یادداشت ملکالشعرا بهار و کبوتربازی محسن احمدوندی بررسی بسا | شعر، فرهنگ و ادبیات
یادداشت ملکالشعرا بهار و کبوتربازی محسن احمدوندی
بررسی بسامد برخی کلمات در دیوان شاعران یکی از لذتهای متنخوانی است. بسامد یک واژه در دیوان شاعر گاه آگاهانه و گاه ناخودآگاه است. گاهی شاعر خودش واژهای را بهعمد در شعرش تکرار میکند تا بیانگر مفهوم و اندیشهای خاص باشد. گاهی نیز بیآنکه بداند برخی واژهها فرصت بیشتری برای جاری شدن بر زبان و قلم او مییابند. آنچه مسلم است این است که بسامد یک واژه از سوی شاعر، چه آگاهانه باشد و چه ناآگاهانه، بیانگر دغدغههای ذهنی و عاطفی اوست. برای نمونه یکی از واژههایی که در دیوان ملکالشعرا بهار بیش از شاعران همدورهاش تکرار شده است، «کبوتر» است. بسامد این واژه در دیوان او و شاعران همدورهاش با استناد به سایت «گنجور» به قرار زیر است:
ملکالشعرا بهار: ۹ بار میرزاده عشقی: ۵ بار ادیبالممالک فراهانی: ۴ بار ایرج میرزا: ۲ بار فرخی یزدی: ۲ بار عارف قزوینی: ندارد
این بسامد بالا پیوند معناداری با علاقۀ فراوان او به کبوتر و کبوتربازی دارد. او یکی از کبوتربازان مشهور روزگار خود بوده است. معیّرالممالک در کتاب «رجال عصر ناصری» در نقل یکی از خاطراتش دراینباره چنین مینویسد:
پدرم در سالهای ۱۳۰۷ ـ ۱۳۲۳ قمری در لانههای واقع در خانۀ شهری باغ فردوسِ تجریش و مهرآباد بر روی هم پنجهزار کبوتر داشت. [...] من از ده سالگی به کبوتر رغبت به هم رساندم و اولینبار به دستور داییام شاهزاده جهانگیر میرزا در باغ فردوس برایم لانۀ کوچکی ساختند و ده کبوتر از پدرم گرفته در آن انداختم. از آن پس در حلقۀ «عشقبازان» درآمدم و پیوسته بیشوکم کبوترانی داشتم. ولی بحبوحۀ آن بین سالهای ۱۳۰۳ الی ۱۳۱۵ شمسی بود که متجاوز از دو هزار کبوتر داشتم. در این سالها از کبوتربازان معروف طراز اول شاهزاده مرآتالسلطان، ملکالشعرا بهار، نظامالدوله خواجه نوری، شاهزاده عبدالصمد میرزا جهانبانی، شاهزادگان مقبلالدوله و مفاخرالسلطنه نوههای شاهزاده تیمور میرزا سردار معتضد و نصیر همایون پسر میرزا زینل را میتوان نام برد. هر جمعه در منزل یکی از کبوتربازان فوقالذکر از ناهار گرد میآمدیم و به تماشای کبوتران و هنرنمایی آنها و سخنان مناسب روز را به خوشی میگذرانیدیم. یکی از روزها که منزل استاد بهار بودیم، او چکامۀ آبداری را که دربارۀ کبوتر سروده بود در مقابل لانههایش با سبک مخصوص به خود و اشارههایی به کبوترها و لانۀ آنها و هوا برای حُضّار خواند و بر لطف محفل و حال «عشقبازان» دوچندان افزود (معیرالممالک، ۱۳۹۰: ۲۹۸- ۲۹۹).
منظور معیرالممالک از چکامۀ بهار چهارپارۀ زیر است که در دیوان بهار با چند سطر مقدمه به قرار زیر آمده است:
بهار از ابتدای جوانی علاقۀ مفرطی به نگاهداری کبوتر داشت و از خرامیدن آنها در روی زمین و بازی و معلّقزدنشان در آسمان لذت میبرد. این علاقه تا اواخر عمر باقی بود و در باغچۀ او همیشه عدهای کبوتران الوان و زیبا وجود داشت و در مواقع فراغت و تفریح، لحظهای از وقت خود را به نوازش کبوتران میگذرانید. این سرود را که دارای سبکی جدید است در سال ۱۳۰۱ خورشیدی برای کبوتران خود ساخته است:
بیایید ای کبوترهای دلخواه بدان کافورگون پاها چو شنگرف
بپرید از فراز بام و ناگاه به گرد من فرودآیید چون برف
سحرگاهان که این مرغ طلایی فشاند پر ز روی برج خاور
ببینمتان به قصد خودنمایی کشیده سر ز پشت شیشۀ در
فرخوانده سرود بیگناهی کشیده عاشقانه بر زمین دم
به گوشم با نسیم صبحگاهی نوید عشق آید زان ترنم
سحرگه سر کنید آرامآرام نواهای لطیف آسمانی
سوی عشاق بفرستید پیغام دمادم با زبان بیزبانی
مهیا ای عروسان نوآیین که بگشایم درِ آن آشیان من
خروش بالهاتان اندر آن حین رود از خانه سوی کوی و برزن
شود گویی در از خلد برین باز چون من بر رویتان بگشایم آن در
کنید افرشتهوش یکباره پرواز به گردون دوخته پر، یک به دیگر
شوند افرشتگان از چرخ نازل به زعم مردمان باستانی
شما افرشتگان از سطح منزل بگیرید اوج و گردید آسمانی
نیاید از شما در هیچ حالی وگر مانید بس بی آب و دانه
نه فریادی و نه قیلی و قالی بهجز دلکش سرود عاشقانه
فرودآیید ای یاران از آن بام کفاندرکفزنان و رقصرقصان
نشینید از بر این سطح آرام که اینجا نیست جز من هیچ انسان
بیایید ای رفیقان وفادار من اینجا بهرتان افشانم ارزن
که دیدار شما بهر من زار به است از دیدن مردان برزن (بهار، ۱۳۸۹: ۲۹۸- ۲۹۹)
منابع
ـ بهار، محمدتقی. (۱۳۸۷). دیوان اشعار ملکالشعرای بهار. چاپ اول. تهران: نگاه.
ـ معیرالممالک، دوستعلیخان. (۱۳۹۰). رجال عصر ناصری. چاپ اول. تهران: نشر تاریخ ایران.
[یادداشت بالا پیش از این در شمارهٔ بیستم فصلنامهٔ قلم در صفحات ۳۵-۳۷ منتشر شده است.]