Get Mystery Box with random crypto!

وقتی می‌گویم در این ماجرا، شادی و غم به هم پیوند خورده است، در | Kayson INC.

وقتی می‌گویم در این ماجرا، شادی و غم به هم پیوند خورده است، در همین موارد است. سال‌های سال، نه تنها ضرر و زیان ما جبران نشد، بلکه تتمه مطالبات ما را هم ندادند. ما را اخراج و تنبیه کردند، ولی ما بچه‌ها را جمع کردیم و گفتیم فرودگاه متعلق به مردم و کشور است؛ لذا ۳۵۰ نفر از بهترین همکاران را موظف کردیم که نقشه‌ها را کامل و تا مدتی با پیمانکار بعدی کار کنند؛ در حالی که نه تنها دیگر پولی نمی‌گرفتیم، بلکه مطالبات‌مان را هم نمی‌دادند.یک سال به این شکل ادامه دادیم تا آنها بر کار مسلط شوند و سپس بچه‌ها پروژه را ترک کردند.‌

* سرانجام تکلیف مطالبات شما چه شد؟‌

چند وزیر راه عوض شد و پیگیری موضوع سال‌ها ادامه داشت. سرانجام بخشی از طلب ما در سال ۹۱ یا ۹۲ پرداخت شد و برای بخشی، کوتاه آمدیم. حدود ۶ میلیارد تومان از مطالبات پرداخت شد؛ ولی ارزش پول به شدت کاهش یافته بود و ما سختی زیادی هم متحمل شده بودیم. یک سال تمام نتوانستیم حقوق کارکنان را بپردازیم. متاسفانه مجبور شدیم افرادی از سطوح کارگری را مرخص کنیم؛ ولی از سطوح کارشناسی به بالا، کسی از شرکت بیرون نرفت و شکایت هم نکرد و این خیلی شیرین است. برقراری این رابطه و تعلق بچه‌ها به شرکت و خدمت، شیرینی این ماجرا بود.‌

* این ماجرا می‌توانست شما را ورشکست کند.‌

تا مرز ورشکستگی هم رفتیم؛ اما چون بچه‌ها طاقت آوردند و کار کردند، ما هم دوام آوردیم.اگر می‌خواستند بیایند و پولشان را بگیرند، شاید نمی‌توانستیم دوام بیاوریم. حتی پیمانکاران هم به همین صورت بودند. پس از اینکه به تدریج کارهای جدیدی را شروع کردیم، ابتدا بدهی به پیمانکاران و سپس سایر بدهی‌ها را پرداختیم و پس از دو سال، از این بابت دیگر بدهی

نداشتیم.‌

البته هم زمان اتفاق دیگری افتاد و کار ما را کمی سخت‌تر کرد. ما نخستین پیمانکار بزرگی بودیم که در شهر تهران شروع به کار با شهرداری کرد. به طور تاریخی و به دلیل دشواری­هایی که همکاری با شهرداری داشت، حتی پیمانکاران متوسط هم با شهرداری کار نمی‌کردند؛ ولی از کیسون خواسته شد که پروژه میدان افسریه یا بسیج فعلی را با پیچیدگی زیادی که داشت، کار کند. در آن زمان، آن منطقه تا نیمه‌های شب راه‌بندان بود و وقتی هم باران می‌آمد، میدان را آب می‌گرفت و راه بسته می‌شد.می‌خواستند مجموعه‌ای آنجا بسازند که به نظرم امروز هم بزرگترین میدان تهران است. پلی دارد که اگر دقت کنید ماشین از ورود تا خروج در قوس‌ها تکان نمی‌خورد و طراحی و اجرای خوبی دارد.آن پل دو طبقه است وباز پلی از زیر آن عبور می‌کند.آن زمان، شروع احداث چنین پروژه‌هایی در تهران بود. زیر میدان افسریه هم کانال آب بسیار عظیمی است که به سمت سرخه حصار می‌رودو ۶۰درصد آب سطحی تهران را عبور می‌دهد. این مجموعه چهار طبقه روی هم طی ۱۴ ماه طراحی و اجرا شده است که کاری تاریخی و نمونه بود. به جز میدان افسریه، میدان مرکزی میوه و تره‌بار را کار کردیم و طراحی و اجرای پل سه کیلومتری یادگار امام را طی ۱۸ ماه انجام دادیم.اما با پیش آمدن مسائل شهرداری تهران، برخی از مطالبات ما بلاتکلیف باقی ماند؛ از جمله در خصوص پل یادگار امام که ازسال ۷۶ تا به امروز پرداخت نشده است.‌

* امروزکه به این گذشته پرفراز ونشیب می‌نگرید، فکر می‌کنید میراث شما چیست؟‌

کشوری می‌تواند استقلال داشته باشد که به لحاظ اقتصادی،مستحکم باشد.ما بیش از ۱۳۰ پروژه اجرا شده داریم که ۱۰ تا ۱۲ مورد آن، خارج از ایران و بقیه در داخل کشور است.این پروژه‌ها یا راه ها مورد استفاده برای مبادله کالا و خدمات است که در نتیجه مردم می‌توانند در سایه این زیرساخت‌ها، راحت‌تر تولید کنند؛ یا شبکه آب شهری یا تصفیه‌خانه است که موضوعی محیط زیستی است؛ یا پالایشگاه است که در جهت استفاده بهینه مردم از منابع و نعمت‌هاست. به عبارت دیگر، هر یک از این پروژه‌ها، اثر خود را بر اقتصاد امروز کشور و نسل آینده می‌گذارد. ولی به نظر من، این اثر در مقابل الگویی که از کیفیت و اجرای کیفی کارها در سطح کشور ایجاد کرده‌ایم، اهمیت کمتری دارد. این موضوع، تاثیر خود را در کشور گذاشته و دیگرانی بعد از ما هم به این کیفیت رسیده‌اند. امروز بچه‌های ما در ایران، با کیفیت اروپایی کار می‌کنند و بسیاری از جوایز ما در خارج از کشور به سبب کیفیت کار است؛ لذا تغییر در الگوهای کار، از خود کاری که انجام داده‌ایم، مهم‌تر است و این الگو نه تنها در محدوده کیفی، بلکه در زمینه‌های دیگر هم وجود دارد.‌