2022-10-02 18:26:42
جنبش اصلاحى:اين جنبش مىکوشد برخى از جنبههاى جامعه را تعديل کند، بىآنکه خواسته باشد نظام اجتماعى را يکسره دگرگون سازد.
مثال:جنبش آزادى زنان يک جنبش اصلاحى است، زيرا بدون آنکه بخواهد نظام اجتماعى موجود را براندازد، درصدد تغيير يکى از جنبههاى آن است.
جنبش انقلابى:اين نوع جنبش خواستار دگرگونى سريع و اساسى در جامعه است. جنبش انقلابى مىکوشد نظام اجتماعى موجود را از بيخ و بن براندازد و نظام تازهاى را بهجاى آن بنشاند.
مثال:بيشتر جنبشهائى که از طريق انقلابهاى بزرگ نظام پيشين را برانداخته و نظام انقلابى نوپديدى بهجاى آن نشاندهاند، مانند انقلاب فرانسه، انقلاب روسيه و چين، در زمرهٔ اينگونه جنبشها بهشمار مىآيند.
جنبش آرمانگرا:در اين نوع جنبش کوشش مىشود که يک محيط اجتماعى آرمانى براى يک گروه به نسبت کوچکى از پيروان، ايجاد شود، به اينگونه جنبش، جنبش واپسزن يا جداسر مىگويند.مثال:کمونهاى روستائى خودکفا که در دههٔ ۱۹۶۰ در ايالات متحد بسيار مردمپسند بودند، نمونههاى برجستهاى از يک جنبش آرمانگرا بهشمار مىآيند.
جنبش مهاجرى:کسانى که به اينگونه جنبش مىپيوندند تجربهٔ تلخى از اوضاع زندگى خود دارند و به اميد يافتن آيندهاى روشنتر از زادگاه خود به جائى ديگر مهاجرت مىکنند.
مثال:مهاجرت کليميان از سراسر جهان به اسرائيل، نمونهٔ يک جنبش اجتماعى مهاجرى را بهدست مىدهد. بيشتر کسانى که در اوائل به اسرائيل مهاجرت کرده بودند، تجربهٔ تلخى از ضد يهودىگرى در اروپا و بهويژه آلمان نازى داشتند.
روش جامعهشناختى بررسى جنبشهاى اجتماعى
جامعهشناسان مىتوانند بررسىهاى درازمدتى از جنبشهاى اجتماعى بکنند و هنگام بررسي، هم مىتوانند در اين جنبشها شرکت کنند و هم مىتوانند در آنها شرکت نکنند. از اين گذشته، آنها مىتوانند گفتههاى رسمى و يا غيررسمى اعضاء جنبش را تحليل کنند و با بررسى مشاغل آنها دريابند کداميک از گروههاى اجتماعى در اين جنبشها شرکت مىکنند.
@kavosh_garan
724 viewsedited 15:26