2023-09-09 13:40:16
چرا به آینده ایران امیدوارم؟
مصطفی ملکیان
من با آموزه پوپر موافقم که ما در عالم انسانی قدرت پیش بینی نداریم. عالم انسانی عالمیست که علت های کوچک معلول های بسیار بزرگ ایجاد می کند. شما نمی توانید پیش بینی بکنید نه آینده شخص خودتون را نه آینده خانواده تان را نه آینده خاورمیانه یا ...
بنابراین ما باید یک کاری بکنیم و آن اینکه وضعی ایجاد کنیم که آنچه پیش بیاید، ما آنچه در توانمان بوده در بهبودش انجام داده ایم
امید ریشه اش در یک علم است و آن علم به بی علمی ماست نسبت به حوادث آینده. هر که امیدوار است چنین نیست که از امیدواریش سود ببرد اما هر که ناامید است قطعا از ناامیدیش زیان می بینید. چون نسبت به فردی که ناامید است هر چه هم در بیرون پیش بیاید مسلماً موفق نخواهد شد چون فرد ناامید شرایط لازمه را فراهم نکرده است.
مبانی پیشتیبانی از امید در ایران معاصر
نسبت به سال 57 اوضاع مردم ما به علت تلاش خود مردم بهتر شده است.
اولا چهل و چهارسال از انقلاب ایران می گذرد ما از بس در فضا بوده ایم متوجه نشده ایم چه مقدار امیدواری هایمان را افزایش داده ایم. مثلا شما اگر کنار یک بوته هندوانه در مزرعه بنشنید حتی اگر ده روز هم بنشینید و زل بزنید به هندوانه اصلا بزرگ شدن هندوانه را احساس نمی کنید. اگر می خواهید بزرگ شدن هندوانه را بفهمید الان هندوانه را در مزرعه ببینید و سپس بروید شهر و بعد از چندین روز دیگر برگردید و حالا این هندوانه را برگردید و ببینید و متوجه شوید چه قدر هندوانه متفاوت شده است.
حالا من می خواهم بگویم اگر سال 57 را با الآن مقایسه کنید می بینید علی رغم خواست نظام خیلی امور بهتر شده است. چرا؟ چون شهروند ما امیدوار بوده است و دست به کار زده است. اگر ما ناامید بودیم الآن وضع حجاب زنان چه طور بود؟ من فکر می کنم اگر ناامید بودیم زنان ما پوشیه می زدند. اگر ما ناامید بودیم هیچ کداممان دستگاه ویدیو در خانه هایمان نداشتیم. چرا ما آثار این امیدواری را ما نمی بینیم؟ ما اگر امید نداشتیم وضعمان صد رتبه بدتر از الآن بود.
من امیدم به نسل جوان کشورمان است
من بدون سر سوزنی شک می گویم نسل جوان ما از نسل جوان همه کشورهای اسلامی دیگر به مراتب فرهیخته تر و به مراتب جهان شناس تر و به مراتب دارای عمق و فهم بیش تر است. این هم علتش این بود که نظام ما براساس غرب ستیزی تأسیس شد و مردم به خاطر این غرب ستیزی، غرب گرا شدند. این غرب گرایی یک عیوبی داشت اما یکی از محاسنی که من سرسوزنی در آن شک ندارم این است که نسل جوان ما غرب را شناخت، فلسفه غرب را شناخت، علوم غرب را شناخت، هنر غرب را شناخت و فنون غرب را شناخت. این شناخت در هیچ کدام از کشورهای اسلامی وجود ندارد.
خب چرا نباید ما فکر کنیم یک پتانسلی است برای آینده کشورمان؟ بزگترین حسنش این است که جوان ما غرب را به اندازه خود غربیان می شناسند اگر نگویم بهتر از غربیان می شناسند. می گویند چرا این قدر می گویی غربیان؟ چون شناخت غرب یعنی شناخت دنیای امروز، چون سیطره فرهنگ غرب بر جهان امروز محرز است.
ما در آینده کشور ایران آرزو و خواست و رؤیای حکومت دینی نداریم
این معنایش این است که از میان شقوق مختلفی که روبرویش است یک گزینه را خط زده است. الآن شما بروید بین جوانان ترکیه، اغلب جوانان ترکیه و اساتید ترک، بیش ترشان هنوز در آثار دکتر شریعتی متوقف مانده اند. هنوز دارند حرف از شریعتی می زنند! شما ببینید جوانان ما چند مرحله از شریعتی گذر کرده اند؟ برخی از اساتید ترک هنوز هم دموکراسی رأس های شریعتی را تکرار می کنند.
با همین امید جلو برویم ده سال دیگر بهتر از الآنیم و بیست سال دیگر بهتر از ده سال بعد خواهیم بود.
گسترش دهکده جهانی ما را از حالت ایزوله در آورده است.
واکنش جهانی اعم از واکنش خود ملت ها و واکنش دولت ها و واکنش سازمان های بین المللی نسبت به کارهایی که در ایران رخ می دهد نسبت به دهه 60 در ایران بسیار بیش تر است.
جوانان ما خیلی واقع بین تر از نسل 57 هستند
جوانان ما در 57 خیلی آرمان گراتر بودند و جوانان ما خیلی فاصله بین واقعیت ها و آرمان هایشان داشته اند. اما الآن در جوانان امروزه این ناپختگی را نمی بینم. اما چرا می گویم جوانان؟ چون معتقدم رتق و فتق امور به دست جوانان کشور است.
گفت و گوی مدرسه آزاد فکری با مصطفی ملکیان با عنوان آینده ایران
@Mostafamalekian
22.9K viewsedited 10:40