2022-06-11 21:24:57
یادداشت
بدا به حال کرمانشاه و تاریخ باشکوهش (بخش دوم)
محسن احمدوندی
بیش از این به حواشی نمیپردازم و غلطها و گزارههای نادرست در همین پنج دقیقه سخنرانی را برمیشمرم و نکاتی را با آقای درکه و مسئولان فرهنگی شهر کرمانشاه در میان میگذارم و قضاوت دربارۀ نقد خودم و سخنان ایشان را به شما واگذار میکنم. پیش از هر چیز تأکید میکنم که این نوشته از سر غرضورزی با این عزیز یا هر عزیز دیگری نیست، بلکه از سر دلسوزی برای تاریخ و فرهنگ شهری است که دوستش دارم و خود را نسبت به آن متعهد میدانم.
۱ـ ایشان در بخشی از سخنرانیشان میگویند: «تاریخ کرمانشاه این قدر غنی است و این قدر افتخارآمیز که برای شما بگویم، این را به حتم دارم میگویم، ما نداریم شهری [که آن را] با کرمانشاه مقایسه بکنیم از نظر آثار تاریخی.» من چنین گزارهای غیرواقعی را از یک آدم عامی و بیسواد که عاشق شهرش است میپذیرم، اما هیچگاه آن را از یک پژوهشگر تاریخ نمیپذیرم. آیا واقعاً ما در کشورمان، شهری همسنگ کرمانشاه از نظر آثار تاریخی نداریم؟ استان فارس با آن همه آثار تاریخی در کجای این طبقهبندی قرار میگیرد؟ به نظرم این گزاره ناشی از همان «خودشیفتگی فرهنگی» است که آقای درکه در چند جملۀ قبل، خودشان و مخاطبانشان را از آن برحذر میدارد؛ خودشیفتگی فرهنگیای که متأسفانه بیش از هر کسی دامنگیر خودشان شده است.
۲ـ آقای درکه بهعنوان پژوهشگر تاریخ باید بداند که آن مورخ یونانی که دربارۀ ایران و مناطق زاگرسنشین نوشته است، نامش «گِزِنُفُن» یا «گِزِنُفون» است نه «گَزْنِفُن». همچنین مورخ یونانی دیگری که از آن نام میبرند، نام صحیحش «هِرودوت» یا «هیرُدوتْس» است نه «هِرْدوت». اینها را کسی مثل من هم که کتابهای تاریخ دورۀ راهنمایی و دبیرستان را گذرانده است، میداند و درست تلفّظ میکند.
۳ـ سخن ایشان دربارۀ مستشرقان هم نشان از «مستشرقشیفتگی» ایشان است. مستشرقان در کنار سخنان درستی که گفتهاند، کم غرضورزی نکردهاند و سخن بیربط هم کم ندارند (برای مثال بنگرید به مقالۀ «مفهومشناسی، تاریخچه و دورههای استشراق» از دکتر محمدحسن زمانی). در ضمن حتماً ایشان که اینگونه باشوق و ذوق از مستشرقان میگویند، بهتر از من میدانند که فعالیتهای غلط باستانشناسی ژاک دومورگان چه صدمات جبرانناپذیری به آثار تاریخی شوش وارد کرد؟
۴ـ آقای درکه باید بداند که دیاکونوف «مستشرق» است و نه «مستشرقشناس». «مستشرق» یک آدم است و «مستشرقشناسی» - به شرط وجود خارجی - یک علم.
۵ـ گلهمندی ایشان از فضای مجازی و سخنان غیرتخصصی و بیسروته موجود در این فضا حرف حقی است، اما به این نکته هم باید توجه میکردند که سخنان خود ایشان چیزی کم از همان جعلیات تاریخی و لاطائلاتِ کَلپَتره در فضای مجازی ندارد. اگر تخصص این است که ایشان دارد، رحمت خداوند بر تمام جاعلان فضای مجازی.
۶ـ کاش میدانستم آیا کسی از میان این خیل جمعیت که پای سخنان آقای درکه نشستهاند، در پایان این جلسه یکی از بیشمار غلطهای فاحششان را به ایشان تذکر دادهاند یا نه؟
۷ـ من کتابهای آقای درکه را نخواندهام و با دیدن و شنیدن این سخنرانی دیگر قطعاً نخواهم خواند، اما امیدوارم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقتی میخواهد به کتابی مجوز بدهد، گذشته از حساسیتهایش در حوزۀ «بوسه»، «رقص»، «آغوش» و... کمی هم به محتوای کتابهایی که میتوانند مصداق نشر اکاذیب در مورد تاریخ و فرهنگ این سرزمین باشند، توجه و عنایت داشته باشد.
۸ـ وقتی یک نهاد یا سازمان، تریبونی را در اختیار کسی قرار میدهد و او را «مورخ و پژوهشگر حوزۀ تاریخ کرمانشاه» معرفی میکند، باید به این نکته هم توجه داشته باشد که در قبال اطلاعات غلطی که از این طریق به مخاطبانش میدهد مسئول است. «نهاد کتابخانههای استان کرمانشاه» و «امور اجتماعی استانداری کرمانشاه» که مسئول برگزاری چنین جلسهای بودهاند، باید بدانند که اهل فرهنگ، انتشار این اطلاعات غلط و غیرعلمی را از چشم ایشان میبینند.
شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
1.3K viewsedited 18:24