2022-12-29 17:25:02
در کشور ما ساختارها دچار مساله و مشکل هستند این نقض و ضعف منجر به فرار افراد از کشور شده، فراربه خاطر اینکه فرد نمیداند چه آیندهای پیش رو دارد و فقط میخواهد که برود پس افراد در حال فرار هستند نه مهاجرت.
دلیل فرار هم روشن است افراد با این تصور که بالاتر از سیاهی رنگی نیست و با مرگ تدریجی دست و پنجه نرم میکنند همچنین با ذهنیت منفی و بلاتکلیفی (مرگ یک بار، شیون یک بار) تصمیم به رفتن میگیرد به عبارت دیگر فرد براساس ذهن ناخودآگاه خودش به آب و آتش میزند تا فقط دفع و رانده شود نه اینکه مکان دیگر برای وی جذابیتی داشته است.باید اذعان کرد کمتر از 10 درصد مهاجرتها بخاطر تحصیلات خاص، هدفمند و برنامهریزی شده و بقیه از سرناچاری و سردرگمی اتفاق افتاده، این معضل هم پیامد و خروجی ساختارهای معیوب محسوب میشود.
متاسفانه اعتیاد در جامعه ما یک ناهنجاری هنجارشده است یک درد بزرگ که بهخاطر گستردگی عادی جلوه میکند ادامه این روند مخرب، فاجعه است مصرف مواد مخدر صنعتی یا سنتی بیداد میکند درحالیکه که مورد توجه کسی نیست و برای مسوولان هیچ اهمیتی ندارد.
- آیا شما به عنوان یک جامعهشناس قبول دارید که در این سالها جای هنجار و ضدهنجار، ارزش و ضدارزش در تمامی زمینهها تغییر کرده است؟
ما به عنوان جامعهشناس مطلق گویی نمیکنیم زیرا در جامعهشناسی نگاه نسبی وجود دارد و از کلمات همیشه، همه و هیچوقت پرهیز میکنیم با این حال به طور نسبی با شما موافقم. تبعیض، خیانت، خودکشی، اعتیاد و ... ضدارزش هستند اما عادی شده و همه این موارد سیر صعودی دارند درصورتیکه حتی یک مورد هم اضافه و فاجعه به شمار میرود مقایسه کردن میزان جرایم با کشورهای دیگر نشاندهنده کوته فکربودن و آیندهنگری نداشتن است.
-نظر شما درباره تبعیض چیست؟
تبعیض مرز نمیشناسد این تبعیض در تهران هم به عنوان پایتخت بیداد میکند. چرا باید یک فرد به عنوان متخصص و تحصیلکرده به خاطر مسایل مذهبی و عقیدتی طرد شود درحالیکه افراد بیتخصص و بیسواد در سمتهای مهم و حیاتی مشغول کار هستند؟ تبعیض از مرکز شروع شده و تا مرز ادامه دارد، برخی تبعیضها ریشه تاریخی دارد در دوران ما به توان 2 رسیده بنابراین این تبعیضها در برخی از استانها به لحاظ ساختاری و نهادینه شدن قابل هضم و درک است به همین دلیل در مقابل اعتراض عدهای زیاد (به دلیل نگاه دوقطبی داشتن و تبعیض)، برچسب جاهل و یا اغتشاشگر زده میشود.
-عدم امنیت شغلی زنان در جامعه به ویژه در پایتخت و کشور به وفور مشاهده میشود و میتوان اذعان کرد که در این باره نیز جای ارزش و ضدارزش تغییر کرده، لطفا در این مورد توضیح بفرمایید.
مردسالاری درایران ریشه مذهبی، قومی، ملی و ... دارد این دیدگاه در این سالها نیز با وجود داشتن خمیرمایه پررنگ، تقویت شده، درنتیجه جامعه زنان براساس همان فاکتورها برای داشتن شغل، تحصیلات، تخصص و ... ارزیابی میشوند ظرافت و لطافت زنانه مورد سواستفاده قرار میگیرد و مصرف مواد آرایشی نسبت به کل کشورهای دنیا افزایش مییابد چون زن مجبور است برای ماندن و دیده شدن به این مسایل تن بدهد وگرنه حذف میشود.
درست است که زنان در دانشگاهها و مراکزمهم شغلی حضور دارند اما از نظر محتوایی در اسارت تاریخی به سرمیبرند در نتیجه ازدواجهای ناموفق مثل کودک همسری اتفاق میافتد و یا به خاطر مصون ماندن، تن به طلاق عاطفی میدهند چون بعد از طلاق رسمی امنیت اجتماعی ندارد درسطح کلان نیز زنان ایرانی نسبت به مردان از امنیت اجتماعی کمتری برخوردارند.
-منظور شما این است که زنان جامعه امروز آسیب پذیرتر شده اند؟
هرشغلی، قومی، جنسی در گذشته در معرض آسیب بوده، طی این چنددهه بیشتر شده به عبارت دیگر شرایط لازم مثل مسایل تاریخی و فرهنگی وجود داشته، ابزارهای کافی هم اضافه شده تا مورد خاص آسیبپذیرتر شوند. از همه مهمتر افراد باسواد و متخصص در حاشیه قرار میگیرند زیرا تظاهر و تجاهل جای آنها را گرفته، متخصصان و کارشناسان دچار یاس و ناامیدی و در نهایت احساس عدم امنیت مجبور به فرار میشوند به عنوان نمونه، محافظهکاری هیات امنا و اساتید دانشگاهها در موارد بسیاری ناشی از احساس عدم امنیت شغلی آنها است و این معضل سکوت جای تجزیه و تحلیل دارد.
@kavosh_garn
1.1K viewsedited 14:25