Get Mystery Box with random crypto!

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

لوگوی کانال تلگرام kavosh_garan — 📶درسگفتارهای جامعه شناسی د
لوگوی کانال تلگرام kavosh_garan — 📶درسگفتارهای جامعه شناسی
آدرس کانال: @kavosh_garan
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 13.43K
توضیحات از کانال

"جامعه‌شناسی فهم جامعه با تمام واقعیت هايش است.
#علیرضاهمدست
جهت آگهی به این آیدی پیام بدهید
@alirezahamdast
👉https://www.instagram.com/kavosh_garan3

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 37

2022-10-27 13:31:16 معلمی برای کودکان امرو

گفتگو با سحر سلطانی

@kavosh_garan
2.7K viewsedited  10:31
باز کردن / نظر دهید
2022-10-27 12:50:16
معلمی برای کودکان امرو

گفتگو با سحر سلطانی

@kavosh_garan
2.8K viewsedited  09:50
باز کردن / نظر دهید
2022-10-27 12:45:57 چرا دستگاه سرکوب شرورانه آدم می کشد؛ آلوده ها را باید کشت

جفری الکساندر در مقاله "جامعه شناسی فرهنگی شرارت و تبهکاری" به طرح این پرسش می پردازد که تاکنون در فلسفه و جامعه شناسی در برخورد با این پرسش که چرا انسان ها شرارت میکنند با چه پاسخ هایی روبرو بوده ایم؟ او در پاسخ به این پرسش از نگاه فیلسوفان به سه فیلسوف بزرگ یعنی افلاطون، ارسطو و کانت اشاره می کند و معتقد است هر سه این فلاسفه به جای "شر" مفهوم "خیر" را در کانون اندیشه خود جای داده اند و اصولا "شر را فقدان خیر " می دانند.به باور الکساندر،این سه فیلسوف تعهد به اخلاق،فضیلت،انسجام اجتماعی،همبستگی،درونی کردن ارزشها و اخلاقی و انسانی زیستن را خیر می دانند و فقدان فضیلت و اخلاق و رفتن به سمت خودخواهی و جدایی از انسان های دیگر و بی توجهی به دیگر خواهی را شر می دانند.الکساندر همین دیدگاه فلسفی را در اندیشه جامعه شناسان نوکانتی همچون دورکیم و هابرماس و جامعه شناسان دیگری چون مارکس و آدورنو نیز دنبال می کند و معتقد است از نگاه همه این جامعه شناسان دوران مدرن بواسطه از بین بردن ارزش ها، آرمانها، اخلاق و نابود کردن انسجام و همبستگی انسانی و دگرخواهی و ایجاد میل به خودخواهی و عقلانیت ابزاری و بوروکراسی خشک و بی رمق و دستگاه های نظامی سرکوب به ایجاد شر می پردازد.اما الکساندر معتقد است تمامی این فلاسفه و جامعه شناسان گرفتار این خطا هستند که شر و شرارت را فقدان خیر می دانند.برعکس،شر در درون جامعه به لحاظ فرهنگی تولید می شود و به لحاظ اجتماعی نهادینه می گردد.ادبیات رومانتیک،فولکلورها،سنت های دینی مهمترین منبع تولید و تعریف شر و شرارت هستند.به باور الکساندر، مهمترین مفهوم فرهنگی که به تولید شر در جامعه می پردازد مفهوم "ناپاکی،آلودگی،یا کثافت" است که همه جوامع پس از تعریف مفهوم ناپاکی و نهادینه کردن آن در نهاد "مجازات و تنبیه" سعی در پاک کردن آن از جامعه دارند.هیتلر یهودیان را ناپاک و آلوده می دانست و به همین دلیل به مجازات آنها پرداخت و آنها را از جامعه پاک کرد.در جامعه ما نیز، مفهوم ناپاکی یا آلودگی یا کثافت دامنه وسیعی از موضوعات و مسائل را در بر می گیرد که حکومت دینی وظیفه خود را نابود کردن این ناپاک ها و آلوده ها در جامعه می داند.دختر بی حجاب آلوده ای است که باید او را کشت،پسر و دختر مدعی آزادی آلوده هایی هستند که به مثابه شر جامعه باید آن ها را حذف کرد،دانشجویانی که در پی مختلط کردن سلف های غذاخوری دانشگاه هستند آلوده ها و ناپاک هایی هستند که باید آن ها را حذف و نابود کرد.آنکه می کشد سرباز و دستگاه سرکوب نیست،بلکه مفهوم ناپاکی و آلودگی و دامنه و حدود و گستره آن است که انسان می کشد.به عبارت دیگر، این فرهنگ است که انسان ناپاک را تعریف می کند و دستور به قتل او می دهد.نهاد مجازات و دستگاه سرکوب تنها وجه نهادی فرهنگ و نظام نمادینی است که با تعیین پدیده های ناپاک و آلوده فرمان نابودی می دهد.آنجا که ناپاکی تعریف می شود،قتل و کشتن نیز زاده می شود.
@kavosh_garan
@mostafamehraeen
3.5K views09:45
باز کردن / نظر دهید
2022-10-26 22:54:26 نقطه امن این جامعه کجاست؟

ما در جهان مخاطره آمیزی زندگی می کنیم که آبستن بحران های متفاوتی است که احتمال زایش بحران ها هر روز بیشتر و بیشتر می شود. از فجايع زیستی محیطی گرفته تا گرسنگی فراگیر، از جنگ های منطقه ای تا جنگ های جهانی، جنگ هايی با ابزارهای تسلیحاتی متفاوت همچون بمب های هسته ای و.... که می تواند در اثر حماقت یکی از رهبران سیاسی، اکثر کشورها و جمعیت جهان را تحت تاثیر قرار دهد.
اما نگاه هم از چشم انداز جهانی نیست بلکه در گستره یک جغرافیا به نام ایران است. اینکه در این جهان مخاطره آمیز ما در کشوری زندگی می کنیم که به قول اولریش بک جامعه شناس آلمانی #جامعه_خطر_خیز است که در سایه بی تدبیری ها و زیر سلطه یک حکمرانی بد از يک طرف و از طرف دیگر فشارهای بین المللي الخصوص جوامع غربی و هم پیمانان آنها در منطقه این وضعیت این جامعه را در شرایط دشواری قرار داده است که اکنونیت و آینده این جامعه را با چالش های اساسی درگیر کرده است.
چالش امنیت در همه سطوح یکی از بنیادی ترین چالش های اساسی این جامعه محسوب می شود که چشم بستن به آن مخاطرات جبران ناپذیری را در سر راه این جامعه هشتاد میلیونی قرار داده است.
سوال بنیادین من با این پرسش آغاز می شود.

نقطه امن این جامعه کجاست؟

سیاست، اقتصاد، فرهنگ، بهداشت، امنیت فردی و اجتماعی،سايبري،علمی،نظامی، امنیت ملی، منافع ملی و.. در کدام یک از این سطوح خرد و کلان ما با چالش امنیتی مواجه نیستیم؟

#علیرضاهمدست

@kavosh_garan
2.5K views19:54
باز کردن / نظر دهید
2022-10-26 22:54:13
2.3K views19:54
باز کردن / نظر دهید
2022-10-23 22:26:30 اگر نظام [توتالیتر] بعد از مرگ رهبر یا نسل اولین رهبران خود باقی بماند، حکومت به دست آدم‌های بی‌سروپایی می‌افتد که جامعه را به سرعت به انحطاطی عمیق سوق می‌دهند. ما همین پدیده را در تقریباً تمام کشورهای اروپای شرقی و مرکزی دیدیم: مردمی بر آن‌ها حکومت می‌کردند که آن‌قدر کند ذهن بودند که نه تنها نتوانستند هیچ کاری برای حفظ نظامی که همه چیزشان را مدیون آن بودند بکنند، بلکه هیچ پیشنهادی هم نداشتند که به جامعه‌ای که بر آن حکومت می‌کردند ارائه دهند و در نتیجه جز قدرت خام، هیچ نفوذ دیگری نداشتند.
 
نظام توتالیتر با وعده‌ی بهتر کردن وضعیت جامعه و زندگی شهروندان خود به قدرت می‌رسد. و با از بین بردن نحوه‌ی از پیش سازمان داده‌شده‌ی جامعه، و در نتیجه بدتر کردن زندگی اکثر جمعیت کشور، قدرت را از دست می‌دهد. پایان نظام‌های توتالیتر، چه راست و چه چپ، به شیوه‌های گوناگون، گاه با کشت‌وکشتار و گاه به طرز تعجب‌آوری سریع و با صلح و صفا، اتفاق می‌افتد. آن‌گاه در قیامی مردمی نابود می‌شوند؛ و بعضی وقت‌ها هم فرجام‌شان نتیجه‌ی فعالیت اصلاح‌طلبانی است که هنگامی که این نظام‌ها آشکارا تمام ابزار عملکرد جامعه حتی در سطحی مقدماتی را از دست داده‌اند از درون نظام پدیدار می‌شوند.

حتی یک نظام توتالیتر با هر شور و نشاط واقعی وجود نداشته که شهروندان خود را به مشقت جسمی و روانی‌ای بس شدیدتر از جوامع دموکراتیک محکوم نکرده باشد.

توتالیتاریسم با روا دانستن حکومت نامحدود و تزلزل‌ناپذیر یک فرد واحد [که غالباً از نظر اخلاقی و عقلی دیوانه است] نه فقط برای کسانی که بر آن‌ها حکومت می‌کند، بلکه برای تمام نوع بشر یک فاجعه است.

روح پراگ، ایوان کلیما
ترجمه‌ی فروغ پوریاوری


@kavosh_garan
6.4K viewsedited  19:26
باز کردن / نظر دهید
2022-10-21 00:58:30 گفتگوی میان فرد مالیخولیایی و جهان،همواره پیرامون اشیا صورت می پذیرد( و نه افراد) و نیز این گفتگو چنان اصیل است که معنا از دل آن زاده می شود،دقیقا به این دلیل که اندیشه مرگ،شخصیت مالیخولیایی را تسخیر کرده است...هر چه اشیا بی جان تر باشند،ذهنی که مشغول آن ها می شود قوی تر و خلاق تر است،اگر فرد مالیخولیایی به آدمیان بی وفاست،دلایل خوبی برای وفاداری به اشیا دارد.


والتر بنیامین_ بازگردان: بابک احمدی( مقالات)


@kavosh_garan
3.8K views21:58
باز کردن / نظر دهید
2022-10-21 00:57:55 زمان حال به مثابه" شدن"فقط هنگامی به زمان حالِ متعلق به انسان،بدل می گردد که او بتواند این زمان را به مثابه" شدن" درک کند و در پرتوِ تضاد دیالکتیکیِ گرایش های آن" آینده" را بسازد.
فقط کسی که رسالت و خواست ساختن آینده را دارد می تواند حقیقتِ انضمامی زمان حال را ببیند...

تاریخ و آگاهی طبقاتی_ جرج لوکاچ_ بازگردان: محمد جعفر پوینده


@kavosh_garan
3.3K views21:57
باز کردن / نظر دهید
2022-10-21 00:56:52 "جامعه بیگانه "فقط نیازهایی را واقعی می شناسد که بتواند با پول بخرد،یعنی نیازهایی که در دسترس و در حیطه قدرت پول باشد.

در این شرایط،خصوصیات و خصایل فرد انسان جنبه ثانوی دارد.
" حدود قدرت پول،حدود قدرت من است.ویژگی های پول،ویژگی ها و قدرت های ذاتی من است_ ویژگی ها و قدرت های صاحب آن.بنابراین آن چه که هستم و آن چه که قادر به انجام دادنش هستم،ابدن بر اساس فردیت من تعیین نمی شود"

پول به واسطه این قدرتش که " معیار مشترک" همه چیز قرار می گیرد،می تواند" هر مالی را با هر مال و عین دیگری،هرچند متضاد با آن،مبادله کند: پول بین ناممکن ها صیغه اخوت می خواند"
" پول وفاداری را به بی وفایی،عشق را به نفرت،نفرت را به عشق،فضیلت را به شرارت،شرارت را به فضیلت،خدمتکار را به ارباب،ارباب را به خدمتکار،حماقت را به هوش و هوش را به حماقت تبدیل می کند".


#نظریه_بیگانگی_مارکس

#ایشتوان_مزاروش



@kavosh_garan
3.0K views21:56
باز کردن / نظر دهید
2022-10-19 19:46:53 آپارتاید ایدیولوژیک



می خواهند با افزایش حقوق ها رضایت مردم را جلب کنند. ممکن است بخش کوچکی از نیازهای اقتصادی مردم پاسخ داده شود اما تا زمانی که حکومت "اپارتاید ایدیولوژیک" را جمع نکند زخم های روح و روان مردم ناراضی تسکین نمی یاید. این را صمیمانه و دلسوزانه می گویم. امیدوارم  سیاستمداران کشور جدی بگیرند.
آپارتاید ایدیولوژیک وضعیتی است که حکومت به جای "سیاست شهروندی"، "سیاست حامی پروری" را در تمام سیاستگذاری هایش دنبال می کند. آپارتاید ایدیولوژیک، گروه ها و افراد متفاوت با ایدیولوژی حاکم را طرد، تحقیر و توبیخ می کند. آپارتاید ایدیولوژیک، شکل های گسترده و همه شمول تبعیض هاست. "گزینش" و "سیاست بازنمایی" حاکم بر رساله های رسمی، و سیاست آموزشی، ابزارهای اعمال آپارتاید ایدیولوژیک است. حکومت اعلام کرده می خواهد "سیاست های کلی نظام را تجدید نظر کند و  " تنقیح قوانین انجام دهد و به "نوسازی فرهنگی" بپردازد. اگر این تحولات لفاظی نباشد، تنها در صورتی موفق می شود و اعتماد مردم را شاید کمی کسب کند که بپذیرد مساله آپارتاید ایدیولوژیک روبروست و اصلاح سیستم برای حل این مساله باشد. البته مساله های دیگر نیز وجود. شاید مهم ترین آنها "آزادی های مدنی" و "آزادی بیان" است. حکومت نیازمند چرخش گفتمانی است، چرخشی که مساله های بیان شده در کانون آن قرار گیرد.

#دکتر_نعمت_الله_فاضلی

@kavosh_garan
3.5K viewsedited  16:46
باز کردن / نظر دهید