مصدق به روايت تاريخ و اسناد

2022-01-21 13:26:00 مراسم تشييع پيكر مهندس مهدي بازرگان، قسمت دوم باز کردن / نظر دهید

2022-01-21 13:25:55 مراسم تشييع پيكر مهندس مهدي بازرگان، قسمت اول باز کردن / نظر دهید

2022-01-21 13:25:49 فیلم کامل و کمتر دیده شده‌ای مراسم تشييع پيكر مهندس مهدي بازرگان باز کردن / نظر دهید

2022-01-21 13:25:41 #یاران_مصدق پرداختن به مهندس مهدي بازرگان در غالب چند سطر بسيار سخت و دشوار است زيرا ابعاد شخصيتي وي چنان بزرگ و پراهميت است كه مي‌طلبد وقت زيادي را برايش صرف كرد و كتاب‌هاي بسياري نوشت كه البته به اين مهم پرداخته شده است. ما بنابر وظيفه و برنامه‌اي كه داريم هر هفته به معرفی يكي از ياران دكتر مصدق مي‌پردازيم .
مهدي بازرگان در سال ١٢٨٦ در خانواده‌اي بازاري در تهران متولد شد. وي دوره اول حيات خود از تولد تا گرفتن مدرك فارغ‌التحصيلي از دارالمهلمين(١٣٠٧) را در ايران گذراند و در سن ٢١ سالگي بعد از پذيرفته شدن در آزمون اعزام جزء اولين گروه‌هاي اعزام دانشجو به فرانسه شد. وي پس از ٧ سال اقامت در فرانسه در سال ١٣١٣ در ٢٨ سالگي به ايران بازگشت. جالب است بدانيم كه شورايعالي وزارت معارف مدرك وي را معادل درجه دكترا تشخيص داد ولي بازرگان به همان عنوان مهندس اكتفا كرد. بعد از پايان خدمت سربازي در سال ١٣١٤ به دانشكده فني كه رئيسش دكتر حسابي بود معرفي و مشغول به تدريس شد. در كنار تدريس به برخي كارهاي فنيِ خصوصي نيز مشغول بود. مهندس بازرگان ٢٥ سال در دانشكده فني مشغول به خدمت بود كه دو دوره سه ساله رياست آن را بر عهده داشت. مهندس بازرگان در ابتدا مخالف ورود به سیاست بود اما در دهه سی تحت تاثیر وقایع نهضت ملی و اتفاقات آن روز ایران قرار گرفت و به گفته خودش مصدق را کشف کرد. بازرگان تشکیل جبهه ملی را ایجاد روزنۀ امید در دلها می‌دانست. دانشگاه تهران در آن دوران پایگاه رشد و گسترش افکار کمونیستی شده بود اما به زعم بازرگان افکار و عقاید دکتر مصدق باعث جذب جوانان سرگردان و مردد بود. او دراوايل سال ١٣٣٠ به دعوت كريم سنجابي به معاونت وزارت فرهنگ دولت دكتر مصدق دعوت شد و طولي نكشيد كه در يكي از درخشان‌ترين ماموريت‌هاي خود از طرف دكتر مصدق به رياست هيئت مديره موقت نفت ايران و مامور خلع‌يد از شركت نفت سابق شد. ماموريتي كه ٩ ماه طول كشيد و بهترين عملكرد را از خود در ميان آن هيئت مديره موقت برجاي گذاشت. مهندس بازرگان یک بار از عضویت در هیات مدیره موقت شرکت نفت به دلیل اختلافاتی که با حسین مکی داشت استعفا داد که با پیشنهاد مهندس حسیبی و دستور دکتر مصدق به جایش منصوب گردید. در بازگشت به پيشنهاد مهندس زنگنه (رئيس سازمان برنامه و بودجه) براي سروسامان دادن به لوله‌كشي آب تهران مشغول به کار شد و با وجود تمام مشكلات عملكرد بسيار خوبي در آنجا داشت. بعد از كودتاي ٢٨ مرداد و انتخابات دوره هجدهم مجلس و امضاي قرارداد كنسيرسيوم بنا بر اعتراض به وضع موجود استعفا داد و به دستور شاه همراه با دوازده استاد ديگر دانشگاه انتظار از خدمت شدند. البته اين انتظار از خدمت شش ماه بيشتر طول نكشيد و با استقبال بي‌نظير دانشجويان به دانشگاه بازگشتند. مهندس بازرگان درسال ١٣٤٢ در دادگاه ويژه ارتش و پس از ۳۱ جلسه دادگاه همراه با دیگر متهمان به 10 سال حبس‌ محکوم شد. وی باقي زندگيِ فنی خود را در مشغول تاسيس و اداره كارخانه‌اي در جاده ساوه جهت ساختن لوازم انتقال حرارت بود.
بازرگان به همراه باقر کاظمی، غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی، از مؤسسان جبهه ملی دوم بود و در سال 1340 با اطلاع محمد مصدق و با همراهی یدالله سحابی و محمود طالقانی اقدام به تأسیس حزب نهضت آزادی کرد. تشکیل نهضت آزادی به علت اختلافاتی بود که در جبهه ملی بین بازرگان و افرادی دیگر پیش آمده بود و مصدق نیز جانب بازرگان را گرفت. سران وقت جبهه ملی با عضویت نهضت آزادی به عنوان یک حزب مخالفت کردند اما بازرگان، سحابی و طالقانی هم‌چنان به صورت عضو منفرد در جبهه ملی ماندند و در کنگره جبهه ملی هم حضور داشتند. بعد از این که مصدق به مخالفت با سیاست‌های جبهه ملی برخاست و تصمیم گرفت جبهه ملی را مجدداً سازمان دهی کند، چهار حزب نهضت آزادی، جامعه سوسیالیست‌ها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران، جبهه ملی سوم را تحت رهبری مصدق تشکیل دادند اما جبهه ملی سوم توسط ساواک سرکوب شد و پس از آن نیز مصدق درگذشت. محمد مصدق در پاسخ به بازرگان درباره تأسیس نهضت آزادی در یک نامه نوشت:
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان قربانت شوم. مرقومه محترم، مورخ ۲۱ جاری، مبشر تشکیل جمعیتی به نام نهضت آزادی ایران، عز وصول ارزانی بخشید و موجب امتنان و خوش‌وقتی گردید. تبریکات صمیمانه خود را تقدیم می‌دارم و تردید تدارم که این جمعیت تحت رهبری شخص شخیص جناب‌عالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملکت خواهد شد و بنده توفیق جناب‌عالی و همکاران محترمتان را در این راه از خداوند مسئلت دارم.
در اينجا قصد پرداختن به اتفاقات انقلاب ٥٧ و تصدي دولت موقت و اتفاقات پس از آن را نداريم.
برای کسب اطلاع از سایر زوایای زندگی مهندس بازرگان به فایل پایین و در نهایت به وب‌سایت bazargan.info مراجعه نمایید.
@mohammadmosaddegh باز کردن / نظر دهید

2022-01-16 20:50:53 @mohammadmosaddegh باز کردن / نظر دهید

2022-01-16 20:50:37 #مطلب_روز آینده نگری دکتر مصدق، او می‌گفت:«اگر شاه قانون اساسی را رعایت کند، هرگز مجبور به فرار از کشور نخواهد شد.»
مصدق انگلیسی‌ها را بزرگترین مانع استقلال ایران می‌دانست، او در زمان نخست‌وزیری خود معتقد بود انگلیسی‌ها که در همه نهادهای کشور نفوذ دارند، بر ضد او توطئه می‌کنند. چندی بعد صحت این اعتقادش به ثبوت رسید و به طوری که دیدیم، تحریکات انگلیسی‌ها و کمک آمریکایی ها ۲۵ و ۲۸ مرداد را بر ضد او شکل داد.
مصدق دربار را یکی از پایگاههای عمده بریتانیا می‌دانست. وی با این باور، و نیز اعتقاد به دموکراسی و پایبندی به نظام مشروطه سلطنتی تاکید داشت که شاه باید بر اساس قانون اساسی سلطنت کند نه حکومت. نبودن مرز مشخص بین قوای سه گانه، محمدرضاشاه را، که مانند پدرش سودای خودکامگی در سر می‌پروراند ترغیب می کرد تا قدرت و اختیارات خود را افزایش دهد و این امر به تشدید اختلافات او، با نخست وزیرانی مانند مصدق می‌انجامید. ناگفته نماند که برخی سیاستمداران سنتی که اغلب در مجلس شورا و سنا بودند و منافع خود را در وجود یک شاه مقتدر می‌دانستند، به این اختلافات دامن می‌زدند.
هیچ یک از نخست وزیران دوران مشروطیت نتوانستند در جلوگیری از مداخله شاه، یا محدود کردن مداخلات درباریان در امور کشور مانند او موفق گردند.
مصدق بقای شاه و رژیم سلطنت را منوط به رعایت اصول مشروطیت و قانون اساسی می‌دانست و معتقد بود که پیروزی استبداد سلطنتی، سلطه قدرت‌های بیگانه بر کشور را تسهیل خواهد کرد. وی در یکی از سخنرانی‌های خود در مجلس شورای ملی، ضمن مخالفت با تغییر مواردی از قانون اساسی به سود سلطنت، به محمدرضاشاه، هشدار داد که «اگر قانون اساسی را رعایت کند، هرگز مجبور به فرار از کشور نخواهد شد...»
دوبار فرار شاه(۲۵ مرداد ۱۳۳۲ و ۲۶ دی ۱۳۵۷) از ایران، صحت پیشگویی او را به ثبوت رساند.
مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت- سرهنگ غلامرضا نجاتی- جلد دوم ص ۴۹۵-۴۹۶
@mohammadmosaddegh باز کردن / نظر دهید

2022-01-08 09:17:20 @mohammadmosaddegh باز کردن / نظر دهید

2022-01-08 09:17:05 #مطلب_روز ۱۷ دی ماه سالروز درگذشت پهلوان غلامرضا تختی؛ او همواره به یاد دکتر مصدق بود.
پیکر بی‌جان غلامرضا تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران پیدا شد. او دو روز قبل از مرگش یعنی ۱۵ دی، وصیت‌نامه‌اش را در دفترخانه اسناد رسمی با تعیین کاظم حسیبی به عنوان سرپرست فرزندش بابک (که تنها ۴ ماه داشت)؛ به ثبت رسانده بود.
ورود تختی به حوزه سیاست به زمان تشکیل جبهه ملی دوم اواخر دهه ٣٠ و اوایل دهه ٤٠ باز می‌گردد. او زمانی به برخی اعضای حزب زحمتکشان نزدیک بود(سالهای نخست دهه ٣٠) و بعد از طریق دکتر خنجی که از زحمتکشان انشعاب کرده بود و در جریان کنگره «جبهه ملی» که سال ۱۳۴۱ تشکیل شد، عضو رسمی شورای جبهه ملی ‌شد. در شورای جبهه ملی کمیته‌های مختلفی تشکیل شد، ازجمله کمیته دانشگاه، بازار، محلات و ورزشکاران. تختی مسئول کمیته ورزشکاران بود و در یکی از همین جلسات است که کمیته لو می‌رود و ساواک همه را دستگیر می‌کند. گفته می‌شود تختی و یک نفر دیگر از پله‌های ساختمان بالا رفتند تا از راه پشت‌بام فرار کنند؛ اما ساواک پشت‌بام را هم محاصره کرده بود؛ اما چون تختی چهره جهانی بود و روی او حساسیت وجود داشت، دوران کوتاهی در زندان ماند.
تختی همواره عضو جبهه ملی و یک مصدقی وفادار باقی ماند. حسین شاه‌حسینی، اولین رئیس سازمان تربیت‌بدنی پس از انقلاب و عضو سابق جبهه ملی، درباره شرکت تختی در مراسم مصدق گفته است: «با وجود محاصره کامل احمدآباد از سوی مأموران حکومتی او به محل تدفین مرحوم مصدق می‌رود که البته این کار تختی هم باعث وحشت حکومت شده بود، چراکه اگر مردم باخبر می‌شدند که تختی در مراسم حضور دارد از روستا‌ها و اطراف برای دیدن تختی سرازیر می‌شدند و فضا شلوغ‌تر می‌شد، ازاین‌رو او را به‌شدت و با واهمه از مراسم دور کردند». تختی یک بار که از سوی رئیس سازمان تربیت‌بدنی وقت از او خواسته شد برای دیدار با شاه اقدامی انجام دهد، گفته بود: «با کسی که با دکتر مصدق چنین می‌کند و منافع ملی را از بین می‌برد، حتی نباید حرف زد...»
تختی به‌شدت هوادار مصدق بود. خسرو سیف می‌گوید: «وقتی برای مسابقات جهانی می‌رفت از آنجا سوغات‌هایی با تصاویر مصدق می‌آورد، فندک، بشقاب و پتو. خطرناک بود اما او می‌آورد به دوستان می‌داد، به خود من یک بشقاب با تصویر مصدق داد. وقتی من مسئول باشگاه جبهه ملی بودم آن را زده بودم بالای سرم...اصلاً اهل رستوران رفتن و کاباره و این‌ها نبود.در جمع رویش نمی‌شد غذا بخورد. نه هر جمعی بلکه جمعی که یکسری رجال و بزرگان جبهه ملی بودند. بالاخره با آن‌ها رودربایستی داشت و راحت نبود. یادم هست از مسابقات روسیه برگشته بود. برای استقبالش رفته بودیم میدان راه‌آهن. جمعیت زیادی هم آمده بودند اما او با ما نیامد، هر چه اصرار کردم گفت نه باید بروم پیش بچه‌های خانی‌آباد، ولی شب آمد پیش ما. من بودم، سعید فاطمی و علی زندی و چند نفر دیگر هم بودند. یک نفر پیشنهاد کرد که امشب به افتخار تختی برویم کاباره شکوفه نو. تختی گفت من نمی‌آیم. اصرار کردند دید حریف نمی‌شود سکوت کرد. سوار ماشین شدیم و رفتیم. موقع پیاده شدن دیدیم که تختی پیاده نمی‌شود. گفت، گفتم که نمی‌آیم. من این‌جور جاها نمی‌آیم، همه سوار شدیم برگشتیم. درحالی که بقیه کشتی‌گیرها اصلاً این چیزها برایشان مطرح نبود.»
روزنامه شرق ، شماره ۲۶۶۶ ، ۶ شهریور ۱۳۹۵
تاریخ ایرانی
@mohammadmosaddegh باز کردن / نظر دهید

2022-01-07 11:45:06 نشریه تهران مصور
شماره‌ 489 پنجم دی‌ماه 1331
این شماره‌ از نشریه تهران مصور برای اولین بار در کانال مصدق به روایت تاریخ و اسناد منتشر می‌شود.
@mohammadmosaddegh باز کردن / نظر دهید

2022-01-07 11:42:45 نشریه تهران مصور
شماره‌های دی‌ماه 1331
این شماره‌ها از نشریه تهران مصور برای اولین بار در کانال مصدق به روایت تاریخ و اسناد منتشر می‌شود.
@mohammadmosaddegh باز کردن / نظر دهید