Get Mystery Box with random crypto!

تشنه‌ی اندیشه / صحتی سردرودی

لوگوی کانال تلگرام m_sehati — تشنه‌ی اندیشه / صحتی سردرودی ت
لوگوی کانال تلگرام m_sehati — تشنه‌ی اندیشه / صحتی سردرودی
آدرس کانال: @m_sehati
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 818
توضیحات از کانال

1 . نگاه انتقادی به مقوله های انسانی و اسلامی
2 . تخصصا در عاشوراپژوهی
3 . تحریف شناسی تاریخ امام حسین (ع)
4 . ادبیات
ارتباط با ادمین ها :
@sehatim
@vafasehati
اینستاگرام : instagram.com/mohammad.sehati.sardroudi

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-01 19:11:35 هدف شناسیِ حماسه حسینی
نقد و بررسیِ دو نظریه رایج در هدفشناسیِ امام حسین(ع): نه حکومت نه شهادت.
@m_sehati
85 views16:11
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 18:37:04 از سخنان امام حسین علیه السلام(3)
(اسلام و ایمان پیشکش؛ برگردید انسان باشید!)
عصر عاشورا وقتی حضرت دید، شمر بن ذی الجوشن با گروهی از پیاده نظام، قصدِ یورش به خیمه هایی را دارند که جایگاه زنان و کودکان بود به سوی آن خیمه ها دوید ولی سپاه میان او و خانوداه اش حایل و مانع گشتند اینجا بود که فریاد زد:
« ویلکم! إن لم تکن لکم دین وکنتم لاتخافون المعاد فکونوا فی أمر دنیاکم أحرارا ذوی أحساب، امنعوا رحلی و أهلی من طغامکم و جهّالکم»(بلاذری، انساب الأشراف 3 / 407 ؛ تاریخ الطبری 5 / 450).
یعنی: وای بر شما! اگر دینی ندارید و چنانید که از روزِ بازگشت نیز نمیترسید پس بیایید در کارهای دنیای خودتان آزاده باشید و ریشه دار رفتار کنید، و اجامر و اوباشتان را از خیمه و خانواده ام باز دارید و مانع شوید.
این منطق از سرورِ آزادگان چنان محکم و مؤثّر بود که شمر هم مجاب شد و دستور عقب نشینی به سپاهِ خویش داد. حتی در برخی متون روایت است که شمر فوری تسلیم این منطق گشت و به نیروهایش گفت: کاری به خیمه ها نداشته باشید؛ برگردید با خود او بجنگید که به جانم سوگند او به حتم حریفِ بزرگواری است>«فلعمری انّه لکفو کریم.»(ابن أعثم، الفتوح 5 / 117).
مثل اینکه مراد از عبارتِ «اگر دینی ندارید و از روزِ بازگشت نمیترسید پس در امورِ دنیای خود آزاده باشید و با نجابت رفتار کنید» همین است که بازگردید و انسان باشید و مانندِ یک بنی آدم زندگی کنید. نکتۀ مهم اینجاست که دین و ایمان و اسلام همه اش برای این بود که انسانیتِ انسان و وجدانش بیدار باشد و با آزادگی ببالد و بپاید حال اگر دینی چنان وراونه گردد که به استخدامِ زور و ظلم درآید یعنی فقط ظواهر و شعائری از آن بماند اینجاست که باید از آن ناامید گشت و به انسانیت و آزادی فراخواند که این فراخوان حتی شمر را ولو به طور موقّت مجاب میکند و خلع سلاح.
خلاصه درسی که از این سخنِ حضرت حسین میتوان آموخت چنین است که گفته میشود: دین و باور به مبدأ و معاد تا زمانی مفید است که در خدمتِ انسانیّت و آزادگیِ انسان باشد و گرنه مضرّ خواهد بود و بسیار خطرناک.
محمد صحّتی سردرودی
دهم مرداد 1401 / قم

ماه محرم هر روز با سخنی از سرور آزادگان

@m_sehati
257 viewsedited  15:37
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 20:07:51 دردِ بى ‏دردى
) تخميسى از مرثیه مشهورِ استاد شهريار)

در كتاب حق به شأنش آيه ‏ها دارد حسين
كاف و هاء و ياء، عَين، صاد، هل اَتى دارد حسين
گوش جان را تا ابد چون نى، نوا دارد حسين
»شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين
روى دل با كاروان كربلا دارد حسين»

او، فناى حق شد و از هر كه غير از دوست رست
هم بقا باللَّه شد و اندر سرير حق نشست
كاخ استبداد و ظالم را بكوبيد و شكست
»از حريم كعبۀ جدّش به اشكى شست دست
مروه پشت سر نهاد، امّا صفا دارد حسين»


آن كه باشد راه او، اصلِ صراطَ المستقيم
آن كه باشد مظهرِ ذات خداوندِ حكيم
وان كه باشد افتخارِ كعبه و قدس و حطيم
»مى ‏برد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
بيش از اين‏ها، حرمت كوى منا دارد حسين»


او كه از هستى گذشته، مى ‏رود با عشق، كيست؟
نمره اندر امتحانِ عاشقى آورده بيست!
بر مدارِ چرخ گردون، عزم او در داد ايست!
»پيش رو، راه ديار نيستى كافيش نيست
اشك و آهِ عالمى هم در قفا دارد حسين»


آن كه راهش فارقِ راهِ صواب از ناصواب
وانكه قولش شارحِ آيات رحمان در كتاب
از پذيراى ستم گشتن همى كرد اجتناب
»بس كه محمل‏ها رود منزل به منزل با شتاب
كس نمى ‏داند عروسى يا عزا دارد حسين!»

آن كه از جمله شهيدان، ياورانش برترند
هر يكى هر اهل دل را مشهدند و دلبرند
هرچه باشد مى ‏دهند و خاطر حق مى ‏خرند
»رخت ديباى حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جايى كه كفن از بوريا دارد حسين»

هر كه ديدش دنيوى باشد زِ سر تا پاش عيب
او نگويد از قيام كربلا، جز شيب و تيب
شايد آيد از اسارت در دلش صد شكّ و ريب
»بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غيب
ور نه، اين بى ‏حرمتى ‏ها كى روا دارد حسين؟»


موسوى در نور رويش طور بيند منجلى
عيسوى با بوىِ مويش دار مى ‏جويد، بلى
عاقبت آزادگان را اوست بى ‏همتا ولى
»سروران، پروانگان شمع رخسارش ولى
چون سحر، روشن، كه سر از تن جدا دارد حسين»


آن كه باشد مُظْهِرِ آيات از سرّ و جلى
در پى تفسيرِ راهِ مرتضى؛ مولا على،
از ازل هم او، به جان گفته ‏ست دلبر را «بلى«
»او وفاى عهد را با سر كند سودا، ولى،
خون به دل از كوفيان بى ‏وفا دارد حسين»


او كه شب را تا سحر مى ‏نالد از درد فراق
سه طلاقه كرده دنيا، چون پدر، با اشتياق
تا مهِ تابانِ دين مخفى نماند در محاق
»سر به قاچ زين نهاده راه پيماى عراق
مى ‏نمايد خود كه عهدى با خدا دارد حسين»

ياورانش هر يكى در صدرِ اخوانُ الصَّفا
گفت مولا «از شما برتر نديدم در وفا»
ذاكرانش غافلند امروز از اهل جفا
»دشمنانش بى ‏امان و دوستانش بى ‏وفا
با كدامين سر كند؟ مشكل دو تا دارد حسين»

اينك آن مظلوم، بر تحريفِ حرفش مبتلاست
دردِ بى ‏دردى نمى ‏دانى چه بد درد و بلاست
كربلا از جهل ما هر روز در كرب و بلاست
»سيرت آل على با سرنوشت كربلاست
هر زمان از ما يكى صورت‏نما دارد حسين»


هر زمان، هر روز يادش صد قيامت مى ‏كند
تا ابوالفضلى برآيد مشقِ همّت مى ‏كند
گوش كن فرياد خونش تا چه حُكمت مى ‏كند؟
»آب خود با دشمنان تشنه قسمت مى ‏كند
عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين»


نام‏دارى را به عالَم نام او نگْذاشت صيت
با مقامش هر مقامى در جهان پست است و هيت
سيرت‏ اش مقبول عقل و دين بُوَد، بى ‏لو و ليت
»دشمنش هم آب مى ‏بندد به روى اهل بيت
داورى بين با چه قومی بى ‏حيا دارد حسين»


كار بسم اللَّهِ او، چون كار حق با كاف و نون
سربلند از آسمانها او و خصمش سرنگون
صحنه كرب و بلا از صحنه محشر فزون
»بعد از اينش صحنه ‏ها و پرده ‏ها اشك است و خون
دل تماشا كن چه رنگين سينما دارد حسين»

بوى جان‏بخشِ خرد از عطر خالش شمّه ‏اى
سرّ عاشورا نداند هر كه باشد پخمه ‏اى
حضرت حُر بايد اينجا تا بخواند كلمه ‏اى
»ساز عشق است و به دل هر زخم پيكان، زخمه ‏اى
گوش كن عالم پر از شور و نوا دارد حسين»

وسعتِ شخصيّت او را ببين، عالَم هنوز ،
غرق گشته ديده از درياى او يك نم هنوز
خرّم او از وصل يارش عالمى در غم هنوز
»دست آخر كز همه بيگانه شد، ديدم هنوز
با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسين»

عاشق صادق كسى باشد كه در وقت بلا
دل دهد بر حكم دلبر، دل كَنَد از ماسوا
چون حسين بن على گويد بلا را صد بَلى
»شمر گويد: گوش كردم تا چه خواهد از خدا
جاى نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين»

حضرت دلدار دارد در جهان بسيار يار
عاشقى گر دل به مهرِ حضرت دلدار دار
صحّتى در روز محشر يك عمل، خالص بيار
»اشك خونين گو بيا بنشين به چشم شهريار
كاندر اين گوشه عزايى بى ‏ريا دارد حسين»
7 / 7 / 67 – تبريز

@m_sehati
130 views17:07
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 13:55:02 از سخنان امام حسین علیه السلام(2)
«إعلَموا أنَّ حوائجَ الناسِ إلیکم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکُم فَلا تَمِلّوا النِعَمَ فَتَحورُ نِقَماً / بدانید که نیازهای مردم [و مراجعه و امیدشان] به شما از نعمتهای خدا برای شماست پس از این نعمتها (نیازها و مراجعاتِ مردم) ملول و خسته نشوید تا نعمتها به نقمتها (کینه¬توزی¬ها و عذابها) برنگردند.»(ر.ک: کشف الغمه2/ 241). یعنی اگر نیازهای مردم را برآورده نکنید همین نعمتها هر یک به نوبتِ خود نقمت و انتقامی می¬گردد که دیر یا زود گریبانتان را می¬گیرد. البته حوائجِ مردم به کسی یا کسانی وقتی نعمت است که هم بتوانند هم بخواهند خواسته های آنها را تأمین کنند و گر نه نقمت و عذابی بیش نخواهد بود. تازه این زمانی است که آن کس یا کسان خود در تولید یا تکثیرِ حوائجِ مردم نقشی نداشته باشند والّا اگر شخصی کسی را از کار بیکار و خانه نشین گرداند تا او را به خویش محتاج سازد و سپس با زیرکی گاهی هم او را بنوازد در این صورت از اول تا آخر همۀ کار و بارش نقمت و عذاب است و نباید به سر خودش کلاه بگذارد و گمان برد که از نعمتهای خدا بهرمند است. قضیه وقتی بسیار بدتر می¬شود که از شخص گذشته صورتِ کلیّه و اجتماعی به خود می¬یابد. شاید با نقلِ صفحه ای از تاریخ معاصر تا حدودی بتوان به این معنا نزدیک شد. البته نقل به معنا و از خاطره، آن هم پس از گذشتِ چهل و اندی سال:
پیش از به اصطلاح تصویب قانون اساسی وقتی آیت الله شریعتمداری مخالفتِ خود را با اصل صد و ده ابراز کرد انقلابیون همه اعم از حوزی و دانشگاهی دست به دست هم دادند تا او را قانع کنند که کوتاه بیاید و به آن رأی دهد. ولی آن مجتهد که جز اجتهاد در پاسخگویی به پرسشهای مکررِ مردم کار دیگری نکرده باز بسیار تحتِ فشار بود یک بار در پاسخ به اصرارِ انقلابیون گفت: بروید در همین قم از مردم و طلاب پرس و جو کنید و ببیند چه قدر از بیوتِ ما مراجع راضی و چه قدر ناراضی هستند؟ آخر ما که در رفعِ حوائجِ همین مردم شهر قم و طلابِ معدود ناتوانیم آن وقت چگونه می¬خواهیم فردا از عهدۀ حوائجِ همۀ مردمِ یک کشورِ بزرگ و وسیع برآییم؟ چرا برای خودمان تکلیفِ مالایطاق درست کنیم؟ آن مرجعِ به درستی دوراندیش در ادامه سخنانی گفت که گویی اشارتی نیز به قتلِ پسرِ آقاسید ابوالحسن اصفهانی داشت، آن گاه که حاجتِ یک روحانی یا طلبه برآورده نمیشود آن فاجعۀ دهشتناک و معروف در صحنِ حضرتِ امیرالمؤمنین(ع) صورت ارتکاب می یابد.
« خدا رحمتش کناد آن که را که قدرش شناخت و از حدّش فراتر نرفت> رحم الله امرأ عرف قدره و لم يتعد طوره»(ر.ک: آمُدی، غرر الحکم و درر الکلم).
محمد صحـّتی سردرودی
ماه محرم هر روز با سخنی از سرور آزادگان
@m_sehati
330 viewsedited  10:55
باز کردن / نظر دهید
2022-07-28 20:08:40 از سخنانِ امام حسین علیه السلام(1)
«إنَّ اللهَ لایُطاعُ بإکراهٍ / خدای تبارک و تعالی با زور اطاعت نمیشود .» (ر.ک: محمد بن المحسن الکاشانی، معادن الحکمة، ج 2 ، ص 46 ) از این سخنِ حضرت حسین(ع) معلوم میشود که مقولۀ دین به خصوص خداپرستی اجبار بردار نیست. به قولِ قرآن: « لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ / در دین اجباری نیست که راه رشد از چاهِ گمراهی آشکارا جداست»(سورۀ بقره ، آیۀ 256 ) به این ترتیب دیگر سخن از حکومتِ دین یا حکومت اسلامی معنایی ندارد زیرا که دین تحکّم و حکومت¬بردار نیست. دین کار دل است و ربطی به دولت و حکومت ندارد. دین دل¬افروزی است که از دل می جوشد و بر دل می نشیند و جز این هرچه گویند نه دین که ضدِ دین است و راهزنِ دل.
ماه محرم هر روز با سخنی از سرور آزادگان

محمد صحتی سردرودی

@m_sehati
527 viewsedited  17:08
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 15:57:20 زبانحالِ دین به حکومت: مرا به خیرِ تو امید نیست شر مرسان!
فقط حجاب نیست بلکه هر مقولۀ دیگری را - چه فرهنگی چه دینی - اگر بخواهند از تریبونِ حکومت و دولت ترویج اش کنند نتیجه به عکس خواهد داد و این چیزی نیست که برای کسی پوشیده مانده باشد چرا که در این چهل و چند سال هزاران بار آن را با تجربت و تصریح دیده ایم و دیده اند که حتی عبادتی مثل نماز یا جایی مثل مسجد وقتی به نوعی دولتی یا حکومتی میشود رفته رفته از چشمِ مردم می افتد و منفور و متروک میگردد. به خصوص وقتی که ترویج و تبلیغِ آنها از سر تزویر و تحمیلی باشد طبیعی است که مخالفت و عنادِ مردم را در پی خواهد داشت و تقبیحِ آن صورتِ تحسین خواهد یافت زیرا که مبارزه با زور و ظلم و ریا، حُسن و رجحانش فراتر از همۀ این مقولات است. حال بگذریم از این که مسئلۀ حجاب یا چگونگیِ لباسِ مردم اصولا یک مسئلۀ عرفی است و چندان ربطی به دین و مذهب ندارد. پس اگر دینداران به درستی دغدغۀ دین و اخلاقِ فرزندانشان را دارند نخستین کاری که بایسته است انجام دهند همین است که سعی کنند حسابِ دینشان را از حسابِ حکومت جدا کنند و اگر تا حال هم از این مهم در غفلت بوده اند به خود بیایند که بسیار دیر کرده اند.

محمد صحّتی سردرودی
2 / 5 / 1401 / قم .

@m_sehati
1.0K viewsedited  12:57
باز کردن / نظر دهید
2022-07-18 10:13:17 ممدوحان اکثر شاعران، صاحبان قدرت، شامل نقبا یا وزرا یا پادشاهان و حاکمان بوده اند، و شاعران چون اشعارشان را برای آنها سروده اند فلذا از غدیر خم معنای رایجی را که متکلمان شیعه برداشت کرده اند را مراد کرده اند. مگر نوادری از شعرا مانند مولوی که به غدیر خم نگاه ژرف تری داشته است. ظاهر امر این است که نگاه و برداشت مولانا از غدیر خم به برداشت اهل سنّت نزدیک‌تر است. اما با نگاه دقیق تر متوجه می شویم برداشت او از غدیر برداشتی فراتر از هر مذهبی، یک برداشتِ عارفانه‌ و عمیق و گسترده‌تر از برداشت متکلّمین است، ضمن اینکه شامل برداشت متکلمین نیز می شود.
چون مولانا تنگ نظری نداشته و تفکراتش در مذهب خاصی نمی گنجیده و نگاه او فرامذهبی بوده است، برداشتی عمیق و ژرف از حدیث غدیر خم دارد. ضمن اینکه برداشت شیعه از غدیر خم را نیز داراست، که گویند: چون که صد آمد نود هم پیش ماست. بیشتر کسانی که با ادبیات فارسی سر و کار دارند این اشعار مولانا را از حفظ هستند:
زین سبب پیغمبرِ با اجتهاد
نام خود وان علی مولا نهاد
گفت هر کو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آنکه آزادت کند
بند رقیت ز پایت بر کند...
@m_sehati
525 views07:13
باز کردن / نظر دهید
2022-07-17 13:16:22 http://iqna.ir/fa/news/3742573/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%BA%D9%81%D9%84%D8%AA-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%87%D8%AC%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87
434 views10:16
باز کردن / نظر دهید
2022-07-14 21:45:37
حرف حساب:
ملت باید آزاد باشد
صد بار هم اشتباه بکند باید آزاد باشد.

@m_sehati
2.0K viewsedited  18:45
باز کردن / نظر دهید
2022-07-09 10:00:22 حواشی علامه بر تفسیرش المیزان چرا چاپ نمیشود؟
سال 1381 شمسی بود. انتشارِ آثارِ علامه طباطبایی را به یکی از فضلای سردرودی در قم سپرده بودند. از من دعوت به همکاری کرد. در دفتر نشرِ آثار که آن روزها در زیر زمینِ مجلۀ مکتب اسلام بود کار را شروع کردیم. در نخستین نشست به پسر علامه مرحوم سید عبد الباقی گفتم بهتر است نخست به آثار منتشر نشده علامه اگر باشد بپردازیم. گفت: همه آثار ایشان چاپ شده است! گفتم طبق معمول نویسندگان هر اثری که از ایشان منشر شود یک نسخه برای خود به عنوان نسخۀ مادر یا نسخۀ نویسنده محفوظ میدارند تا احیاناً اگر خواستند تصحیح یا توضیحی پس از چاپ به نظرشان رسید در حاشیه یا اول و آخرِ آن بنویسند، به گمانم علامه هم این کار را با آثارشان داشت؟ آیا هیچ دیده بودید که ایشان به دوره ای از المیزان که همیشه کنار دستش بود چیزی اضافه کند یا در حواشی آن مطالبی بنویسد؟ گفت: چرا بارها دیده بودم. گفتم: ما همان را میخواهیم که به حمدالله حاصل شد و من نیز مدّتی را کار کردم و جلد اول را هرچه حاشیه به خطِ علامه بود بازنویسی کردم. به یاد دارم که بعضی از حواشی حاکی از آن بود که اواخر عمرشان نوشته اند زیرا در اثر رعشۀ دستشان به سختی نوشته شده بودند و با دشواری بیشتر خوانده میشد. سپس دو هفته برای عمره به عربستان رفتم. وقتی بازگشتم دیدم کار بیشتر روی تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن متمرکز شده است که قرار بود برای اولین بار منتشر شود که در شش مجلد منتشر شد. بعد که دفتر نشر آثارِ علامه به اولِ دورِ شهر منتقل شد باز تا حدودی در جریان امور بودم ولی رفته رفته به عللی از دفتر دور افتادم. بعدها هر گاه که فرصتی یافتم پرس و جو میکردم بلکه چشمم به رؤیتِ نشر المیزان همراه با آخرین اصلاحات و اضافاتِ علامه روشن شود. هنوز هم با گذشتِ بیست سال همچنان آرزومندم که روزی این مهم به سرانجام می رسد!
دیشب باز با همان همشهری عزیزم تلفنی مفصل در این خصوص صحبت کردیم که خبر از کتابِ منتشر نشدۀ دیگری از علامه میداد موسوم به ما خطر ببالی. و این که تعلیقاتِ انتقادیِ علامه بر بحارالانوار تا آخر آن به خط شریفشان موجود است. بالاخره گفت اینک مسئول نشر آثار علامه، جناب مستطاب احمد عابدی هستند و سالهاست که روی همان نسخۀ مذکور از المیزان نیز کار میکنند. حال چه زمانی منتشرش خواهند ساخت خدا میداند. با خودم گفتم جریان را بنویسم و منتشر سازم بلکه باعث شود تا آثار منتشر نشدۀ علامه بیش از این در محاق نماند و هرچه زودتر منتشر گردد.
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
ندا آمد که واثق شو به الطاف خداوندی.


محمد صحّتی سردرودی
قم / تیر ماه 1401
@m_sehati
1.2K viewsedited  07:00
باز کردن / نظر دهید