Get Mystery Box with random crypto!

‍ نقدی بر سخنان دکتر عبدالکریم سروش درباره معنا و مفهوم کرد | کردستان نامه

‍ نقدی بر سخنان دکتر عبدالکریم سروش درباره معنا و مفهوم کرد

بخش اول: «گذشتگان، کرد را کاملاً به معنای یک آدم عامی بی فرهنگ به کار می بردند»

اسماعیل شمس

سخنرانی دکتر سروش درباره مفهوم کرد نزد گذشتگان که به بهانه شرح نسب حسام الدین چلبی در جلسه هشتاد سلسله کلاسهای شرح مثنوی ایراد شده است حاوی تحریفات تاریخی، نقض موازین علمی و پژوهشی،ناسازگاری و عدم انسجام درونی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. همچنین این سخنرانی منشأ مغالطات مهمی از جمله مغالطه تفسیر نادرست و مغالطه برخورد گزینشی با منابع تاریخی است که خود سبب مغالطات و تحریفات بعدی شده و کلام او را از سطح فلسفی و تاریخی به قصه گویی و افسانه بافی تقلیل داده است. از آنجا که مدت زیادی از انتشار این سخنان می گذرد، بنایی برای نقد نداشتم، اما دست به دست شدن این فایل صوتی و اعتبار یافتن این مغلطه ها نزد مخاطبان به سبب جایگاه گوینده آنها سبب شد تا به شیوه ای مستند و مستدل به نقد آنها بپردازم. برای آگاهی خوانندگان ابتدا متن پیاده شده سخنان ایشان را که در فایل پیوست آمده و شامل دقایق هفت تا ده سخنرانی است عیناً می آورم و سپس تحریفات و تناقضات آنها را ذکر می نمایم.
دکتر سروش پس از ذکر مقدمه عربی دفتر اول مثنوی که در آن مولوی می گوید کتابش را به درخواست حسام الدین چلبی سروده است بخشی از نوشته های مولوی را آورده و درباره آنها این گونه می گوید:

« این حسام الدین کیه؛ نسبش کیه و از کجا می آید. نسب اصلی اش به ابوبکر صدیق خلیفه اول می رسد؛ اما در این وسط یک نفر هم هست المنتسب به الشیخ المکرم بما قال امسیت کردیا و اصبحت عربیا؛ یکی از اجداد او کسی بود که شب کرد بود و صبح عرب شده بود؛ یعنی از خداوند خواسته بود که به او عربی یاد بدهد. حالا این البته افسانه است ولی قصه ای هست که می گویند این آقای کرد رفته بود؛ کرد خیلی ببخشید اگر کردی در مجلس هست یا کسانی این را می شنوند در نزد گذشتگان کرد را «کاملاً به معنای یک آدم عامی بی فرهنگ» به کار می بردند. در کلمات مولانا هم هر وقت کە می خواهد یک «آدم ساده جاهل» را مثال بزند می گوید: «یک کردی». نزد گذشتگان، البته این مشهور بود که کرد و اصلاً کردها یک طایفه ای از جن هستند و اساساً یک جور نسب غیر انسانی برایشان قائل بودند. حالا چیزهایی است که ما فقط از نظر تاریخی داریم میگیم و حرفهای درست و مقبولی نیست. «این آدم کرد، یعنی همین هیچ ندان» رفته بود در مدرسه طلاب و دیده بود که آنها نشسته بودند و کتاب عربی می خوانند و با هم مباحثه می کنند و خیلی حسرت برد که چرا من نمی دانم. با همان سادگی رفت و از یک کسی از طلاب پرسید که شما چطوری این چیزها را بلد شده اید؟ او هم که شوخیش گرفته بود، سر به سر این کرد بی خبر گذاشت و زمستان هم بود و گفت: این حوض را می بینی که یخ بسته ما شب رفتیم تو این حوض، یخها را شکستیم و رفتیم زیر یخهای این حوض و عربی یاد گرفتیم. «این بیچاره» هم باور کرد و رفت و یخ را شکست و در همان مدرسه رفت و در آن حوض شنا کرد و از قضا این دفعه درست درآمد و صبح که بلند شد گفت امسیت کردیا و اصبحت عربیا؛ شب کرد بودم و الان هم عربم، یعنی خوب عربی بلد شدم[خنده دکتر سروش]. حالا باری این قصه ها را می گفتند و باور هم داشتند».

خشت اول سخن دکتر سروش این است که اطلاق کرد به اجداد حسام الدین به این معنی نیست که او کرد بوده است؛ زیرا کرد در آن زمان به معنای بی فرهنگ و عامی بوده و مولوی نیز هرگاه کلمه کرد را به کار برده است منظورش افراد جاهل و بی سواد بوده اند.
با نگاهی به گذشته می توان گفت که تاکنون کسانی کرد را به معنای شبان، رمه گردان، بیابانگرد و مانند آن به کار برده اند، اما تاکنون در هیچ جا کرد این گونه معنی نشده و این یکی در نوع خود تقریباً جدید است. از آنجا که معمار ما خشت اول سخنان خود را کج نهاده دیوار او تا ثریا کج رفته است و هرچه جلوتر آمده مرتکب مغالطه های معرفت شناختی و خطاهای روش شناختی بیشتری شده است که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
پرسش اول از دکتر سروش این است کدام گذشتگان، کرد را به معنای «کاملاً عامی و بی فرهنگ» و «هیچ ندان» به کار برده اند؟ این گذشتگان، ایرانی، عرب، ترک یا متعلق به چه ملت دیگری بوده اند؟ آیا گذشتگان شامل خود کردها هم می شود و آنها هم به خود چنین صفاتی را اطلاق می کردند؟ آیا در گذشته فقط کرد به معنای عامی و بی فرهنگ بوده است؟ آیا به هرکسی که عامی و بی فرهنگ بود، کرد می گفتند یا تنها آنانی را که به صفت جغرافیایی و زبانی، کرد بودند، این گونه می شناختند؟ از نظر ایشان معنای عامی و بی فرهنگ چیست؟ این عبارت در کدام یک از منابع معتبر تاریخی آمده است؟ چرا دکتر سروش از آن منابع نام نمی برد؟

https://t.me/kurdistanname