بخش۲ از ۴ معنای دوم ممکنالوقوع این است که آنطور که حوادث ای | دوستداران محمد مجتهد شبستری
بخش۲ از ۴
معنای دوم ممکنالوقوع این است که آنطور که حوادث این عالم خودشان را به ما نشان دادهاند فلان حادثه نیز امکان وقوع دارد. یعنی فلان حادثه از سنخ حوادثی است که تا حالا دیدهایم که واقع شدهاند. این که چرا ممکنالوقوع در این معنای دوم را مورد بررسی قرار دادهاند یک دلیل بسیار مهم دارد و آن دلیل این است که متوجه شدهاند که مکانیسم وقوع حوادث در این عالم یک مکانیسم ویژه است. بسیاری از آن چیزها که ما عقلاً وقوع آنها را ممکن میدانیم در این عالم واقع نمیشود و به اصطلاح سلسلۀ واقعیتهایی که عالم انسان و عالم طبیعت از آنها تشکیل شده برای خودش یک حساب ویژه دارد. برای این که این عالم، عالم مزاحمتهاست؛ حوادث مزاحم یکدیگر هستند و این طور نیست که هر حادثهای که امکان عقلی دارد، امکان وقوع هم داشته باشد. این حقیقتی است که در فلسفۀ علم به آن توجه شده و بدین ترتیب علم از معنای ارسطویی کلمه درآمده و معنای امروزی به خود گرفته است.
چون عالم عینی عالم مزاحمتها ست، شرایط ویژۀ وقوع یک حادثه،شرایط وقوع دیگری را نفی میکند. ظرف زمانی و مکانی پارهای از حوادث میدان را ازپارهای حوادث دیگر میگیرد. عالم، یک چنین عالمی است. به این جهت هست که بسیاری از مسائل ممکن است در ذهن ما امکان وقوع داشته باشند اما در عالم خارج واقع نشود. چون عدّهای به این نکته آگاه شدهاند به این نتیجه رسیدهاند که در بررسی این مطلب که چه حادثهای در عالم انسان یا در عالم طبیعت امکان وقوع دارد و چه حادثهای امکان وقوع ندارد، صرفاً بررسیهای عقلی کافی نیست؛ باید به خود عالم خارج رجوع کرد. یعنی در خود عالم خارج کشف کرد که سلسلۀ آن اموری که واقع میشوند چگونه سلسلهای است. در این سلسله چه اموری واقع میشوند و چه اموری واقع نمیشوند.اموری قابل وقوعاند که نظیرآنها را میبینیم که واقع میشوند. بنابراین در اینجا امکان وقوع به معنای دوم مورد نظر است. این اصل را میگویند اصل مقایسه و مشابهت؛ یعنی این که حوادث جهان قابل مقایسه با یکدیگرند.
اصل دوم جهانبینی مورد نظر این است که کلیۀ حوادث جهان با یکدیگر یک ارتباط ناگسستنی دارند. همۀ حوادث با هم مربوط هستند و وقوع یک حادثه تغییراتی را در حوادث دیگر به وجود میآورد و حذف یک حادثه هم همینطور. اگر کسی وقوع حادثهای را ادعا کند که هیچ گونه ربط عینی و خارجی با حوادث دیگر نداشته است، ادعای وی را نمیتوان قبول کرد.هر حادثهای باید با حوادث دیگر بخواند. وقوع هر حادثه به معنای وقوع حوادث دیگری است که اگر آن حوادث دیگر واقع نشوند آن حادثه هم واقع نمیشود. معنای این اصل این است که سلسلۀ علیّت در میان حوادث جهان پذیرفته شده است. فرضاً اگر نتوان از علیت فلسفی سخن گفت، علیت به مثابه یک نگرش در این جهانبینی مورد قبول است.
اصل سوم جهانبینی مورد بحث این است که نظام این جهان یک نظام بسته و خودکفایی است. عاملی از خارج این جهان به صورت مکمل یا رخنهپوش دراین جهان عمل نمیکند.هرحادثهای که در جهان واقعاً اتفاق می افتد با حوادث دیگر خود این جهان قابل تبیین و تفسیر است. نمیتوان وقوع حادثهای را ادعا کرد که واقعاً با حوادث این جهان قابل تبیین و تفسیر نیست و سپس آن را به عامل یا عواملی خارج از این جهان نسبت داد. جهان یک نظام بسته است.