2021-10-01 16:50:25
#مطلب_روز ۷ مهرماه ۱۳۳۳ آغاز محاکمه دکتر فاطمی در دادگاه نظامی؛ متهمی بر روی برانکار، یکی از غیر انسانیترین دادگاههای تاریخ ایران
هفتم مهر ماه ۱۳۳۳- لشکر ۲ زرهی:
درست در ساعت ۱۱ صبح بود که اعضای دادگاه هم به سالن مزبور آمده... سپس دکتر فاطمی را که چند سرباز او را روی برانکارد حمل میکردند در محل متهمین قرار دادند. دکتر فاطمی در آن موقع چشمهایش را بر هم نهاده و از درد به خود میپیچید، پس از آنکه جای تختخواب دکتر فاطمی تعیین گردید، رئیس دادگاه با نواختن زنگ رسمیت جلسه را اعلام کرد.
در دومین جلسه محاکمه دکتر فاطمی مطالبی را درباره وضع مزاجی خود بیان کرد و گفت بیمارم و دادگاه باید این موضوع را در نظر بگیرد، اما سرتیپ قطبی اظهار داشت حضور شما در دادگاه طبق گواهی! اطبا میباشد. صورت جلسه پزشکی در مورد مزاج دکتر فاطمی قرائت گردید: «حالت روحی و مزاجی زندانی رضایت بخش میباشد و حضورش در دادگاه برای دفاع از خود هیچگونه مانعی ندارد، ولی چون ماههای متوالی از حرکت خودداری نموده، ممکن است هنوز به راه رفتن کامل عادت نکرده باشد لذا در صورت اقتضا حمل مشارالیه بدادگاه بوسیله آمبولانس ترجیح خواهد داشت- سرلشکر خوشنویسان، سرلشکر دکتر ایادی، سرتیپ دکتر مقبل، سرهنگ دکتر تدین.
دکتر فاطمی در دادگاه چنین میگوید:
از روی ناچاری باید عرض کنم که تهیه هر صفحه این یادداشتها موجب مزید کسالت و افزایش درد و رنجوری من گردید. و در روزهای اول طوری به زحمت افتادم که تا دو سه روز دیگر دست به قلم نبردم و کفاره تجدید فعالیت را به قیمت تب مدام و با ضعف بیحساب پرداختم.
روزهایی را که مرا سوال پیچ میکردند و عجله داشتند پرونده را ببندند و تاخیر در این مهم را حتی جایز نمیشمردند و تا نیمه شب مریض را به بازپرسی و گفت و شنود روا میداشتند. روی قاعده باید ایام استراحت من میبود، و از همه ماجراها گوشم و فکر و روحم فارغ میماند. زیرا من به پای خود از پلههای فرمانداری بالا رفتم و جنازهام را زیر سقف شهربانی جمع کرده و به پادگان بردند [اشاره به یورش وحشیانه شعبان جعفری و کارد آجین کردن بدن دکتر فاطمی]. انصاف و مروت اقتضا میکرد، رفتاری را که با یک اسیر یا روشی را که با یک زندانی مریض دارند در پیش گیرند. واقلا اجازه میدادند که آثار آن ضربات از بین رود و مزاج از دست رفته اندکی سلامت خود را باز یابد، آنگاه به آنچه مقتضی میدانند عمل کنند، اسیر و زندانی و مریض، وقتی حمایت قانون را از او بردارند و ماهها در را به روی او ببندند تا صدای ناله او را کسی نشنود، دیگر جز تسلیم محض و اطاعت مطلق چه چاره ای میتواند بیندیشد.در تمام این احوال که احدی از من خبر نمیتوانست داشته باشد، اخبار صحت و عافیت مرا مقامات داستانی گاهی نمیدانم از باب چه مصلحتی به جراید میدادند. ولی در همان حال شب و روز طشت خون از اتاق من بیرون میرفت و هیچ نمیدانستم که آیا روشنی روز بعد را هم چشم من خواهد دید یا برای همیشه چشمم در ظلمت و سکوت بسته خواهد شد؟... از شما آقایان میپرسم این حالت و وضعیت من برای محاکمه و دادگاه مناسب است؟ در جاهای دیگری که رژیم خود را، رژیم پارلمانی مینامند، آیا با یک نفر جانی و قاتل آدمکش و هر چه دیگر اسمش را میخواهید بگذارید، چنین معاملهای می کنند؟ آقایان خدای ناکرده، ما متهم سیاسی هستیم.
«از قانون بگذرید، از اصول بین المللی چشم بپوشید، مقررات همین دادگاههای خودتان را هم ندیده بگیرید. ولی چطور ممکن است تمام احساسات و عواطف بشری را فراموش کرد.»
خاطرات و مبارزات دکتر حسین فاطمی-بهرام افراسیابی، ص ۳۰۷-۳۰۹،۳۱۲ و۳۱۳
@mohammadmosaddegh
1.8K views13:50