هــو ۱۲۱ #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذ | مزار بیدخت
هــو ۱۲۱
#گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّسسرّهالعزیز
جلد هفتم - قسمت ۲۰ (صفحه ۱)
موضوع: در مورد اینکه میگویند در آن لحظات و ساعاتی که نطفۀ یک جنین منعقد میشود، افکار خلقکنندگان آن جنین خیلی در آن مؤثّر است - قرآن همیشه به یک مسألۀ علمی یک اشاره میکند ولی شرح و فهمیدن آن با ماست - حضرت ابراهیم وقتی از آنها که بتپرست بودند کناره گرفت، خداوند اسماعیل و اسحاق را به او داد - آیا اثر فکر، در شخص و در ایجاد نطفه مؤثّر است - اگر ارتباط طب با روانشناسی برقرار باشد خیلی به هر دو کمک میکند - در مورد طبیب و جرّاح - دربارۀ محلّه، برّههای شیرخوار و گوسفندان و چگونگی شناختن فرزندان، مسألۀ ارتباط کارهای جسمی با جنبۀ روانی.
عصر شنبه ۹ مهر ۱۳۹۰ شمسی (جلسه پزشکان)
بسمالله الرّحمن الرّحیم
خیلی متشکّرم از همهتان، قدمرنجه فرمودید، غیر از مسائل، همین چند تا پلّه که بالا آمدید، من خودم میبینم چقدر زحمت دارد. مطلبی که من عرض میکنم، در واقع نظریّهای نیست. عرضه و پیشنهاد است. یک مطلبی است برای اینکه دقیقترِ آن را از شما، خانمها و آقایان بشنوم. یک قاعدهای هست از اُدبایی که در واقع طبیب هم بودند. طبیب هم که من حالا میگویم به معنای اعم است از: پزشک و جرّاح و زیستشناس و بیولوگ و همۀ اینها. میگویند در آن لحظاتی، ساعاتی که نطفۀ یک جنین منعقد میشود افکار خلقکنندگان آن جنین، خیلی در آن مؤثّر است، چشم و دیدن همینطور. هم در داستانها میگویند و هم در تورات که نوشته، در قرآن به این صراحت ننوشته است. در تورات، هم راجع به حضرت یعقوب و هم راجع به حضرت موسی نوشته. حضرت یعقوب بعد از آنکه هفت سال برای پدر زن و داییاش چوپانی کرد، بعد گفت هر گوسفندی که امسال در گلّه، سیاهسفید بود، مال تو باشد. این در آن چند روزی که قوچ هم قاطی گوسفندهایش بود، یک پرچمی گذاشت رنگ سیاهسفید بود و آن سال همۀ گوسفندها، همینطور بچّهای به رنگ سیاه و سفید دادند یعنی در واقع گلّۀ آن سال مال یعقوب شد. همین داستان را برای حضرت موسی هم میگویند. اینکه در حیوانات حیوان بچّهاش را میبیند، در مورد همان فکر میکند، در روانشناسی هم گفتهاند که دیدار، دیدن، عبارت از این است که چشم عکس برمیدارد، این عکس را میبرد ظاهر میکند. یک عکسی است، نشان میدهد یک منظرهای است، یک نفری هم نشسته، بعد تمام خاطرات ما، در این عکس را میگیرند ترجمه میکنند. میگویند که این محل، این عکس را من دیدهام، کجا دیدهام؟ در فلان شهر. زمان کی بوده؟ همۀ اینها جمع میشود عکس را تفسیر میکنند واِلّا خودِ دیدن، فقط یک عکسبرداری است. چشم مثل دوربینی است که عکسی برداشته. حالا در حیوانات هم تا یک حدّی همین است یعنی اثر میکند فکری که در اثر دیدن یا در هر اثری، در انسان ایجاد میشود که معنی کند که این چیست؟ این را در روانشناسی میگویند. اگر اینطوری است، به طریق اولیٰ در انسان هم باید همینطور باشد. در قرآن هم اشارهای به این صراحت نیست. قرآن و اینها همیشه به یک مسألۀ علمی یک اشاره میکنند ولی شرح و فهمیدنِ آن با ماست یعنی همین که خدا میگوید: خَلَقَ السَّماواتِ وَالْاَرْضَ فی سِتَّةِ اَیَّامٍ (سوره اعراف، آیه ۵۴ / سوره یونس، آیه ۳ و ...)، ما میگوییم خداوند زمین و آسمان را در شش روز، شش مرحله خلق کرد. حالا آن شش مرحله چه بود؟ آن را دیگر باید خودمان با این علمهای دیگر بررسی کنیم. برای اینکه آن برای قرآن زیاد مؤثّر نیست که چه بوده؟ فقط این را گفته است. حالا در این مورد هم دیروز، پریروز یک چیزی میخواندم، ذهنم رفت. چون هر بار من قرآن را میخوانم، دلم میخواهد یک مطلب جدیدی به فکرم برسد یا ثابت بشود. البتّه همۀ آیات اینطور نیست ولی بیشتر اوقات از هر آیهای من هر مرتبه یک معنای جدیدی میفهمم.