Get Mystery Box with random crypto!

یادداشت دربارهٔ کنکور و حواشی آن (بخش اول) محسن احمدوندی هر | شعر، فرهنگ و ادبیات

یادداشت
دربارهٔ کنکور و حواشی آن (بخش اول)
محسن احمدوندی

هر سال بعد از اعلام نتایج کنکور بحث‌هایی دربارهٔ آن در بین اقشار مختلف جامعه شکل می‌گیرد و هر گروه و دسته‌ای از منظری به نتایج کنکور می‌نگرند. آنچه در ادامه می‌آید حاصل تأملات من - به‌عنوان کسی که بیش از نیمی از عمرش معلم بوده - دربارهٔ کنکور و حواشی آن است. قبل از هر چیز باید بگویم که من در یک خانوادهٔ تقریباً فقیرِ روستایی متولد شده و بالیده‌ام، در مدارس عادی دولتی درس خوانده‌ام و رتبهٔ کنکورم در گروه علوم انسانی ۱۲۱۵، در آزمون کارشناسی‌ارشد زبان و ادبیات فارسی ۵۳ و در آزمون دکتری زبان و‌ ادبیات فارسی ۱۹ بوده است و اغلب سال‌های تدریسم را نیز در مدارس عادی مشغول به کار بوده‌ام. این‌ها را نوشتم تا طبقهٔ اجتماعی، میزان دسترسی‌ام به امکانات آموزشی و سوابق تحصیلی و شغلی‌ام را روشن کرده باشم و اگر در نوشته‌ام از طبقه‌ای خاص یا شرایط آموزشی ویژه‌ای دفاع می‌کنم بدانید که از خودم و طبقهٔ اجتماعی‌ام دفاع نمی‌کنم.

۱. من گزاره‌هایی چون «کنکور اصلاً روش سنجش خوبی برای اندازه‌گیری توانمندی‌های افراد نیست»، «کسانی که در کنکور موفق می‌شوند یک عده هستند که تنها کتاب‌های درسی‌شان را می‌خوانند و مهارت‌های تست‌زنی را خوب بلدند»... گزاره‌هایی اغراق‌آمیز می‌دانم. می‌پذیرم که کنکور روش آرمانی و ایدئالی برای سنجش همه‌جانبهٔ استعدادها، علایق و توانمندی‌های دانش‌آموزان نیست؛ اما با توجه به شرایط و امکانات آموزشی کشور فعلاً تنها روش - و نه لزوماً بهترین روش - سنجش میزان یادگیری دانش‌آموزان است؛ البته می‌توان با بالا بردن تأثیر سوابق تحصیلی از تمرکز این آزمون کاست و برخی نقایص آن را رفع کرد؛ اما هنوز هم تا یک روش سنجش ایدئال فاصلهٔ بسیاری دارد. با وجود این، همین آزمونِ پر از ایراد و اشکال هم پُر بی‌فایده نیست. من در طول این سال‌ها به تجربه دریافته‌ام که اکثر دانش‌آموزانی که در زمینه‌های مختلف توانمندند، در کنکور هم موفق می‌شوند. دانش‌آموزانی که در زمان تحصیلشان مسئولیت‌پذیرند، اخلاق‌مدارند، روابط اجتماعی نسبتاً موفقی دارند، مهارت‌های زبانی بالایی دارند، اهل هنر و ورزش هستند، به حقوق اجتماعی و سیاسیشان آگاه‌اند، در کنکور هم موفق می‌شوند. بنابراین اغلب نفرات برتر کنکور آدمهایی نیستند که فقط کتاب‌های درسیشان را خوانده و‌ تست زده‌اند، بلکه تجربهٔ من نشان می‌دهد که این افراد در اکثر زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز نخبه و سرآمدند. به نظر من اگر بین صدنفر اول کنکور و صدنفر دهم کنکور مقایسه‌ای صورت گیرد، به احتمال زیاد بین آنها از نظر میانگین هوشی، روابط اجتماعی، مهارت‌های زبانی، کنترل عاطفی - هیجانی، مسئولیت‌پذیری و خیلی معیارهای دیگر تفاوت‌های معناداری وجود خواهد داشت. بر این اساس تأکید می‌کنم که در ناکارآمدی کنکور نباید اغراق کرد، البته در بین نفرات برتر کنکور افرادی با توانمندی‌های کم وجود دارند، اما تعدادشان انگشت‌شمار است و در مقابل نیز هستند کسانی که در کنکور رتبهٔ مناسبی کسب نمی‌کنند، اما توانمندی‌های فراوانی دارند که ازقضا تعداد این‌ها هم اندک است. طبیعی است که این‌ها از نقایص و کاستی‌های کنکور است که در کنار مزایایش، باید آنها را هم دید و برای اصلاحشان کوشید.

۲. برخی عزیزان، ملاک موفقیت در کنکور را تک‌عاملی می‌بینند و فوراً آن را به ثروت و امکانات آموزشی ربط می‌دهند‌. این‌ها معتقدند نفرات برتر کنکور از خانواده‌های مرفه و برخوردار جامعه هستند و همین هم برای موفقیت آنها کافی است. این سخن اگرچه تاحدودی درست است، اما سخن دقیقی نیست. بدیهی است که ثروت و طبقهٔ اجتماعی ما بر میزان موفقیت‌های ما تأثیر مستقیم دارد و من هم قصد انکار این مسئله را نداشته و ندارم؛ اما ذکر دو نکته دراین‌باره را لازم می‌دانم. نخست این‌که همهٔ نفرات برتر کنکور از طبقات مرفه جامعه نیستند و در بین آنها دانش‌آموزانی - هرچند کم - از طبقات متوسط و فقیر هم دیده می‌شوند و البته چه بسیار دانش‌آموزان مرفهی هم که هیچ آبی از آنها گرم نمی‌شود و با وجود تمام امکانات، در کنکور هم هیچ رتبه‌ای نمی‌آورند. دوم این‌که باید در کنار ثروت و امکانات آموزشی، خیلی چیزهای دیگر هم باشد تا به موفقیت فرد در کنکور و تحصیل بینجامد، شما فکر نکنید اگر همان ثروت و امکانات آموزشی که در اختیار نفر اول کنکور بوده، در اختیار نفر صدهزارم هم می‌بود موفق می‌شد. در کنار این، عوامل دیگری چون تلاش و پشتکار، مسئولیت‌پذیری، نهادینه‌شدن ارزش علم در فرد و خانواده‌اش و... نیز باید دست به دست هم بدهند تا به موفقیت دانش‌آموز منجر شود. تک‌عاملی دیدن موفقیت یا عدم موفقیت افراد، منجر به تحلیل‌هایی ناقص و نابه‌جا از امور می‌شود و باید به شدت از آن پرهیز کرد.

شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi