Casterly_rock

2022-06-08 07:31:04 attack on Titan

#انیمه
@lannister_hall باز کردن / نظر دهید

2022-06-07 13:30:58 ‍ ‍ ‍ خواندن کتاب های ژانری را از کجا شروع کنیم و چگونه زیرژانر های مورد علاقه خود را پیدا کنیم؟

لیست سوم،آثار مناسب برای بزرگسالان:

لیست زیر حاوی کتاب هایی از آثار فانتزی و علمی تخیلی،و وحشت،مناسب برای بزرگسالان می‌باشد...

بخش چهارم:

سه گانه جان شانو به قلم دیوید گمل و منتشر شده توسط انتشارات تندیس،روایت دنیایی پساآخرالزمانی که در آن مردی رنج دیده و تنها به نام جان شانو در جست و جوی شهری به نام اورشلیم است که سیصد سال پیش از بین رفته‌...

تک جلدی احیا اثر استیون کینگ و منتشر شده توسط انتشارات«در دانش بهمن»،روایت پسری به نام جیمی مورتون که با کشیش تازه شهر خود چالز جیکوب ملاقات می‌کند؛مردی که طی حادثه ای که برایش رخ می‌دهد،از خدا روی برمی‌گرداند...

مجموعه پنج جلدی شیاطین به قلم پیتر وی برت و منتشر شده توسط انتشارات تندیس که تاکنون ۴ جلد آن منتشر و ۳ جلدش ترجمه شده است؛روایت دنیایی که در آن،شیاطین در شب به شکار انسان‌هایی می‌پردازند که در گذشته،در پشت حرز ها پناه گرفته بودند؛حرز ها نمادهای قدرتی هستند که ریشه آن‌ها در افسانه ها است.آن‌ها همچون حصارهایی تنها دفاع آدمیان در مقابل شیاطین هستند.اما حالا آن‌ها بسیار نازک و شکننده شده اند،دارند از بین می‌روند و محافظت از آنها به طرز وحشتناکی سخت شده است...

تک جلدی پادشاه آنسوی دروازه اثر دیوید گمل و منتشر شده توسط انتشارات تندیس،روایتی دیگر از مردمان قلمرو درنای که یک قرن بعد از کتاب اسطوره،مورد حمله امپراطوری دیوانه به همراه دو سپاه همیشه پیروز و اهریمنی قرار می‌گیرند که قصد سلطه بر آنان را دارند...

تک جلدی بیلی سامرز به قلم استیون کینگ و منتشر شده توسط انتشارات روزگار،یک اثر وحشت و روایت مردی به نام بیلی سامرز که در حرفه‌ خود یعنی قتل بهترین است؛اما او قانونی برای خودش دارد که تنها به کسانی شلیک کند که انسان‌های بدی باشند،اما زمانی که می‌خواهد بازنشست شود،مشکلاتی برایش پیش می‌آید...

مجموعه شمشیر حقیقت اثر تری گودکایند و منتشر شده توسط سایت های زندگی خوب و کرم کتاب،روایت داستان پسری به نام«ریچارد سایفر»که با دختری به نام«کیلان»ملاقات می‌کند،که از دنیای مردگان عبور کرده و تحت تعقیب ارتش جادوگری شرور به نام«دارکن رال»قرار دارد،و تلاش می‌کند با به دست آوردن سه جعبه قدرت«اوردن»به قدرت مرگ و زندگی کل خلقت دست پیدا کند...

تک جلدی امپراتور گابلین به قلم کاترین آدیسون و منتشر شده توسط کانال فانتزیا،روایت به تاج و تخت رسیدن جوانترین فرزند نیمه گابلین یک امپراتور که هیچ آموزشی در سیاست ندیده و در محاصره افرادی بی اعتماد قرار گرفته...

تک جلدی شمشیرهای روز و شب اثر دیوید گمل و منتشر شده توسط انتشارات تندیس،روایت بازگشت از مرگ دو قهرمان افسانه‌ای جهان درنای در جهت مبارزه علیه ساحره‌ای بی رحم...

سه گانه گذرگاه به قلم جاستین کرونین و منتشر شده توسط انتشارات تندیس،مجموعه‌ای از ترکیب ژانرهای علمی تخیلی و وحشت؛روایت دختری به نام امی که در کودکی توسط مادرش رها می‌شود و به وسیله ارتش مورد آزمایشات مختلف قرار می‌گیرد...

این لیست به مرور زمان به روزرسانی خواهد شد...

#کتاب
@lannister_hall باز کردن / نظر دهید

2022-06-07 07:31:07 پدر چینز:هیچوقت با یه بوندسمیج در نیافت

لاک لامورا در اولین ملاقاتش با یک بوندسمیج:پرنده قشنگیه عوضی

صرفاً جهت فان

#لاک_لامورا
@lannister_hall باز کردن / نظر دهید

2022-06-06 13:30:53 اشتیاق اوگر ها:

اوگرها به پناهگاه خود وابسته هستند...

گفته می‌شود که پیش از شکست جهان،آنان می‌توانستند به هر جایی بروند و هر اندازه که بخواهند در آن جا بمانند؛درست مانند انسان‌ها.‌..

اما با شکست جهان،این وضعیت تغییر کرد.ا‌وگرها مانند سایر مردمان جهان پراکنده شدند و نتوانستند هیچ کدام از پناهگاه‌های خویش را پیدا کنند.همه چیز جابه جا شده بود،همه چیز تغییر کرده بود؛کوه‌ها،رودخانه ها و حتی دریاها...

در طی این دوران دور از وطن،که اوگرها حیران و سرگردان بودند،برای نخستین بار اشتیاق به سراغ‌شان آمد.میل به بازیافتن محل پناهگاه ها،بازیافتن خانه.تعداد زیادی در اثر این میل مردند...

تعداد مردگان از زنده‌ها بیشتر بود.وقتی سرانجام طی سال های معاهده ده ملت توانستند دوباره پناهگاه ها را به یک به یک پیدا کنند به نظر می‌رسید که بالاخره موفق شده‌اند تا بر اشتیاق پیروز شوند...

اما اشتیاق ایشان را تغییر داده بود؛چیزی درون‌شان کاشته بود...

حال اگر یک ا‌وگر برای مدت طولانی بیرون از پناهگاه بماند،اشتیاق دوباره سراغش خواهد آمد.اوگر ضعیف خواهد شد،و اگر بازنگردد خواهد مرد...

#چرخ_زمان
@lannister_hall باز کردن / نظر دهید

2022-06-06 07:30:59 «صلح.صلح شیرینه..اما تحت چه شرایطی؟فایده نداره از شمشیرت خیش بسازی،اگه مجبور باشی صبح فردا دوباره اون تیغ رو از نو بسازی...»

#دیالوگ بریندن تالی در کتاب بازی تاج و تخت،جلد یکم از مجموعه نغمه‌ای از یخ و آتش

@lannister_hall باز کردن / نظر دهید

2022-06-05 13:30:19 ‍ معرفی انیمه Charlotte چارلوت

آسمان شب پر از رمز و راز است و می‌تواند همراه خود مرگ یا زندگی به ارمغان بیاورد...

چارلوت یک انیمه ی کوتاه ۱۳ قسمتی در ژانر فانتزی شهری می‌باشد که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده و الهامات بسیاری از انیمه کد گیاس را در خود دارد...

خلاصه داستان:

«این انیمه روایت زندگی پسری نوجوان به نام یو اوتوساکا است که توانایی تصاحب موقت دیگران را تنها برای ۵ ثانیه داراست؛یو در ابتدا تصور می‌کرد که خودش تنها فرد دارای قدرت در جهان است،اما خیلی زود سر و کله دختری به نام نائو توموری پیدا شد...

نائو،،رئیس شورای دانش آموزی مدرسه‌ای است که برای حفاظت از بچه هایی با توانایی خاص پدید آمده،و یو را تهدید می‌کند که اگر به آن مدرسه نیاید،زندگی‌اش توسط دانشمندانی که به دنبال امثال او هستند نابود خواهد شد.‌..

پس یو به مدرسه‌ای تازه منتقل می‌شود اما به راستی او و دوستان جدیدش می‌توانند در برابر سیل مشکلات دوام آوردند و حقیقت پشت پرده قدرت خود را ببابند...؟»

این انیمه تنها شامل یک فصل ۱۳ قسمتی است که به راحتی می‌توانید از لینک زیر دانلود فرمائید...

دانلود انیمه چارلوت با زیرنویس چسبیده فارسی

#انیمه

@lannister_hall باز کردن / نظر دهید

2022-06-05 07:31:00 «تنهایی.بله،این کلمه کلیدی،وحشتناک ترین کلمه در زبان انگلیسی است.قتل به گرد پایش هم نمی‌رسد و جهنم جلویش لنگ می‌اندازد...»

#دیالوگ
سیلمزلات‌ اثر استیون #کینگ
@lannister_hall باز کردن / نظر دهید

2022-06-04 13:30:58 ‍ شاهان آنسوی دیوار:

بخش هفتم:
منس ریدر:

آخرین پادشاه شناخته شده آنسوی دیوار،منس ریدر نام دارد؛مردی که پدرش یک عضو نگهبانان شب بود و مادرش یک زن وحشی،و در کودکی به دیوار آورده شد تا عضوی از پاسداران شب گردد...

پس از آن،منس تبدیل به یکی از تکاوران نگهبانی شب در برج سایه«شدو تاور»شد و در حدود سال ۲۸۶ تا ۲۸۸ ب.ف به همراه لرد فرمانده وقت نگهبانان شب،به وینترفل سفر کرد تا با لرد ادارد استارک دیدار کند،و در آنجا برای نخستین بار،جان اسنو و برادرش راب را ملاقات کرد...

سال‌ها بعد و‌ زمانی که منس در حال گشت زدن در آنسوی دیوار بود،به وسیله یک گربه سایه مورد حمله قرار گرفت و زخمی شد،و توسط یک دختر وحشی شفا یافت؛دخترک ردای سیاه منس را با پارچه های رنگی خود وسله پینه کرد،که بزرگترین گنج او بودند...

پس از بازگشتش به دیوار،منس را وادار کردند تا شنل چند رنگ خود را با یک ردای سیاه عوض کند؛او که از این سلب آزادی به شدت خشمگین بود،دیوار را ترک کرد تا در میان مردمان آزاد زندگی کند...

سال‌های پس از آن،صرف گرد آوردن تمام قبایل شمال دیوار در یک ارتش متحد شد،چرا که منس متوجه خطری که تهدید شان می‌کرد گشته بود؛او نخستین پادشاه آنسوی دیوار بود که نه برای فتح،بلکه برای امنیت قصد داشت به آن حمله کند...

روایت منس ریدر از زبان خودش در رسیدن به مقام پادشاهی آنسوی دیوار...

جهت لو نرفتن داستان بهتر است که حوادث پیش آمده برای منس ریدر و مردمان آزاد را در کتاب های مجموعه نغمه دنبال کنید...

#حقایق_کوتاه
@lannister_hall باز کردن / نظر دهید

2022-06-04 07:30:36 کامادو تانجیرو

Demon slayer

#انیمه
@lannister_hall باز کردن / نظر دهید

2022-06-03 13:30:29 ‍ خطر اسپویل جلد سوم قیام سرخ


«حمل پیکر شخصی عزیز و فقید تنهایی عجیبی دارد.مثل گلدانی که میدانی دیگر هرگز گلی را در خود نگه نخواهد داشت...

کاش روک چنان باور راسخی به جهان پس از مرگ داشت که زمانی خودم داشتم،همان باوری که رگنار داشت...

نمیدانم چه موقع ایمانم را از دست دادم.فکر نکنم چنین اتفاقی یک باره به وقوع بپیوندد.شاید ذره ذره ایمانم را از دست میدادم ولی تظاهر می‌کردم به دره ی جاودان اعتقاد دارم چرا که از گزینه ی دیگر پیش رویم آسان تر بود...

کاش روک پیش خود می پنداشت به جهانی بهتر خواهد رفت ولی او در حالی مرد که جز زرین به هیچ چیز اعتقادی نداشت؛هرآنچه جز به خویشتن به چیزی باور ندارد،قادر نیست خوشحال و خندان به سوی تاریکی شب بشتابد...

لحظه ی خداحافظی من که می‌رسد،به چهرهاش زل میزنم و جز خاطرات چیزی نمی‌بینم.او را به یاد می‌آورم که پیش از ضیافت لونا،قبل از آنکه داروی بیهوشی به او تزریق کنم،روی تخت کتاب می‌خواند...

او را می بینم که کت و شلوار به تن به من،التماس می‌کند همراه با او و ماستنگ به اپرایی در ایجیا بروم و می‌گوید چقدر از تراژدی اورفئوس لذت خواهم برد...

او را می‌بینم که پس از جنگ مریخ،در عمارت ماستنگ،کنار آتش می‌خندد.پس از بازگشتم به سرای مریخ،وقتی به سختی مرد به حساب می‌آمدیم،در آغوشم گرفت و هق هق سر داد...

حالا تنش سرد است و حلقه هایی سیاه زیر چشمانش نشسته.تمامی نویدهای جوانی از چهره اش رخت بسته؛تمام احتمالات ممکن از داشتن خانواده،فرزند،شادی و پیر و فرزانه شدن،به دست من نابود شده است...

یادم به تکتوس می‌افتد و اشکهایم سرازیر می‌شوند...

دوستانم،به خصوص زوزه کش ها،زیاد راضی نیستند که به کسیوس اجازه دادم در مراسم خورشید سپاری شرکت کند،اما نمی‌توانستم حتی فکرش را بکنم که روک بدون بوسه ی خداحافظی بلونا رهسپار خورشید شود؛پاهای کسیوس در غل و زنجیر است و دستان او را با دستبندهای مغناطیسی پشت سر بسته اند...

دست هایش را آزاد می‌کنم تا بتواند درست و حسابی خداحافظی کند؛کاری که به خوبی انجام میدهد.خم می‌شود و به نشان خداحافظی بوسه ای بر پیشانی روک می‌نشاند...

با فشردن دکمه ای،روک از صفحات زندگی ما ناپدید می‌شود تا با آغاز واپسین سفر خویش،در خورشید به رگنار و نسل های بی شمار دلاوران در گذشته بپیوندد...»

#دیالوگ
افکار در ستاره ی سپیده دم،جلد سوم از مجموعه ی #قیام_سرخ


خطر اسپویل جلد سوم قیام سرخ

@lannister_hall باز کردن / نظر دهید