سرگردانی و پریشانی رفته ام، اما نرسیده ام، برای رسیدن به آن حالتِ از وجود که فقط عشق است و نور و سرور چه باید کرد؟!

باید بی‌حجاب شوی تا به آن حالتِ از وجود برسی! چگونه بی حجاب شوم؟ این حجاب چیست؟
این حجاب خودِ تویی!

چاره چیست؟

بمیر!

بمیر بر آن چیزی که فکر می کنی تو هستی! این پندار، زندانِ توست، این زندان را بشکن و رها شو! بر این توهم بمیر تا به آن حقیقت زنده شوی! بر این تاریکی بمیر تا به آن نور زنده شوی که؛

بی‌حجابت باید آن ای ذولباب
مرگ را بگزین و بَردرّ آن حجاب

نه چنان مرگی که در گوری روی
مرگ تبدیلی که در نوری روی

مولوی

حجاب میان بنده و خدای، آسمان و زمین و عرش و ترس نیست، پندار تو و منی تو حجاب توست! از میان برگیر به خدای رسی!

ابوسعید ابو الخیر

محو می‌باید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بی‌خطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
چون بمردی تو ز اوصاف بشر
بحر اسرارت نهد بر فرق سر

مولوی

گفتم فراق تا کی؟ گفتا که تا تو هستی!

فیض کاشانی

18.9K views16:01
باز کردن / نظر دهید