Get Mystery Box with random crypto!

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

لوگوی کانال تلگرام kavosh_garan — 📶درسگفتارهای جامعه شناسی
موضوعات از کانال:
خاویر
بیمه
دولت
ریسک
چرنوبیل
رزاقی
پیشامدرن
All tags
آدرس کانال: @kavosh_garan
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 14.99K
توضیحات از کانال

"جامعه‌شناسی فهم جامعه با تمام واقعیت هايش است.
#علیرضاهمدست
جهت آگهی به این آیدی پیام بدهید
@alirezahamdast
👉https://www.instagram.com/alireza_hamdast

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 34

2022-12-16 20:50:46 مایکل سَندِل، فیلسوف سیاسی معاصر امریکایی و استاد دانشگاه هاروارد، سه رویکرد بیشینه‌سازی رفاه، محترم شمردن آزادی و پرورش فضیلت را برای اندیشیدن دربارۀ عدالت مطرح و در کتاب حاضر نقاط قوت و ضعف این سه راه مختلف را بررسی می‌کند. سَندِل برای این کار خواننده را در برابر بزرگ‌ترین نوشته‌های فلسفی دربارۀ عدالت قرار می‌دهد و به بحث متقابل با فیلسوفان وامی‌دارد. با ارائۀ مثال‌هایی از زندگی واقعی، بحث‌های حقوقی و سیاسی معاصری را مطرح می‌کند که به پرسش‌هایی فلسفی می‌انجامد: آیا مالیات‌گرفتن عادلانه است؟ خدمت سربازی باید اجباری باشد یا داوطلبانه و آیا خریدن آن عادلانه است؟ اجاره‌کردن رحم یا فروش کلیه کار درستی است؟ سقط جنین اخلاقی است یا خیر؟ پذیرش در دانشگاه باید بر اساس شایستگی‌های افراد باشد یا بر اساس توانایی مالی‌شان؟ آیا ملت‌ها باید برای کارهای اشتباه گذشتگان‌شان عذرخواهی کنند؟ آیا درست است باورهای اخلاقی و دینی خود را در گفتمان عمومی دربارۀ عدالت دخالت دهیم؟

سَندِل برای پاسخ به این پرسش‌ها نظرات و دیدگاه‌های فیلسوفان مختلف را، از ارسطو تا کانت و رالز، بررسی می‌کند و با نشان‌دادن نقاط قوت و ضعف آن‌ها به پاسخگویی می‌پردازد.
557 views17:50
باز کردن / نظر دهید
2022-12-16 20:50:38
ارسطو به ما می آموزد که عدالت به معنای این است که هر فردی آنچه را شایسته است به دست آورد. و برای تعیین اینکه چه کسی سزاوار چه چیزی است، باید معلوم کنیم که کدام فضيلت ها سزاوار افتخار و پاداش اند. ارسطو می گوید که بدون اندیشیدن درباره مطلوب ترین شیوه زندگی…
551 views17:50
باز کردن / نظر دهید
2022-12-16 19:01:54 ارسطو به ما می آموزد که عدالت به معنای این است که هر فردی آنچه را شایسته است به دست آورد. و برای تعیین اینکه چه کسی سزاوار چه چیزی است، باید معلوم کنیم که کدام فضيلت ها سزاوار افتخار و پاداش اند. ارسطو می گوید که بدون اندیشیدن درباره مطلوب ترین شیوه زندگی نمی توانیم بفهمیم که چه قانونی عادلانه است. به نظر او، قانون نمی تواند در برابر مسائل مربوط به شیوه درست زندگی بی طرف باشد.


#مایکل_سندل
#عدالت_چه_باید_کرد

@kavosh_garan
965 viewsedited  16:01
باز کردن / نظر دهید
2022-12-16 18:59:10
بوردیو بر این باور است که فقط زنان نیستند که در سیستم تسلط مردانه موجود مورد ظلم قرار می گیرند. امتیاز مردانه دامی ست که بهای آن استرس و تنش مداوم برای مرد است که هر لحظه مجبور به اثبات مردانگی خودش است. مردانگی، بعنوان یک ایده آل دست نیافتنی که طبق آن همیشه مرد باید از نظر اجتماعی و جنسی (sexual) در عالی‌ترین حد باشد، موجب آسیب پذیری مرد می شود. بوردیو، در توافق با تئوری اقتدار مردانه، معتقد است که اجتماع، زیر سلطه ی شکلی از مردانگی است که هم برای زنان بطور کلی و هم برای بسیاری از مردان، به عنوان اجتماعی سرکوب‌گر عمل می‌کند.

#سلطه_مردانه
#پیر_بوردیو

@kavosh_garan
1.0K viewsedited  15:59
باز کردن / نظر دهید
2022-12-13 13:42:36 در جوامع سرمایه‌‌داری رقابت مطلق با وجود کمک به افزایش بهره‌‌وری کاری، همبستگی و حس جمعی را از بین می‌‌برد. از جمع افراد درمانده، افسرده و تنها نیز هیچ توده انقلابی‌‌ای شکل نمی‌‌گیرد.

نمی‌‌توان نئولیبرالیسم را با رویکرد مارکسیستی توضیح داد، چون در آن حتی وضع معروف «بیگانگی» از کار نیز رخ نمی‌‌دهد. امروزه ما با شور و شوق غرق کار می‌‌شویم تا به روان‌‌فرسودگی شغلی دچار شویم. مرحله نخست نشانگان روان‌‌فرسودگی شغلی دقیقاً با اشتیاق همراه می‌‌شود. روان‌‌فرسودگی و انقلاب یکدیگر را منتفی می‌‌کنند. به این ترتیب اشتباه است که باور کنیم توده متکثر امپراتوری انگلی نئولیبرال را سرنگون و جامعه‌‌ای کمونیستی بنا می‌‌کند.
تجاری‌‌سازی فراگیر زندگی، نتیجه اقتصاد اشتراکی
اما امروز کمونیسم چه وضعی دارد؟ همه جا بر اشتراک‌‌گذاری و اجتماع تأکید می‌‌کنند. اقتصاد اشتراکی قرار است جای اقتصاد مالکیت و تملک را بگیرد. برای مثال، شعار قالب شبکه‌‌پردازان در رمان «سیرکل» از دیو اگرتز، نویسنده آمریکایی، این است: «اشتراک‌‌گذاری مصونیت است». سنگ‌‌فرش مسیر دفتر مرکزی «سیرکل»، شرکت غول‌‌آسای اینترنتی در رمان یادشده را شعارهایی مانند «دنبال اجتماع باشید» یا «به جمع بپیوندید» پوشانده است. اما شعار مهم در اصل باید این می‌‌شد: «مصونیت نابود کردن است». حتی مرکز دیجیتال خدمات مسافرت اشتراکی «واندرکار» (WunderCar) هم که به هر کدام از ما مسافران احتمالی، امکان استفاده از تاکسی‌‌هایش و تبدیل به یک تاکسی‌‌ران را می‌‌دهد، برای ایده اشتراک و استفاده جمعی تبلیغ می‌‌کند. اما اشتباه کرده‌‌ایم اگر باور کنیم اقتصاد اشتراکی آن‌‌طور که جرمی ریفکین، اقتصاددان آمریکایی، در جدیدترین کتاب خود «جامعه بدون هزینه نهایی» ادعا می‌‌کند، پایان سرمایه‌‌داری و جامعه‌‌ای جهانی و اشتراک‌‌گرا را رقم می‌‌زند که در آن تقسیم و به‌‌اشتراک‌‌گذاری، ارزش بیشتری از مالکیت دارند. برعکس، اقتصاد اشتراکی [به دلیل تقسیم‌‌ فراگیر] در پایان کار به تجاری‌‌سازی فراگیر زندگی منجر می‌‌شود.
«دسترسی» به‌‌جای مالکیت یا جایگزین کردن مالکیت با «دسترسی» که جرمی ریفکین آن را تحسین می‌‌کند، ما را از سرمایه‌‌داری نمی‌‌رهاند. کسی که پول و سرمایه نداشته باشد، نمی‌‌تواند به اشتراک‌‌گذاری نیز دسترسی پیدا کند. حتی در عصر دسترسی آزاد نیز ما همچنان در «نظارتی فراگیر» زندگی می‌‌کنیم که طی آن کسانی که پول ندارند، کنار گذاشته می‌‌شوند. برای نمونه شرکت زنجیره‌‌ای اجاره مسکن «ایربی‌‌ان‌‌بی» که هر منزل یا آپارتمانی را با به اشتراک گذاشتن آن برای مسافران و گردشگران احتمالی به هتل تبدیل می‌‌کند، مهمان‌‌نوازی را هم اقتصادی می‌‌کند. ایدئولوژی جامعه اشتراکی یا کمون‌‌های مشترک به گردآوری فراگیر سرمایه‌‌ از طریق جمع منجر می‌‌شود. در چنین وضعی دیگر هیچ دوستی بی‌‌دریغی ممکن نیست. در جامعه تبادل ارزش‌‌یابی‌‌های دوطرفه، دوستی نیز تجاری می‌‌شود. افراد با هم صمیمی می‌‌شوند که ارزش‌‌یابی‌‌های بهتری از دیگران دریافت کنند. حتی در بطن اقتصاد اشتراکی، منطق سخت سرمایه‌‌داری حاکم است. تناقض امر آنجاست که در «اشتراک‌‌گذاری» شکوهمند و زیبای مورد بحث ریفکین هیچ‌‌کس چیزی را داوطلبانه به دیگری نمی‌‌دهد. در نهایت، سرمایه‌‌داری در لحظه‌‌ای به تحقق کامل می‌‌رسد که در آن کمونیسم را هم مثل یک کالا به فروش می‌‌‌‌گذارد. کمونیسم به عنوان کالا، این همان پایان انقلاب است.

منبع: زوددویچه‌‌ تسایتونگ

@kavosh_garan
1.5K views10:42
باز کردن / نظر دهید
2022-12-13 13:42:31 نظام نئولیبرالیسم از کارگر سرکوب‌‌شده، پیمانکاری آزاد می‌‌سازد که خود کارآفرین خویش است. امروزه هر فرد در عین حال یک کارگر خوداستثمارگر شرکت خود است. هر کس ارباب و رعیت در فردی واحد است. در چنین وضعی، مبارزه طبقاتی به مبارزه درونی فرد با خودش تبدیل می‌‌شود. امروزه هر کس شکستی متحمل شود، خودش را متهم می‌‌کند و شرمنده می‌‌شود. فرد شکست‌‌خورده، به جای جامعه خود را مشکل اصلی می‌‌بیند.
ناآگاهی مغلوب از مغلوبیت
در چنین وضعی ذهن مغلوب حتی از مغلوبیت خود آگاه نیست. در عین حال، قدرت مقرراتی‌‌ای که بکوشد افراد را با کاربرد نیروی فراوان، با زور در بند بایدها و نبایدها قرار دهد، دیگر ناکارآمد شده است. روش به مراتب‌‌ موثرتر کاربرد فن اعمال قدرتی‌‌ست که باعث شود افراد داوطلبانه تحت اختیار بافت سلطه قرار بگیرند. تأثیرگذاری خاص چنین روش‌‌هایی از آنجا ناشی می‌‌شود که نه بر اساس ممنوعیت و محرومیت، بلکه بر اساس علاقه و برآوردن خواست‌‌ها اثر می‌‌کنند. به جای مطیع‌‌سازی انسان‌‌ها، نظام جدید می‌‌کوشد افراد را وابسته کند. این منطق بهره‌‌وری نظام نئولیبرالیسم در مورد نظارت و کنترل هم صادق است. در سال‌‌های دهه ۱۹۸۰ مردم حتی در برابر سرشماری جمعیت به شدیدترین شکل مقاومت‌‌ می‌‌کردند، حتی دانش‌‌آموزان برای تظاهرات به خیابان می‌‌رفتند.
از دید امروزی، دادن اطلاعات شخصی‌‌ لازم مانند شغل، مدرک تحصیلی یا فاصله خانه تا محل کار تقریباً پیش‌‌ پاافتاده است. زمانی تصور بر این بود که باید با حکومتی که به عنوان مرجع حاکمیت اطلاعات شخصی شهروندان را برخلاف خواست‌‌شان، از آن‌‌‌‌ها می‌‌گیرد، مقابله کرد. این دوران مدت زیادی‌‌ست که به پایان رسیده. امروز ما با اراده شخصی، داده‌‌های خود را فاش می‌‌کنیم. درست همین آزادی محسوس است که اعتراض‌‌ها را ناممکن می‌‌کند. درست برعکس زمان اعتراض به سرشماری، ما به‌‌ندرت به کنترل حکومتی اعتراض می‌‌کنیم. خودبروزدهی و خودآشکارسازی داوطلبانه فرد برای نظام حاکم از همان منطق بهره‌‌وری و خوداستثمارگری پیروی می‌‌کند. با این وصف، علیه چه باید اعتراض کرد؟ علیه خودمان؟ این وضعیت تضادآمیز را جنی هولزر، هنرمند مفهومی آمریکایی، در «گزین‌‌گویه‌‌ها»، اثر خود، به خوبی بیان می‌‌کند: «از من در برابر خواسته‌‌هایم محافظت کنید!»
تمایز قائل شدن میان قدرت تعیین‌‌کننده و قدرت حافظ نظام سلطه مهم است. قدرت حافظ نظام امروزه شکلی هوشمند و دوستانه به خود می‌‌گیرد و از این راه، خود را نامحسوس و حمله‌‌ناپذیر می‌‌کند. ذهن مغلوب، در این میان حتی به مغلوبیت خود آگاه نیست و در توهم آزاد بودن به سر می‌‌برد. این فن حکومت مقاومت را با شیوه‌‌ای بسیار موثر خنثی می‌‌کند. حکومتی که آزادی را سرکوب و به آن حمله کند، پایدار نیست. رژیم نئولیبرال به این دلیل تا این حد استوار و در برابر هر گونه مقاومتی مصون است که به جای سرکوب آزادی از آن بهره می‌‌گیرد. سرکوب آزادی به‌‌سرعت مقاومت برمی‌‌انگیزد. اما برعکس، بهره‌‌کشی از آزادی چنین نیست.
نمونه‌‌ای تاریخی: پس از بحران آسیا در سال‌‌های پایانی قرن بیستم، کره جنوبی فلج و شوکه شده بود. در این وضعیت بود که «صندوق بین‌‌المللی پول» وارد عمل شد و وام اعتباری به کره جنوبی داد. برای دریافت وام دولت می‌‌بایست با اعمال خشونت در برابر اعتراض‌‌های شهروندان، برنامه‌‌ای نئولیبرال را پیش می‌‌برد. این قدرت سرکوب‌‌گر حاکمیت، قدرت تعیین‌‌کننده است که اغلب به خشونت متوسل می‌‌شود. اما این قدرت تعیین‌‌کننده، از قدرت حافظ نظام حاکمیت متمایز بود که در رژیم نئولیبرال حتی خود را به مثابه آزادی جا می‌‌زند. از دید نائومی کلاین، روزنامه‌‌نگار کانادایی منتقد جهانی‌‌ شدن، وضعیت شوک اجتماعی پس از فاجعه‌‌هایی مانند بحران مالی در کره جنوبی یا یونان فرصتی فراهم می‌‌کند که حکومت‌‌ با زور جامعه را مغلوب برنامه‌‌ریزی تازه‌‌ای کند. امروز در کره جنوبی به‌‌سختی مقاومتی در برابر چنین برنامه‌‌ای به چشم می‌‌خورد. در مقابل، اجماع و سازگاری فراوانی با افسردگی و روان‌‌فرسودگی شغلی (burnout) وجود دارد. کره جنوبی امروز بالاترین نرخ خودکشی را در جهان دارد. مردم به جای خواست تغییر جامعه، خشونت را علیه خود به کار می‌‌گیرند. در این مورد، پرخاش علیه جهان بیرون که ممکن است انقلابی در پی داشته باشد، متوجه خودزنی و پرخاش علیه خود می‌‌شود.

امروز هیچ توده همیار و همبسته‌‌ای وجود ندارد که به توده جهانی اعتراض‌‌گر و انقلابی تبدیل شود. در عوض، بیشتر تک‌‌واحد پیمانکار شخصی و منفرد، منزوی و یکه است که شیوه تولید فعلی را مشخص می‌‌کند. در گذشته شرکت‌‌‌‌ها با یکدیگر رقابت می‌‌کردند. اما در درون ‌‌آن شرکت‌‌ها برخلاف انتظار همبستگی ممکن بود. اما امروز هرکس با دیگری رقابت می‌‌کنند، حتی در داخل یک شرکت‌‌.
1.3K views10:42
باز کردن / نظر دهید
2022-12-13 13:42:29 چرا امروز دیگر انقلاب ممکن نیست


چرا نظام‌‌ حکومتی نئولیبرال تا این حد استوار است؟ چرا با وجود شکاف روزافزون میان فقیر و ثروتمند به‌‌سختی مقاومتی در برابر آن می‌‌بینیم؟

بیونگ-چول هان / ترجمه: فرهاد سلمانیان



بیونگ-چول هان، نویسنده این مقاله، استاد فلسفه و فرهنگ‌شناسی در دانشگاه‌ هنرهای برلین است. او در سال ۱۹۵۹ در سئول، پایتخت کره جنوبی به دنیا آمده. وی در رشته‌های فلسفه، ادبیات کشورهای آلمانی‌زبان و الاهیات کاتولیک در شهرهای فرایبورگ و مونیخ تحصیل کرده و در مورد فلسفه هایدگر به پژوهش پرداخته است. او در حال حاضر در پژوهش‌های خود به شفافیت رفتاری می‌پردازد و آن را هنجار فرهنگی تحمیل شده از سوی نیروهای نئولیبرال بازار اقتصاد می‌داند. از آثار جدید بیونگ-چول هان می‌توان «عقلانیت دیجیتال و پایان کنش ارتباطی» و «سیاست روانی: نئولیبرالیسم و تکنیک‌های نوین قدرت» را نام برد.

■ نئولیبرالیسم

نئولیبرالیسم نام جریان فکری گسترده و ناهمگنی است که در کلیت خود در پی نظامی است بر اساس کمترین میزان کنترل بر سرمایه. این مکتب دخالت دولت در اقتصاد را به‌طور کامل رد نمی‌کند، اما در پی به حداقل رساندن آن است. از دید مکتب نئولیبرالیسم دخالت دولت در اقتصاد زمانی موجه و لازم است که بازار را تقویت کند، مانع تشکیل تک‌قطبی‌ یا کارتل‌های انحصاری در بازار شود، نوسان‌های اقتصادی را تعدیل کند یا به تعادل اجتماعی کمک کند. اکثر نظام‌های اقتصادی کشورهای صنعتی غرب بر اصول نئولیبرالیسم استوار هستند. «مکتب فرایبورگ»، «مکتب شیکاگو» و همچنین نمایندگان «مکتب اتریش» مانند فردریش فون هایک به رویکرد فکری نئولیبرالیسم تعلق دارند. تفاوت میان این شاخه‌های نئولیبرالیسم و انتساب متفکران و نویسندگان گوناگون به آن‌ها محل بحث و جدل بوده است.


یک سال قبل وقتی در صحن نمایش برلین بحثی میان من و آنتونیو نِگری، کارشناس سیاسی ایتالیایی، درگرفت، دیدگاه‌‌های دو منتقد سرمایه‌‌داری مستقیماً با یکدیگر برخورد می‌‌کردند. نگری در رویای امکان مقاومت جهانی در برابر «امپراتوری» نظام حکومتی نئولیبرال بود. او خود را انقلابی کمونیست نشان می‌‌داد و مرا «استادی مردد» خواند. تأکید پرشور او در استدلال‌‌هایش بر «توده انبوه»، توده معترض و انقلابی همبسته بود که از دید نگری ظاهراً قادر بود امپراتوری نئولیبرالیسم را سرنگون کند. از نظر من موضع این انقلابی کمونیست بیش از حد ساده‌‌انگارانه و دور از واقعیت بود. بنابراین من سعی کردم برای نگری توضیح بدهم چرا امروز دیگر انقلاب ممکن نیست.

چرا نظام حکومتی نئولیبرال تا این حد استوار است؟ چرا مقاومت‌‌های کمی در برابر آن وجود دارد؟ چرا همه این مقاومت‌‌ها سریعاً بی‌‌نتیجه می‌‌مانند؟ چرا امروز با وجود شکاف فزاینده میان فقیر و ثروتمند دیگر انقلاب ممکن نیست؟ برای توضیح این مسأله، مهم، فهم دقیق چگونگی عملکرد قدرت و حکومت سرمایه‌‌داری در وضعیت امروز است.
کسی که قصد دارد نظام حکومتی جدیدی بر پا کند، باید مقاومت در برابر آن را از میان بردارد. این ویژگی در مورد نظام حکومتی نئولیبرال هم صادق است. برای استقرار نظام جدید حکومتی، قدرتی تعیین‌‌کننده و غالب لازم است که بیشتر با خشونت وارد عمل می‌‌شود. اما این قدرت غالب با قدرت ثبات‌‌بخش نیروهای درون نظام حاکم همسان نیست. معروف است که مارگارت تاچر، نخست‌‌وزیر سابق بریتانیا، به عنوان پیش‌‌قراول نظام نئولیبرالیسم، با اتحادیه‌‌های صنفی مانند «دشمن داخلی» رفتار و با آنها شدیداً مبارزه می‌‌کرد. اما دخالت خشونت‌‌آمیز دولت برای پیشبرد برنامه نئولیبرالیستی نظام حاکم، همان قدرت حافظ نظام حاکم نیست.
قدرت حافظ نظام: وسوسه‌‌گر، نه سرکوبگر
در سیستم نئولیبرال، قدرت پاسدار نظام حکومت دیگر مانند گذشته سرکوبگر نیست، بلکه وسوسه‌‌گر و جذاب است. قدرت پاسدار نظام در جامعه مقرراتی و صنعتی سرکوبگر بود. صاحبان کارخانه در چنین جامعه‌‌ای از کارگران کارخانه بی‌‌رحمانه بهره‌‌کشی می‌‌کردند. بنا بر این، بهره‌‌کشی خشونت‌‌آمیز دیگری به اعتراض و مقاومت می‌‌انجامید. در این وضع ممکن بود انقلابی صورت بگیرد که مناسبات حاکم تولید را براندازد. در چنین نظام سرکوبگری هم ظلم و هم ظالم قابل مشاهده و شناسایی هستند. یک هماورد مشخص و دشمنی عینی وجود دارد که مقاومت متوجه اوست.

اما نظام حکومتی نئولیبرالسیم، ساختاری کاملاً متفاوت دارد. در این نظام، قدرت حافظ نظام دیگر سرکوبگر نیست، بلکه اغواگر است، یعنی وسوسه‌‌گر و فریبنده است. این نظام سلطه دیگر مانند رژیم‌‌های مقرراتی، محسوس و عینی نیست. دیگر هماوردی عینی و دشمنی وجود ندارد که به نام نظام حاکم آزادی را سرکوب کند و در برابر او مقاومتی ممکن باشد.
1.4K views10:42
باز کردن / نظر دهید
2022-12-13 13:41:03
1.4K views10:41
باز کردن / نظر دهید
2022-12-13 13:30:20 مدیرکل روابط عمومی سازمان سنجش آموزش کشور از تمدید مهلت ثبت‌نام آزمون کارشناسی‌ارشد تا پایان روز شنبه ۲۶ آذر ماه خبر داد.
1.1K views10:30
باز کردن / نظر دهید
2022-12-09 03:08:38 در دوران ظلمت باید ارزش هر چیزی را که به آزادی می‌رسد و با آزادی به دست می‌آید، به خودت نشان دهی؛ با به خاطر سپردن و تأمل کردن و سپس تکرارش در تخیل. این تنها راه زنده‌ماندن در دوران ظلم است. عصر ظلمت دوران بی‌رؤیا کردن آدم‌هاست.
دوران زندگی بدون تخیل و اندیشه. و اندیشیدن بیش از آنکه به هوش و ذکاوت نیاز داشته باشد، محتاج شهامت است و همراهی با بی‌باکان.


#هانا_آرنت
از کتاب"  انسان‌ها در عصر ظلمت"

@kavosh_garan
677 views00:08
باز کردن / نظر دهید