Get Mystery Box with random crypto!

زەوی سه‌خت و ئاسمان دوور

لوگوی کانال تلگرام kiwmars — زەوی سه‌خت و ئاسمان دوور ز
لوگوی کانال تلگرام kiwmars — زەوی سه‌خت و ئاسمان دوور
آدرس کانال: @kiwmars
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.15K
توضیحات از کانال

ئازادی، عه‌داڵه‌ت و خۆشه‌ویستی مرۆڤ به‌شێک له خولیاکانی ژیانمه و هه‌وڵی بۆ ئه‌دەم.
سه‌ربه‌ستی و رزگاری گه‌لی کورد خولیای شه‌و و رۆژمه و ..
@GoranSenaey

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-09-02 01:48:38 شرح صد میدان خواجه عبدالله انصاری
میدان ششم، قصد



در عملی سالکانه نیت، قصد و اراده، معنا و مفهومی مجزا و جداگانه دارند.
با یاری رساندن به پروردگار، در حالی که وی نیازی به کمک از سوی ما ندارد، نشان‌دهنده‌ی ارادت و قصد ما در طول مسیر می‌باشد.
استحکام قدم‌های ما و استواری گام‌هایمان مانع از رخنه کردن ترس در وجودمان خواهد شد.
قصد ما ترک هرچه غیر از او و روی‌آوری به خود اوست.
قصد سه قسم دارد:
قصد تن به خدمت: از جهل نیاسودن_از تنعم بکاستن_فراغت جستن
قصد دل به معرفت: رنج کشیدن_به ضرورت زیستن_خلوت گزیدن
قصد جان به محنت: نازک‌دل بودن_از سماع ناشکیب شدن_به مرگ گراییدن

همایون شجریان

@rasepardeh
11 viewsGoran, 22:48
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 20:44:01


ئەمەوێت سەرنجتان بۆ ئەو وێنەیە رابکێشم، هەر چەند بە ئازارە بەڵام داوای لێبوردنتان لێ ئەکەم بە پێویستی ئەزانم هەر ئینسانێکی بە شەرەف و بە ئاگا، هاوبەشی ئەو ئازارە بێ".

ڕێباز عەبدۆلرەحمان

وێنەی پیاوێک لە دەیەکانی حەوتەمی تەمەنیدایە. مرۆڤ لەو تەمەنەدا هی ئەوە نییە بەرگەی ئازاری گەورە بگرێت، بەڵام قەدەری کورد بوونە و دەبێت بە ناچاری بەرگەی بگرێت.

ئەم پیاوە خەڵکی شاری ئامەدە، لە گەرەکی سوری ئەو شارە. ناوی ئەرسەلانە.
پیاوێکی جەرگ سووتاو، سندوقێکی بە دەستەکانی هەڵگرتووە. هەرچی شتە بەرتەقای بەهای ئەو پریاسکەیەی نییە وا لە ئامێزی گرتووە، بەڵام دوای چەند کاتژمێرێک هی ئەو نامێنت، ئەبێت بە ناچاری لە ئامێزی بترازێ.

پێت وا نەبێت ئەوەی بە دەستیەوەیەتی ئاتاج و پێویستیەکی رۆژانەی ئاسایی خۆی بێت و بەرەو ماڵ بیباتەوە. نا ئەوە بەشێکە لە روحی خۆی، بەشێک لە هەناوی، چونکە ئەوە ئێسک و پروسکی کورە شەهیدەکەیەتی کە ناوی هاکان بوو، لە راپەرینەکەی ساڵی 2015 بە دەستی رژێمە فاشیەکەی ئۆردۆگان شەهید بوو. تەرمەکەیان بردوو نەیان دایەوە بە کەس و کارەکەی.

لەو رۆژەوە دایک و باوکە پیرەمێردەکەی بە دوایەوە وێل، وەک دێوانەیەکی نائارام، هەناو پر لە گر بە دوای سۆراغی تەرمەکەیەوەن.

ئینسان کاتێک شتێک ون ئەکات، هەمیشە لە چاوەروانی هەواڵێکدا، سوسەی شوێنەوار و ئەسرێک دەکات. ئەو چاوەروانیە مردنێکی ترە.
ببینە چەند هێمن و بەریئانە هەنگاوی هەڵگرتووە بۆ ئەو بەری شەقامەکە، ئەوەی بە دەستیەوەیەتی پریاسکەی ئێسکی کورەیەکەتی دەبێت بە بەرەو گۆرستان بیبات بۆ ئەسپاردە کردن.

رەنگە هێشتا مەرگەساتە گەورەکە ئەوەندە نەبێت، کە فاشیەکان دەتکوژن، دەتبرن ، خاک و ئاوت دەسوتێنن و دەت سرنەوە، مەرگەساتە گەورەکە لە و شوێنەدایە ئێستا ئینسانی کورد هەیە نۆکەر و داردەستیانە. دڵ ی بۆ ئۆردۆگان و سیاسەتەکەی لێ ئەدات. هەیە دەبێتە قەرەوڵی سەر تفەنگ بۆیان بۆ پێکانی رۆڵەکانی ئەم نیشتمانە
.



@kiwmars
99 viewsGoran, edited  17:44
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 20:29:35


‏بە مردن بڵێن بۆ کوێ دێت؟
‏ئێرە نە مرۆڤی لێماوە نە ژیان
‏نە دڵێک بۆ جوانی لێدەدات، نە ویژدان


شێرکۆ بێکەس


@kiwmars
80 viewsGoran, edited  17:29
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 18:09:09
تصویری تراژیک از ترکیه واقعی!‌
اردشیرپشنگ‌
علیرضا ارسلان پیرمرد کُردی اهل دیاربکر که کیسه بقایای جسد فرزندش را حمل میکند: "پسرم اگر زنده بود حالا بیست‌وهشت سالش بود بعد از هفت‌سال دادستانی استخوانهایش را در یک کیسه تحویلم دادند، به سختی توانستم سر پا بایستم، ویران شدم، آه ازین همه ستم، کسی صدای ما را نمی‌شنود!"‌
‌ هاکان ارسلان به همراه دهها نفردیگر ۷سال قبل درجریان محاصره دیاربکر باتیراندازی پلیس ترکیه جانش را ازدست داد، او عضو هیچ گروه سیاسی نبود با این حال مقامات امنیتی و قضایی ترکیه از تحویل جسدش به خانواده‌اش خودداری می‌کردند اما سرانجام پس از سالها پیگیری و اعتراض پدرش توانست جسدش را تحویل بگیرد، آن هم بدین شکل و رفتار غیرانسانی!‌‌
در ترکیه واقعیتی تاریخی بنام سرزمین و جغرافیای کردستان از سوی بانیان و دولتمردان نظام کنونی این کشور انکار می‌شود وحتی تا چندی پیش کُردها را نیز ترکهای کوهی می‌خواندند.!
و در نهایت و فارغ از کُرد بودن و نبودن، کافی‌است به چشمان این پیرمرد و قصه تکان‌دهنده‌ و آشنایش در این تصویر خوب نگاه کنیم تا دریابیم چرا خاورمیانه، میانه‌ای با صلح و ثبات ندارد!
97 viewsGoran, 15:09
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 15:40:20
در میان عاشق و معشوق رازی دیگر است
این لب و آن گوش را ساز و نوازی دیگر است

سوز و گداز
شعر : #حبیب_خراسانی
آواز : #شهرام_ناظری


@haivy_run
105 viewsGoran, 12:40
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 15:34:48 ‍ محسن رنانی

درک دموکراسی


یک فریب بزرگ در ایران این است که هم مردم دیرزمانی باور داشتند و هم مقامات همچنان می‌گویند که ما دموکراسی داریم چون انتخابات داریم. و می‌گویند ما در چهل سال گذشته هر سال یک انتخابات داشته‌ایم، پس خیلی مردمسالاریم!! از آن بدتر این است که گمان می‌کنیم هر چه نرخ مشارکت در انتخابات بیشتر باشد نرخ مشروعیت نظام سیاسی بالاتر است. و فریب بالاتر این که اگر مثلا فلان حزب یا نامزد، ۸۰ درصد آراء ‌را ببَرد، فکر می‌کنیم آن فرد یا حزب خیلی دموکراتیک انتخاب شده است.

در‌حالی‌که می‌شود شما هر روز برای مسائل پیش پا افتاده انتخابات برگزار کنید یا حتی تمام مدیران ادارات و شهردارها و مدیران مدارس و ... را با انتخابات برگزینید اما قدرت‌های اصلی سیاسی و اقتصادی در انحصار گروه خاصی قرار داشته باشد.

می‌شود شما یک نظام غیردموکرات و انحصارگرا و فاسد و رانت‌خوار داشته باشید، به‌گونه‌ای که همه گروههای مردم از روی کار آمدن هر رقیبی از گروه مقابل وحشت داشته باشند. آنگاه مردم برای این که رقیب روی کار نیاید و روزگارشان را سیاه نکند به صندوق ها هجوم ببرند و نرخ مشارکت را به ۹۰ درصد برسانند.

می‌شود همه کاندیدهای جدی را حذف کنیم و بخش‌های زیادی از مردم را ناامید کنیم و بعد طرفداران خودمان بیایند رای بدهند و کاندیدای ما با ۸۰ درصد آراء برنده شود و بعد هورا بکشیم که ما با رأی درصد بالایی از رأی‌دهندگان انتخاب شده‌ایم.

هیچکدام از این ها نشانه دموکراتیک بودن یک نظام سیاسی یا یک انتخابات نیست. دستکم نظریه دموکراسی نشان داده است که اگر سایر لوازم و مقدمات و شرایط دموکراسی برقرار نباشد، اثر انتخابات بر بهروزی و رفاه و سعادت آینده یک جامعه، خیلی خسارت‌بارتر از حالتی است که مقامات را با روش شیروخط انتخاب کنیم.

اصولا در جامعه‌ای که مردم و نظام سیاسی، دموکراسی و اهمیت و ارزش آن را وجدان کرده‌اند، هیچگاه انتخاباتی که در آن مثلا ۹۰ یا ۸۰ درصد مردم پیرو یک عقیده باشند یا به یک حزب یا فرد رأی بدهند، پیدا نمی‌کنید. دموکراسی بر بستر تکثر می‌روید و خودش تکثر آفرین است. اگر در جامعه‌ای یکدستی دیدید (از هر جنسی) باور نکنید که آن جامعه دموکرات باشد. دموکراسی واقعی مزرعه‌ای است که از همه گیاهان و گل‌ها و درختان و حتی علف‌های هرز در آن می‌روید و اجازه نمی‌دهد یک فکر و یک حزب و یک ایدئولوژی همه دلها را برباید یا همه قدرت‌ها و عرصه‌ها را در اختیار بگیرد.

خطای دیگرمان این است که اصولا دموکراسی را به انتخابات گره زده‌ایم. «انتخابات» یک روش تصمیم‌گیری در نظام‌های دموکراسی است. شما می‌توانید کشور دموکراتی باشید اما اصلاً انتخابات نداشته باشید و برعکس. شما کافی است یک سازوکار آزادانه (فرصت برابر) برای ورود به قدرت، به همه گروهها بدهید؛ خواه این فرصت برابر از طریق انتخابات باشد یا از طریق مثلا یک نظام سلسله مراتبی کارشناسی و یا حتی از طریق شیروخط. برخی نظام‌های قضایی دنیا، انتخابات ندارند اما فرایند صعود صاحب منصبان قضایی به مراتب بالای قدرت از طریق یک نظام سلسه مراتبی کارشناسی یا ارشدیت حرفه‌ای است و این هم نوعی انتخاب دموکراتیک است که همه برای ورود به آن سازوکار، شانس برابر دارند.

یک نظام سیاسی مبتنی بر انتخابات، بدون تفکیک واقعی قوا، بدون یک نظام اداری (بوروکراسی) سالم و کارآمد، بدون یک نظام مالیاتی عادلانه، بدون یک دادگستری باکفایت، بدون رسانه‌های آزاد، بدون آزادی کامل نقد و بیان، بدون تأمین حقوق پایه بشر و بدون تضمین حقوق اقلیت‌های مذهبی، نژادی، جنسی و سیاسی، دموکراتیک نخواهد بود.

بی‌پرده می‌گویم: در جامعه‌ای که آزار حیوانات رواج دارد؛ سلول انفرادی وجود دارد؛ دادگاه بدون هیات منصفه برگزار می‌شود؛ افراد به خاطر مذهب یا افکارشان از نامزدی در انتخابات محروم می‌شوند؛ نخبگان به خاطر قومیت‌شان به مدیریت‌های بالای نظام تدبیر راه ندارند؛ بخشی از جامعه به علت مذهبشان حق شهروندی ندارند و فرزندان آنها حق مدرسه رفتن و دانشگاه رفتن ندارند؛ درصد بزرگی از جامعه به علت تفاوت مذهبی با مذهب اکثریت، حق ساختن عبادتگاه ندارد؛ آموزش زبان‌های بومی و قومی ممنوع است؛ و اگر کسی مقامات ارشد را محترمانه نقد کند دستگیر می‌شود؛ در چنین جامعه‌ای‌ برگزاری انتخابات با وجود این محدودیت‌ها و تبعیض‌ها نوعی تمسخر دموکراسی است.

کتاب «درک دموکراسی» را بیست سال پیش، با مشارکت دکتر محمد خضری ترجمه کردیم. یک کتاب تحلیلی و درسی دانشگاهی درباره ویژگی‌های نظام‌های دموکراتیک مدرن است. به علت دولتی بودن ناشر، هم چاپ آن طولانی شد و هم دیگر هیچگاه به این کتاب فرصت تجدید چاپ داده نشد. بعدها اجازه انتشار را خودم از ناشر گرفتم. اکنون فایل این کتاب را در اختیار دانشجویان رشته‌‌های علوم اجتماعی و سایر علاقه‌مندان قرار می‌دهم.

.
@kiwmars
136 views , edited  12:34
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 04:19:20 غرب در آینه‌ی تراث قرون ابتدایی اسلام: نمونه‌ روم شرقی (بیزانس)

برای مسلمین قرون نخستین که در غربِ جغرافیایی خود، مجاور با امپراتوری روم شرقی یا همان بیزانس بودند، مفهومی به نام "تمدن غربی" ـ در معنای امروزی‌اش ـ هنوز متولد نشده بود. البته چنان‌که پیش‌تر هم گفتیم، ظهور و بروز اسلام بیش از اینکه در جفرافیای سیاسی امپراتوری‌های شرقی باشد، در محیط امپراتوری روم رخ داد و از این حیث، پر بیراه نیست اگر که اسلام را ـ مانند مسیحیت ـ یک دین غربی بدانیم.
اما مسلمین در عصر عباسی ـ و چه بسا پیش‌تر ـ رومیان را چگونه می‌دیدند؟ آیا در آن دوران هم نظریاتی مشابه با آنچه که امروزه گفتمان "غرب‌ستیزی" نامیده می‌شود وجود داشت یا اینکه نگاه مسلمین به روم (یا همان غربِ جغرافیایی خود) نگاهی پدیدارشناسانه بود؟
طبعاً پاسخ به این پرسش‌های کلان، نیاز به پژوهش‌های تاریخی دقیق و مفصل دارد، اما در منابع معتبر حدیثی قرن سوم ـ مانند مسند احمد حنبل(241هـ) و صحیح مسلم(261هـ) ـ گزارش جالبی منسوب به یکی از صحابه‌ی پیامبر اسلام (ص) به نام المُستورِد بن شدّاد آمده است که در آن، مهم‌ترین و برجسته‌ترین ویژگی‌های رومیان از منظر این صحابی بیان می‌شود:
«... همانا در آنان [= رومیان] چهار خصلت وجود دارد: آنها خویشتن‌دارترین افراد در هنگام آشوب و بلوا، سریع‌ترین افراد در بازسازی خویشتن پس از مصیبت، برق‌آساترین افراد در حمله [مجدد] به دشمنی که از او فرار کرده‌اند، و بهترین افراد برای مسکین و یتیم و ضعیف‌اند؛ و خصلت پنجمی هم دارند که زیباست: آنها بازدارنده‌ترین مردم نسبت به ظلم پادشاهان‌اند»[1].
در نتیجه به نظر می‌آید در اوج دوران اقتدار امپراتوری‌های مسلمین در عصر عباسی و پیش‌تر از آن، و در دوره‌ای‌که جنگ‌های تمام‌عیار بسیاری میان مسلمین و رومیان در می‌گرفت، مسأله‌ای به نام "روم‌ستیزی" و ارائه‌ی تصویر کاملا سیاه از این دشمن بزرگ، دست بالا را نداشته است.
ـــــــــــــــــــ
ارجاعات:
[1]. این روایت با الفاظ گوناگونی در منابع آمده است از جمله: «... إن فيهم لخصالا أربعا إنهم لأحلم الناس عند فتنة وأسرعهم إفاقة بعد مصيبة وأوشكهم كرة بعد فرة وخيرهم لمسكين ويتيم وضعيف وخامسة حسنة جميلة وأمنعهم من ظلم الملوك» (احمد حنبل، مُسند، ش18022؛ مسلم، صحیح، ش2898)

عدنان فلّاحی


https://t.me/AdnanFallahi
15 viewsFallahi, 01:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 22:41:33 مرگ واپسین اصلاح طلب ناکام امپراتوری سرخ

بامداد دیروز مردی درگذشت که یک تنه مسیر تاریخ جهان را تغییر داد: میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق!
مردان تاریخ ساز در معرض قضاوت های پیچیده و متناقض قرار می گیرند.
شاید پرونده داوری درباره کارنامه وی و ارزیابی اقداماتش و پیامدهای آن ها، هیچگاه بسته نشود.
در نظر مردم اروپای شرقی، گورباچف ناجی و قهرمانی است که آن ها را از یوغ کمونیسم آزاد کرد.
اما در نگاه هموطنان خودش، اینقدر محبوب نیست و خاطره جمعی روس ها از سال های زمامداری وی با هرج و مرج و تورم بالا و فروپاشی گره خورده است.
صرف نظر از همه این ها، درباره یک نکته اتفاق نظر وجود دارد. این اصلاحات دیرهنگام و اشتباهات متعدد در نحوه اجرا و اولویت بندی آن ها بود که کشور را به سوی پرتگاه فروپاشی و تجزیه برد.
گورباچف، الکساندر دوبچک روس ها بود. مومن و معتقد به سوسیالیسم، دلبسته لنین و در همان حال دلواپس آزادی و دمکراسی.
اما مشکل اینجا بود که عصر دوبچک  همان اواخر دهه شصت سپری شده بود.
دهه هشتاد میلادی که گورباچف آمد، دیگر کمتر کسی دل در گرو ایده " سوسیالیسم با سیمای انسانی " داشت و عبور نهایی از کمونیسم، بیش از یک مد فکری در مراکز و محافل دانشگاهی غربی به شمار می رفت.
مکانیسم عمل نظام های توتالیتر، شبیه فیزیولوژی انسانی است. ساختاری پیچیده و منظم که به مرور به سمت آنتروپی و نهایتا مرگ می رود.
از یک انسان 50 ساله انتظار نمی رود که تازه در این سن، شناگر خوبی شود، یا قهرمان دومیدانی گردد و یا احیانا چند زبان خارجی بیاموزد. برای آدمی 70 ساله هم که این ها بسی سخت تر است.
نظام شوروی به مرور فرصت هایش را از دست داده بود.
در دهه سی که میلیون ها هزار نفر در زندان ها و اردوگاه های کار اجباری جان می دادند، هنوز صدها هزار نفر از جوانان کومسومول وجود داشتند که از عمق جان به آرمان کمونیسم ایمان داشته و برای ساختن سوسیالیسم، سخت ترین رنج ها را به جان بخرند.
حتی در دهه پنجاه هم کمونیسم هنوز یک آرمان اخلاقی بود که از مشروعیت هنجاری و مقبولیت سیاسی بهره داشت و بسیاری از ملل تازه استقلال یافته در انتخاب آن برای توسعه و کامیابی درنگ نمی کردند.
در آن سال ها، در حالی که تصفیه ها و کشتارها جریان داشت، طیف دیگری از مردم، خشونت ها و سختی ها را با ایمان به آینده ای روشن و حقانیت اخلاقی ایدئولوژی تحمل و توجیه می کردند.
خود دوبچک که نماد اصلاح طلبان دهه شصت بود، بیش از آنکه دلبسته آزادی باشد، دلمشغول رها کردن آرمان محبوبش - کمونیسم - از زنگارهای استبداد و ناکارامدی بود.
در دهه هشتاد اما، این آدم ها دیگر وجود نداشتند. در سرتاسر امپراتوری سرخ، کمتر کسی پیدا می شد که از عمق جان مارکسیست باشد.
زمان دوبچک و ایمره ناگی سپری شده و عصر لخ والسا و واتسلاول هاول فرا رسیده بود.
شوربختانه برای نظام های اقتدارگرا، مشروعیت یک مساله کانونی نیست. آن ها از رهگذر کمبود مشروعیت تن به اصلاحات نمی دهند، بلکه زمانی که موجودیت آن ها به خطر افتاد، به بازبینی گذشته می پردازند.
درست مانند بیماری سالمند که پس از عمری ناپرهیزی،  خطر مرگ را احساس و به فکر چاره جویی و درمان می افتد.
گورباچف خائن به سوسیالیسم نبود. در آخرین لحظات هنوز می کوشید که حزب کمونیست را حفظ و با کاستن از سرعت تغییر در ایستگاه سوسیالیسم دمکراتیک یا حتی سوسیال دمکراسی بایستد.
وی بر آن بود با امضای یک پیمان جدید با جمهوری ها، شوروی را حفظ و نام و آرمان لنین را نگهدارد.
همانگونه که گفته شد، دشواره اصلی، زمان پریشی پروژه وی بود تلفیق کمونیسم و دمکراسی، آرمان شهر دهه های پنجاه و شصت بود. زمانی که ازقضا اسلاف وی آن را انحراف و کژروی و بازگشت سرمایه داری در قامت سوسیالیسم می خواندند و از موضع راست کیشی آماده هیچ انعطاف و اصلاحی نبودند.
همان زمان که جنبش بهار پراگ در جریان بود، اگر اصلاح طلبی راستین و مصمم در کرملین حضور داشت، ارابه تاریخ به راهی دیگر می افتاد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
90 viewsGoran, 19:41
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 20:53:44 شوخی فقط یک درصدش شوخی است؛ و نود و نه درصدش کاملاً جدی.
حالا می‌خواهد شوخیِ زبانی باشد، یا تصویر و انگاره و شمایل، یا شوخیِ دستی.

وسط تره‌بار باشد، یا در تلگرام و اینستاگرام و کتاب و سینما.
طنز و جوک و شعر باشد یا استیکر.
خلاصه، هر چه و هر کجا و هر جور که باشد، شوخی، کاملاً جدی است و دنیایی نکته در دل خودش دارد.
درست مثل زباله‌های یک جامعه، یا حتی فسیل‌ِ مدفوعِ آدم‌های ده هزار سال پیش، که دنیایی نکته از وضعیت فرهنگی، اقتصادی، مذهبی، فیزیولوژیکی، روان‌شناختی، یا سیاسی آن جامعه و طبقاتش را هویدا می‌کنند.

این نکته را چند قرن پیش از زیگموند فروید، مولانا به ما یاد داد که شوخی‌ها، ظاهری شوخ دارند، و باطنی جدی. هزل‌ها و شوخی‌ها، جِدی‌ست پیشِ عاقلان:
هزل، تعلیم‌ست، آن را جِدّ شنو/ تو مشو بر ظاهر هزلش گرو
هر جِدی هزل‌ست پیشِ هازلان/ هزل‌ها جِدّست پیش عاقلان

با تحلیلِ فُرم یا محتوا یا حتی شیوه‌ی بیان و ابراز شوخی‌ها می‌توان دنیایی نکته از شخصیت یک نفر (هم گوینده، و هم شنونده‌ای که از آن خوشش می‌اید یا بدش می‌آید)، آنچه در ناخودآگاهش در جریان است
(از چیزهایی که در او سرکوب شده‌اند، تا آنچه مورد تمایلش است)، سبک زندگی، تاریخچه و محیط زندگی او استنباط کرد.

حتی می‌توان از این هم فراتر رفت، و جامعه، فرهنگ، نظام سیاسی، اقتصادی و دینی حاکم بر یک زمان را با تحلیل‌ شوخی‌های رایج در هر جا استخراج نمود.
حالا می‌خواهد نوع نگاه آن جامعه به خودشان، دیگران، مسایل جنسی، زن، پول و طبقات اجتماعی باشد، یا به اخلاقیات، دنیا، آخرت، جامعة‌آرمانی، طبقة حاکم و مانند این‌ها.

برای نمونه شما وقتی کتاب‌های عُبید زاکانی را می‌خوانید، هم می‌توانید شخصیت عبید را بشناسید و هم جامعه‌ و نظام فرهنگی و دینی و سیاسی و طبقه سیاسی و قضایی و پلیسی و عالمان دینی زمان او را.

عبید با شوخی‌هایش، هم چیزهایی را می‌گفت که نمی‌توانست در مورد خودش جدی بگوید؛ و هم چیزهایی را که نمی‌توانست در مورد جامعه و نظام فرهنگی دینی و سیاسی و قضایی‌اش به شکل جدی بگوید.

شوخی، جنبه هنجاری هم دارد.
در جنبه‌ی اخلاقی و هنجاری این‌طور نیست که ما مجاز به هر شوخی‌ای در هر زمان و مکانی باشیم. شوخی هم آداب خود را دارد؛ به ویژه وقتی دلی با آن می‌شکند، شخصیتی له می‌شود، اعتماد به نفسی خرد می‌شود، انگیزه و امیدی کور می‌گردد یا ... .

پس می‌توان همانند فروید و مزلو میان شوخی بد و خوب تمایز نهاد.
شوخیِ خوب، یک مکانیسم دفاعیِ بالغانه خوب برای رهایی از بار مشکلات روانی و اجتماعی است، و تنها از انسان‌های بالغ و رشدیافته سر می‌زند؛ و شوخیِ بد محصول انسانی رشدنایافته.

خلاصه اینکه، یکی از بهترین راه‌های شناخت یک فرد تحلیل شوخی‌هاییست که می‌کند، یا خوشش یا بدش می‌آید.

به همین قیاس، یکی از بهترین راه‌های شناخت یک جامعه و آنچه در درونش می‌گذرد هم بررسی جوک‌ها و طنزهایش است.

هیچ شوخی‌ای، فقط شوخی نیست.
شوخی‌ها، جدی‌ترین تجلیات انسان‌ هستند.

درست مثل فحش‌ها، زباله‌ها، خواب‌ها، خیابان‌ها و ... . درخت را با محصولاتش می‌شناسند؛ نه با تعریف باغبان.

فروید می‌گفت:  بگو چه خواب دیده‌ای، تا بگویم کیستی (تأویل رؤیا، ص61)؛ حالا بگو چه شوخی‌هایی می‌کنی، کدام را می‌پسندی، در کدام کانال و گروه شوخی و جوک عضوی، تا بگویم کیستی.

دکتر محسن زندی (روان‌شناس)
@kiwmars
173 viewsGoran, 17:53
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 20:22:57 شەرەف
لە کۆمەڵگای ئێمەدا تەنیا جەستەی ژنە،
بەرتیل و درۆ و دزی و فێڵ و گەندڵی و خیانەتی پیاوان پەیوەندی بە شەرەفەوە نییە...!


#بەختیار_عەلی













@kiwmars
121 viewsGoran, 17:22
باز کردن / نظر دهید