Get Mystery Box with random crypto!

لرستان و موسیقی کردی (به بهانه اجرای نوجوان کوهدشتی در برنامه | پریسک زاگرس

لرستان و موسیقی کردی
(به بهانه اجرای نوجوان کوهدشتی در برنامه عصر جدید)
صالح سوری

خواندن ترانه‌ای به زبان کردی توسط نوجوان خوش‌صدای کوهدشتی در برنامه پرمخاطب عصر جدید موجب برخی واکنش‌ها در فضای مجازی شد. گرچه پرداختن به این واکنش‌ها درحالی‌که مردم کوهدشت و لرستان با مشکلات زیادی روبرو هستند، شاید مناسب نباشد ولی با توجه به اهمیت موضوع لازم است که موردتوجه قرار گیرد. لازم به ذکر است که قبل از هر چیزی باید یادآوری کرد که آقای علی طولابی و یا هر خواننده دیگری حق دارد به هر زبانی که دوست دارد و می‌پسندد، آواز بخواند و هنرنمایی کند و کسی نمی‌تواند سلیقه شخصی خود را بر کسی تحمیل نماید و عده‌ای هم نباید بار مطالبات قومی و قبیله‌ای خود را بر شانه‌های امثال این نوجوان بگذارند. این نوشته هم در پی حمله یا دفاع از آوازخوانی کردی ایشان نیست بلکه بهانه ایست تا ضمن اشاره به ریشه این موضوع به نکته ای به گمان خود مهم دیگری اشاره‌کنم.

علاقه مردم لرستان به ویژه مناطق غربی آن به موسیقی کردی حدیث امروز و دیروز نیست و سابقه دیرین دارد. با توجه به قرابت‌های زبانی، مشترکات گسترده فرهنگی، مجاورت جغرافیایی و پیوندهای عمیق ایلی و طایفه‌ای به ویژه با مردم کرمانشاه، همواره خوانندگان کردستانی از حسن زیرک و مظهر خالقی و عزیز شاهرخ تا حشمت‌الله لرنژاد و جلال‌الدین محمدیان و شهرام ناظری و کامکارها موردعلاقه هنردوستان لرستان بوده و هستند و معمولاً بسیاری از مردم به ویژه جوانان، ترانه‌های این هنرمندان را در کنار موسیقی لرستان گوش داده و بعضاً برخی شیفتگی خاصی نسبت به آن دارند؛ اما این علاقه به موسیقی کردی تا زمانی که در یک بستر عادی اتفاق می‌افتد کاملاً طبیعی بوده و مشکلی ایجاد نمی‌کند ولی زمانی که به اهداف و نیات برخی از بازیگران سیاسی توجه شود، ممکن است موضوعی به ظاهر ساده، در درازمدت مشکلاتی را ایجاد کند که بعداً جمع کردن آن بسیار سخت  باشد.

نگارنده چند سال پیش در یکی از پایگاه‌های خبری استان لرستان به رواج بیش‌ازاندازه موسیقی کردی در مجالس عروسی در برخی از مناطق لرستان هشدار داده بودم و در سالیان گذشته نیز با برخی از مدیران مرتبط و افراد تأثیرگذار محلی، اهمیت و تبعاتی که این موضوع می‌تواند داشته باشد، گفتگو کرده و پیشنهادهایی داده بودم؛ ولی متأسفانه متولیان امر و آنان که باید کاری می‌کردند، ظاهراً موضوع را جدی نگرفتند و گامی هرچند کوچک در این راه برنداشتند. لازم به یادآوری است بنده نه‌تنها مخالف موسیقی کردی نبوده و نیستم و آن را بیگانه با فرهنگ لرستان قلمداد نمی‌کنم، بلکه از دوستداران این موسیقی بوده و هستم و بسیاری از آثار بزرگان آن را گوش داده و گوش می‌کنم و بر این باورم که در مجموع فرهنگ تیره‌های ایرانی چنان به هم آمیخته است که گاهی تعیین مرز برای جدایی آنان کاری بس مشکل است و در این میان، کردها به دلایلی که در ابتدا ذکر شد، بیش‌ترین نزدیکی را با مردم لرستان داشته و دارند؛ اما رواج بی‌رویه موسیقی عامه‌پسند و بازاری کردی در مجالس شادی مردم لرستان تهدیدی جدی برای هویت و فرهنگ موسیقیایی لرستان تلقی می‌کنم. اگر این استقبال دوطرفه بود و کردها نیز در مجالس خود از موسیقی لرستان استفاده می‌کردند آن را به فال نیک می‌گرفتم و فرصتی مناسب برای اشاعه موسیقی و فرهنگ لرستان می‌دانستم؛ ولی متأسفانه این جاده یک‌طرفه است.

البته اگر موسیقی لرستان ظرفیت و توانایی لازم برای پاسخ به نیازهای هم تباران را نداشت شاید این گرایش قابل توجیه بود ولی سرزمینی که همیشه یکی از القاب آن سرزمین ترانه بوده و مردمان آن از سور تا سوگ با موسیقی زیسته‌اند، چطور می‌شود که موسیقی آن نتواند پاسخگوی نیازهای نسل جوان برای شادی و سرورشان باشد؟
این نگرانی صرفاً برای نواختن موسیقی کردی و رقصیدن چند جوان ساده‌دل و بی‌خبر از جریان‌های پشت پرده نیست. نگرانی از جریان‌های سیاسی آگاه و دوستان و هم تباران ناآگاهی است که نمی‌دانند در زمین چه کسانی بازی می‌کنند. دوستانی که با جریان‌های سیاسی گروهی پر سر و صدا و البته کم شمار اما حاضر در فضای رسانه ای در بیرون  و درون کردستان و ایده کردستان بزرگ آشنایی دارند می‌دانند که لرستان هم جزئی از این نقشه خیالی کردستان بزرگ دیده شده و درواقع سرزمین‌های مناطق لرنشین، کردستان بزرگ را به آب‌های گرم خلیج‌فارس متصل می‌کند.فعالیت برخی جریان های سیاسی مسلح همچون پژاک و پاک و دمکرات و کومله با ساختار متصلب و وابستگی به اردوگاه مارکسیسم مبتذل و سوسیالیسم تخیلی در این سال ها و تمرکز روی لرستان را از این منظر باید تحلیل و بررسی کرد.