Get Mystery Box with random crypto!

مصدق به روايت تاريخ و اسناد

لوگوی کانال تلگرام mohammadmosaddegh — مصدق به روايت تاريخ و اسناد م
لوگوی کانال تلگرام mohammadmosaddegh — مصدق به روايت تاريخ و اسناد
آدرس کانال: @mohammadmosaddegh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 7.12K
توضیحات از کانال

اين كانال به هيچ عنوان وابسته به هيچ گروه و جرياني نيست و صرفا در صدد روايت تاريخ معاصر با محوريت دكترمصدق و نهضت ملي ايران است. آدرس ادمین کانال: @mohammadmosaddegh_admin

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 15

2021-10-31 16:53:02 #مطلب_روز نهم آبان ۱۳۰۴ دکتر مصدق هشدار می‌دهد؛ سخنرانی تاریخی وی در مخالفت با استبداد رضا خانی و پادشاهی او و پشتیبانی از مشروطه
دکتر مصدق در جلسه نهم آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی در جو وحشت و ترور به پا خاست و نطقی تاریخی کرد:
پادشاه فقط و فقط می‌تواند به واسطه رای اعتماد مجلس یک وزیر الوزرایی بگمارد. خب اگر ما قائل بشویم که آقای رئیس الوزرا پادشاه بشوند آن وقت در کارهای مملکت دخالت کنند همین آثاری که امروز از ایشان ترشح می‌کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد. شاه هستند، رئیس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند. بنده اگر سرم را ببرند تکه‌تکه‌ام بکنند و آقاسید یعقوب هزاران فحش به من بدهد زیر بار حرف زور نمی‌روم. بعد از بیست سال خونریزی! آقا سید یعقوب شما مشروطه‌طلب بودید، شما آزادی خواه بودید. حال عقیده شما این است که یک کسی در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم وزیرالوزرا، هم حاکم !
اگر اینطور باشد ارتجاع صرف است، استبداد صرف است پس چرا خون شهدای آزادی را بیخود ریختید؟ چرا مردم را به کشتن دادید؟ می‌خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم، مشروطه نمی‌خواستیم، یک ملتی است جاهل و با چماق باید آدم شود.
دکتر مصدق درباره جلسه آن روز مجلس شورای ملی و نا آگاهی خود از برپایی جلسه نهم آبان چنین می‌گوید: «صبح شنبه نهم آبان ماه ۱۳۰۴ مرحوم مستوفی الممالک به من تلفن کرد که به مجلس می روم یا نمی روم؟ گفتنم امروز که روز جلسه نیست. گفت مگر اطلاع ندارید که امروز جلسه فوق العاده برای کار مهمی تشکیل می‌شود. اگر مایلید بیایید منزل من. پس از مشورت چنانچه لازم شد می‌رویم والا نمی‌رویم. به آنجا رفتم. گفتند: ماده واحده‌ای تهیه شده است (برای تغییر سلطنت) که جمعی از نمایندگان را برای امضای آن به خانه سردار سپه دعوت کرده اند... آقایان مشیرالدوله و موتمن الملک گفتند ما فردا به مجلس نمی‌رویم ولی من (مستوفی الممالک) مردد هستم برویم یا نرویم... من به ایشان گفتم به توپچی ده سال مواجب می‌دهند، برای اینکه یک روز شلیک کند. اگر شلیک نکرد انجام وظیفه نکرده است. نمایندگان مجلس هم موظفند از قانون اساسی دفاع کنند... گفتند کاملا موافقم. آقای حسین علا آمد. ما سه نفر در اتومبیل من به اتفاق به مجلس رفتیم.»
محمد مصدق در محکمه نظامی، جلیل بزرگمهر، صفحه یازدهم
کتاب تقریرات مصدق در زندان- جلیل بزرگمهر، ایرج افشار-ص۱۰۸
@mohammadmosaddegh
1.9K views13:53
باز کردن / نظر دهید
2021-10-26 08:08:56
@mohammadmosaddegh
1.3K views05:08
باز کردن / نظر دهید
2021-10-26 08:08:39 #مطلب_روز پاسخ یکی از اوباش غارتگر خانه دکتر مصدق پس از چهل سال
در دوران نخست وزیری دکتر مصدق من پسر بچه ده یازده ساله ای بودم که در ساعت‌های پس از دبستان و در تعطیلات تابستانی خرداد و تیر و مرداد از خانه و محله‌مان در کوچه وزیر نظام و بازارچه قوام الدوله راه می‌افتادم و در خیابان‌های تهران کوچک آن زمان ول می‌گشتم، از میدان شاپور تا سه راه بوذر جمهری و میدان حسن آباد که قلمرو شعبان جعفری و دار ودسته‌اش بود، از میدان توپخانه تا خیابان لاله زار و میدان بهارستان. خیلی اتفاق ها را می‌دیدم بی آن که اهمیت‌شان را دریابم، در روزهای ملی شدن صنعت نفت و خلع ید، در روزهای تبلیغات انتخابات مجلس و سی تیر، در روزهای گم شدن افشارطوس و بیست و هشت مرداد که آدم‌هایی را دیدم با تکه‌هایی از قالی‌های نیم سوخته و اشیایی که از خانه دکتر مصدق به غنیمت گرفته بودند. قریب چهل سال بعد دو سه نفر از آدم‌های آن قماش را دیدم. یکی‌شان در پاسخ به پرسش من که چرا در آن روزها با مصدق مخالفت می‌کردند، گفت: «ما اون موقع چیزی حالیمون نبود. سوارکامیون شدیم، با چوبی که بهمون دادن و چاقویی که همیشه جیب مون بود. خیال می‌کردیم داریم میریم دعوا با یه محله دیگه. آخرشم یه پنکه گیرمون اومد که فروختیمش بییس تومن.»
فولاد قلب، مصطفی اسلامیه، ص ۱۹
@mohammadmosaddegh
1.9K views05:08
باز کردن / نظر دهید
2021-10-19 22:30:52
@mohammadmosaddegh
732 views19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-19 22:30:33 #مطلب_روز مهرماه ۱۳۳۰، پیروزی ایران و دکتر مصدق در شورای امنیت سازمان ملل؛ حق در برابر زور پیروز شد.
نخست وزیر ایران [دکترمحمد مصدق] هنگام خروج از جلسه شورای امنیت، به خبرنگاران مطبوعات گفت، دولت ایران از شورای امنیت پند و اندرز نخواهد پذیرفت.
بیانات مستدل و قانونی هیات نمایندگی ایران در پاسخ به اظهارات نماینده انگلستان طی چهار جلسه مذاکرات شورای امنیت، نشانه روشنی از موفقیت ایران در مباحثات را نوید می‌داد.
مصدق، حقوقدان و سیاستمدار هوشمند و خوشنام با شخصیت ممتاز و جاذبه سحرآمیزش، در چهره نماینده یک ملت مظلوم در یک تریبون بین المللی، توجه جهانیان را به حقانیت کشورش جلب کرده بود.
سرانجام در ۲۷ مهرماه ۱۳۳۰، شورا تحت تاثیر سخنان مصدق قرار گرفت، و نماینده چین ملی(تایوان) به بریتانیا یادآوری کرد: «آن روزها گذشته است که کنترل صنعت نفت ایران بتواند در دست شرکت های خارجی باشد.» انگلیسی‌ها که می‌دیدند اقتداراخلاقی‌شان رنگ باخته است، راه فراری را که فرانسوی‌ها پیشنهاد کردند، به این شکل که بحث شورا تا زمانی که رای دیوان عدالت بین المللی لاهه صادر نشده است معلق بماند، پذیرفتند. جب [نماینده انگلستان در سازمان ملل] با بدخلقی این پیشنهاد را قبول کرد. بولتن‌های خبری در سراسر دنیا پر از مصدق و اخبار او شد. در ایران، روزنامه ها مست باده غرور شدند و شاه تلگراف تبریکی برای مصدق فرستاد.
در آن لحظات بود که سازمان ملل متحد به جایگاه و منزلت واقعی اش رسید، چون ملتی کوچک و بی‌دفاع توانست با ملتی قدرتمند برابرانه سخن گوید، و حق، برای یک بار، بر زور پیروز شد.
مصدق نه فقط در شورای امنیت برتر از جب ظاهر شد، بلکه جذابیت و صداقتش بسیاری از آمریکاییان معمولی را قانع کرد که او مردی پاک و صمیمی است که خیر و خوبی ملتش را می‌خواهد. و نهایتا، با آنکه چنین نیتی نداشت، سفر مصدق او را در نقش پیشقراول جنبش غیر متعهدها، دهه ای پیش از آن که این نهضت رسما تشکیل شود، تثبیت کرد.
مصدق و سالهای مبارزه و مقاومت- سرهنگ غلام رضا نجاتی، جلد نخست، ص ۳۷۳
میهن پرست ایرانی، محمد مصدق و کودتای انگلیسی-امریکایی، کریستوفر دوبلگ، ص ۳۱۱ و۳۱۶
@mohammadmosaddegh
982 views19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-15 10:32:33
@mohammadmosaddegh
642 views07:32
باز کردن / نظر دهید
2021-10-15 10:32:14 #مطلب_روز دکتر مصدق متفاوت با دیگر نخست وزیران ایران بود.
نخست وزیر ما در مورد مردم سخت مأخوذ به حیا بود. نه چون ماکیاول بود که تمام اندرون سیاست را بر ملا کند و نه لاابالی که به اصول آن سرسپرد، بلکه سیاست مداری بی‌نهایت شریف بود که سعی وافری داشت از کسی بد نگوید، حتی از دشمنانش چه رسد به مردم که تنها برای آنها زندگی می‌کرد. روی این عقیده و ایمان بود که «هر چه فحش شنیدم و یا در جرائد بی‌مسلک مزدور خواندم، پر کاهی بر من اثر ننمود. و هر وقت به یاد پندی می‌آمدم که از مادرم شنیدم و آن پند این بود که “وزن اشخاص در جامعه به قدر شدائدی است که آنها در راه مردم تحمل می‌کنند” برای مبارزه بیشتر حریص می‌شدم و خود را بهتر مجهز می‌کردم.» و «من این نهضت را تا زنده ام ادامه می‌دهم و از راه منحرف نخواهم شد.»
«...امروز مبارزه بزرگی را ملت ایران شروع کرده است که هیچ کس بابت آن غافل نیست، البته این گونه جنبش‌های اجتماعی باید در مقابل هر گونه محرومیت، ایستادگی و در برابر آن آماده باشند و هیچ مبارزه‌ای هر قدر کوچک و ناچیز باشد به آسانی به نتیجه نمی‌رسد. تا رنج نبریم گنج میسر نمی‌شود و در این راه، سعی ناکرده به جایی نتوان رسید.» این سخن چقدر با سخن مسئولین دیگر و برنامه‌های نخست وزیران دیگر فرق می‌کند که می‌خواستند با پول نفت مردم را اغفال کنند. یا اینکه با اشاره به فلان ثروت و معدن نوید جنت عدن و بهشت آینده روی زمین را به ارمغان آورند، و مملکت را چنان آباد کنند که همه دنیا به به حسرت و حسادت بنشینند. مخبرالسلطنه، امینی، زاهدی، فروغی، سهیلی، میرزا حسن خان سپهسالار، هویدا، قبلی‌ها بعدی‌ها، همه در این جناح قرار دارند. هیچ وقت مردم را به عمق مطلب واقف نکردند و از مردم کار سخت نخواستند و فعالیت اجتماعی- اقتصادی جدی از آنها مطالبه نکردند، بلکه در عمل و سربسته به مردم فهماندند که شما ساکت باشید ما با «پول نفت، تکنولوژی غرب و انتقال آن و کارشناس و متخصص غربی و کمک فنی آنها» به سر منزل مقصود می‌رسانیم و به تمدنی عظیم خواهیم رسید.
جامعه شناسی نخبه کشی قائم مقام/امیرکبیر/مصدق- علی رضا قلی- ص ۲۱۳-۲۱۴
@mohammadmosaddegh
740 views07:32
باز کردن / نظر دهید
2021-10-01 16:50:51
@mohammadmosaddegh
1.2K views13:50
باز کردن / نظر دهید
2021-10-01 16:50:25 #مطلب_روز ۷ مهرماه ۱۳۳۳ آغاز محاکمه دکتر فاطمی در دادگاه نظامی؛ متهمی بر روی برانکار، یکی از غیر انسانی‌ترین دادگاههای تاریخ ایران
هفتم مهر ماه ۱۳۳۳- لشکر ۲ زرهی:
درست در ساعت ۱۱ صبح بود که اعضای دادگاه هم به سالن مزبور آمده... سپس دکتر فاطمی را که چند سرباز او را روی برانکارد حمل می‌کردند در محل متهمین قرار دادند. دکتر فاطمی در آن موقع چشمهایش را بر هم نهاده و از درد به خود می‌پیچید، پس از آنکه جای تختخواب دکتر فاطمی تعیین گردید، رئیس دادگاه با نواختن زنگ رسمیت جلسه را اعلام کرد.
در دومین جلسه محاکمه دکتر فاطمی مطالبی را درباره وضع مزاجی خود بیان کرد و گفت بیمارم و دادگاه باید این موضوع را در نظر بگیرد، اما سرتیپ قطبی اظهار داشت حضور شما در دادگاه طبق گواهی! اطبا می‌باشد. صورت جلسه پزشکی در مورد مزاج دکتر فاطمی قرائت گردید: «حالت روحی و مزاجی زندانی رضایت بخش می‌باشد و حضورش در دادگاه برای دفاع از خود هیچگونه مانعی ندارد، ولی چون ماههای متوالی از حرکت خودداری نموده، ممکن است هنوز به راه رفتن کامل عادت نکرده باشد لذا در صورت اقتضا حمل مشارالیه بدادگاه بوسیله آمبولانس ترجیح خواهد داشت- سرلشکر خوشنویسان، سرلشکر دکتر ایادی، سرتیپ دکتر مقبل، سرهنگ دکتر تدین.
دکتر فاطمی در دادگاه چنین می‌گوید:
از روی ناچاری باید عرض کنم که تهیه هر صفحه این یادداشت‌ها موجب مزید کسالت و افزایش درد و رنجوری من گردید. و در روزهای اول طوری به زحمت افتادم که تا دو سه روز دیگر دست به قلم نبردم و کفاره تجدید فعالیت را به قیمت تب مدام و با ضعف بیحساب پرداختم.
روزهایی را که مرا سوال پیچ می‌کردند و عجله داشتند پرونده را ببندند و تاخیر در این مهم را حتی جایز نمی‌شمردند و تا نیمه شب مریض را به بازپرسی و گفت و شنود روا می‌داشتند. روی قاعده باید ایام استراحت من می‌بود، و از همه ماجراها گوشم و فکر و روحم فارغ می‌ماند. زیرا من به پای خود از پله‌های فرمانداری بالا رفتم و جنازه‌ام را زیر سقف شهربانی جمع کرده و به پادگان بردند [اشاره به یورش وحشیانه شعبان جعفری و کارد آجین کردن بدن دکتر فاطمی]. انصاف و مروت اقتضا می‌کرد، رفتاری را که با یک اسیر یا روشی را که با یک زندانی مریض دارند در پیش گیرند. واقلا اجازه می‌دادند که آثار آن ضربات از بین رود و مزاج از دست رفته اندکی سلامت خود را باز یابد، آنگاه به آنچه مقتضی می‌دانند عمل کنند، اسیر و زندانی و مریض، وقتی حمایت قانون را از او بردارند و ماهها در را به روی او ببندند تا صدای ناله او را کسی نشنود، دیگر جز تسلیم محض و اطاعت مطلق چه چاره ای می‌تواند بیندیشد.در تمام این احوال که احدی از من خبر نمی‌توانست داشته باشد، اخبار صحت و عافیت مرا مقامات داستانی گاهی نمی‌دانم از باب چه مصلحتی به جراید می‌دادند. ولی در همان حال شب و روز طشت خون از اتاق من بیرون می‌رفت و هیچ نمی‌دانستم که آیا روشنی روز بعد را هم چشم من خواهد دید یا برای همیشه چشمم در ظلمت و سکوت بسته خواهد شد؟... از شما آقایان می‌پرسم این حالت و وضعیت من برای محاکمه و دادگاه مناسب است؟ در جاهای دیگری که رژیم خود را، رژیم پارلمانی می‌نامند، آیا با یک نفر جانی و قاتل آدم‌کش و هر چه دیگر اسمش را میخواهید بگذارید، چنین معامله‌ای می کنند؟ آقایان خدای ناکرده، ما متهم سیاسی هستیم.
«از قانون بگذرید، از اصول بین المللی چشم بپوشید، مقررات همین دادگاههای خودتان را هم ندیده بگیرید. ولی چطور ممکن است تمام احساسات و عواطف بشری را فراموش کرد.»
خاطرات و مبارزات دکتر حسین فاطمی-بهرام افراسیابی، ص ۳۰۷-۳۰۹،۳۱۲ و۳۱۳
@mohammadmosaddegh
1.8K views13:50
باز کردن / نظر دهید
2021-10-01 09:56:12 https://sharghdaily.com/fa/Main/Detail/298631/
لینک مصاحبه ام با روزنامۀ شرق در بارۀ آسیب شناسی مقایسه ای انقلاب مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و جنبش دوم خرداد
@ahmadzeidabad
@mohammadmosaddegh
898 views06:56
باز کردن / نظر دهید